به گزارش روابط عمومی حوزۀ هنری، دکتر صافی که به صورت مجازی در این نشست شرکت داشت، با بیان اینکه تحولات اجتماعی نیروی محرک و موتور تغییرات ادبی بهشمار میرود، گفت: با نگاهی به تاریخ ادبیات ملل مختلف درمییابیم که رویدادهایی چون برآمدن اسلام در ایران، حملۀ مغول، انقلاب مشروطه و در آخر انقلاب اسلامی نمونههایی از تحولات اجتماعی است که بهطور مستقیم در ادبیات تأثیر گذاشته است. دکتر صافی افزود: ما معتقدیم انقلاب اسلامی فقط یک رویداد سیاسی نبود، بلکه نظام اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را نیز دستخوش دگرگونی کرد؛ چرا کهبا اوجگیری مبارزه از دهۀ پنجاه به این سو رفته رفته فضای سرد و تاریک شعر رخت بربست، و هر چه از وقوع انقلاب اسلامی فاصله گرفته شد سیطرۀ انقلاب با همۀ مختصاتش افزایش یافت، تا جایی که در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس شعر از لحاظ کمّی و کیفی فضای خاصی را به ارمغان آورد.
دکتر صافی گفت: با گذشت بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی زمان آن رسیده است که به بررسی شعر انقلاب و نهضت بپردازیم و در بارۀ نظریه و سبک شعر انقلاب گفتگو کنیم. از همین رو با اشاره به سه اصطلاح شعر انقلاب اسلامی، سبک شعر انقلاب اسلامی و نظریۀ شعر انقلاب اسلامی باید گفت: گاه انقلاب را یک دورۀ تاریخی در نظر میگیریم. بنابراین منظور از شعر انقلاب، اشعار سروده شده در دوران انقلاب است، و همۀ شاعرانی که بعد از پیروزی انقلاب، زیست شاعرانه داشتند در حوزه شعر انقلاب مد نظر خواهند بود. اما سبک شعر انقلاب ماجرایی متفاوت دارد، و وقتی با رویکرد سبکشناسانه به سراغ شعر فارسی میرویم به دنبال ویژگی و اتفاقات پربسامدی هستیم که در شعر شاعران دورۀ انقلاب اسلامی بهوضوح دیده میشود. در وهلۀ سوم یعنی هنگامی که از نظریۀ شعر انقلاب اسلامی سخن میگوییم چه بسا نظریۀ تشکیل حکومت را بپذیریم که پیشدرآمدی دارد و مد نظر فقها و صاحب نظران حکمرانی است. اما با کمی تأمل میتوان گفت انقلاب اسلامی میتواند در حوزۀ شعر نظریه داشته باشد، یا اساساً دارای نظریه است، هرچند که تاکنون کسی بدین موضوع نپرداخته است.
وی در تعریف نظریه گفت: نظریه چیزی است که مردم را دگرگون میکند و باعث میشود دربارۀ آن متفاوت بیندیشیم. عامۀ مردم تصور میکنند نگریستن از زاویۀ دیگری به این موضوع غیرممکن است، ولی نظریه این باور را به چالش میکشد. ما میخواهیم بدانیم نظریهپردازان با چه چارچوبی به دنبال تغییر رویکرد بودند.
صافی با استناد به بیانات مقام معظم رهبری گفت: رهبر معظم انقلاب اولین و درحال حاضر اصلیترین نظریهپرداز شعر انقلاب اسلامی هستند. رهبر اصطلاح سیاسی است و ایشان یک شخصیت ادبی هستند و در حوزۀ شعر نگاه تخصصی دارند. رهبری در نشستهای منظم با شاعران نگاه ویژهای به شعر دارند و ایشان عمدتاً در نشستهای ماه رمضان دربارۀ ترسیم نظریۀ شعر انقلاب اسلامی سخن میگویند، هرچند که شاید این اصطلاح را به کار نبرند، اما به دنبال تغییر نگرش و بینش هستند، و در سخنان ایشان زاویۀ دید جدیدی نسبت به شعر انقلاب ملاحظه میشود.
وی در ادامه ضمن اشاره به سورۀ شعرا افزود: قرآن کریم سه ویژگی ایمان، عمل صالح و به یاد خدا بودن را در مورد شاعران مورد تایید قرار داده است. از همین رو در نظریۀ شعر انقلاب باید رضایت الهی مدّ نظر باشد.
صافی همچنین با اشاره به چهار ضلع اثر ادبی که شامل نویسنده، قالب، معنا و مخاطب میشود گفت: نوع نگاه به این چهار ضلع، چهارچوب هر نظریه را شکل میدهد. در نظریۀ انقلاب اسلامی شاعر به عنوان انسان هنری و فرهنگی مد نظر است و در سخنان رهبری انسان هنری و فرهنگی در صحنۀ اجتماع نقش دارد و در وهلۀ اول شاعر به عنوان انسان باید بر جامعه تاثیرگذار باشد. نکتۀ دیگر در کنار معناگرایی و مخاطب، توجه به ویژگی فرم ادبی است که اثری عادی را به اثری ادبی تبدیل میکند. شاعر باید به گونهای شعر بگوید که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند.
شعر معناگرا و مخاطبگرا
دکتر صافی گفت: از منظر معناگرایی چه چیزی گفتن اهمیت دارد. شاعری را میتوانیم در حوزۀ شعر انقلاب بهشمار آوریم که معناگرا و مخاطبگرا باشد. معناگرایی از محورهای معنوی شعر انقلاب اسلامی است، و با توجه به این محورها درمییابیم که چه شعری شعر انقلاب است و چه شاعری شاعر انقلاب نامیده میشود.
شعر انقلاب، شعر ادبیات کلاسیک نوین
دکتر بشیری از حاضران در این نشست با تأکید بر اینکه ادبیات انقلاب اسلامی باید تقویت شود، گفت: نکتهای که لازم است یادآوری شود این است که بعضی از مباحث در سخنان جناب صافی در هم آمیخته شده است، و نیما و اخوان را نمیتوان با ادبیات انقلاب اسلامی مرتبط دانست. ادبیات انقلاب اسلامی سنت ادبی دینی است اما سنت ادبی شعر نیما مبتنی بر غربگرایی و تجدد است و جدایی دین از شعر را مطرح میکند.
وی ادبیات انقلاب را ادبیات توحیدی معرفی کرد که حد و مرز آن باید مشخص باشد، و شعر انقلاب نظریه مهمی است که اتفاقاً در شعر شاعران هم توضیح داده شده است. شعر انقلاب، شعر ادبیات کلاسیک نوین است. ادبیات انقلاب اسلامی ادبیات توحیدی است. شاعران انقلاب هم به فرم و هم به معنای اشعار توجه دارند.
بشیری وزنۀ شعر انقلاب اسلامی را اسلامی بودن آن دانست و ادامه داد: در شعر انقلاب، شاعران شعر توحیدی را رها نکردند و با نگاهی دوباره آن را احیا کردند. نظریۀ شعر نئوکلاسیک یعنی شاعر با نگاه به گذشته شعری بسراید که به لحاظ فرم و معنا نیز زیبا باشد. برای شاعران انقلاب چگونه شعر گفتن اهمیت زیادی دارد.
ادبیات امید
دکتر محمدرضا سنگری نیز که از پژوهشگران حاضر در این جلسه بود بحث نظریۀ شعر انقلاب اسلامی را ذیل نظریۀ ادبیات انقلاب اسلامی مطرح کرد و گفت: تعریف نظریۀ ادبی باید نظاممند باشد. در نظریۀ ادبی همزمان به دو بعد توجه میشود: زیباشناسی و زبانشناسی. انقلاب اسلامی پدیدهای فرهنگی است و شعر انقلاب اسلامی درون انقلاب روی داده است. دکتر صافی برگشتی به قرآن داشتند. خداوند از منفی شروع میکند و به مثبت میرسد. شعر انقلاب اسلامی متاثر از انقلاب اسلامی است. انقلاب وجه معنوی و شیعی دارد. انسانی و آرمانخواه است. ادبیات پیش از انقلاب ادبیات یأس و ناامیدی است. ادبیات انقلاب ادبیات امید است؛ زیرا خود انقلاب امید است. جنگ هم وجه تراژیک و هم وجه حماسی دارد. به گمان من ادبیات انقلاب اسلامی ادبیات تلفیق است، حتی در حوزۀ نثر این را می بینیم. مثل کتاب «دا» که به نظرم یکی از درخشانترین رمانها و خاطره نگاشتهها است، همانطور که در بسیاری از کتابهای دهۀ شصت خاطره غلبه دارد. دیروز قصه و خاطره بود، الآن خاطره داستان شده است. تلفیق، یکی از شاخصترین عنصر نظریۀ ادبیات انقلاب اسلامی است.
دکتر طونی نیز در این نشست گفت: در بسیاری از پژوهشها دقت نشده است که ما در یک موقعیت تاریخی ویژه قرار داریم. یک پدیدۀ چند بعدی انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است. در حوزۀ ادبیات ما سنت ارزشمند گذشته را نگاه میکنیم. وضعیت ایدهآل ادبیات انقلاب تلفیقی است. شعر و ادبیات، آیینۀ زمانه است و اگر گذشتۀ ادبی خود را نگاه کنیم سبک عراقی عنصر حماسه و در دوران مشروطه عنصر پیوند شعر با حوزۀ اجتماع و سیاست وجه غالب است. در عصر انقلاب اسلامی تمام اینها با همدیگر جمع میشود. خرد و حماسهای که در فرودسی است، عرفان و معنویتی که در سبک عراقی و حافظ و سعدی است و توجه به امر سیاسی که در عهد مشروطه است همۀ اینها با هم جمع میشود. اینها بعد از نیما اتفاق افتاد؛ نباید از جریان شعر نیما و ظرفیتهایی که ایجاد شد غفلت کرد.
وی با اشاره به سخنان دکتر صافی گفت: موضوع سخنان ایشان دربارۀ نظریۀ شعر انقلاب است. این نظریه میتواند نگاه خود ایشان و یا تقریر نگاه رهبر باشد. نکتۀ دوم عناصری است که به عنوان جوهرۀ شعر انقلاب بیان شد و چنین مطرح گشت که بر اساس نظریۀ شعر انقلاب اسلامی، شعری ارزشمند است که معناگرا و مخاطبگرا باشد. به نظر من، نباید تکیه بر این دو عنصر باشد. شعر انقلاب در تمام وجوه حضور داشته است. در حوزۀ تحولات فرمی باید تغییراتی اتفاق بیفتد و جدیتر گرفته شود. عنصر اندیشه پر رنگ است اما نمیتوان عنصر فرم را نادیده گرفت.
طونی افزود: نکته بعدی بحث مخاطب است آیا مخاطبگرا بودن مقومۀ ذات شعر است یا نه؟ مخاطبگرایی ذات شعر انقلاب است. شعر آینه وجود شاعر است. شاعر یک انسان است و انسان موجودی اجتماعی است. طبعاً شعر اجتماعی است و نمیتواند نسبت به زندگی بیتفاوت باشد. پیوند با زندگی مقوم ذات شعر است. افزون بر این، باید دید منظور از مخاطب مردم است، یا مردم و جامعۀ ادبی است. در سخنان دکتر صافی مخاطب به معنای مردم است و با اندکی اغماض میتوان روی این موضوع صحه گذاشت.
وی ادامه داد: به نظر من چندان ضرروت ندارد ما به دنبال نظریهپردازان شعر انقلاب باشیم. اشارهای که به اسلام در ذات انقلاب اسلامی شده، ضرورت درستی است، همچنانکه سخن از ایمان، عمل صالح و ذکر کثیر همینگونه است. ایستادن با زبان شعر در مقابل ظلم همان اجتماعی بودن شعر است. در بحث اهمیت دادن به مخاطب نیز باید دید وقتی از مخاطب سخن میگوییم منظور در بحث تولید اثر هنری است یا در تفسیر اثر هنری. در آخر نیز یادآوری میکنم که هرگونه تلاشی در حوزۀ ادبیات انقلاب اسلامی میتواند پسندیده باشد.
نظر شما