پیشنهاد نگارش این کتاب چگونه مطرح شد؟
سالها بود که برای عزاداری به مسجد ارک میرفتم و به همین دلیل به من گفته شد روایت شبهای دهه اول محرم مسجد ارک را برعهده بگیرم. با پذیرفتن این پیشنهاد، هر شب به مسجد میرفتم و مطالبی که دارای دو وجه کرونا و محرم بود را مینوشتم و به رسانهها و خبرگزاریها ارسال میکردم که در نهایت انتشارات سوره مهر آنها را چاپ کرد.
عزاداری در دوره کرونا چطور بود؟ چرا مسجد ارک برای روایت انتخاب شد؟
«پرچم در اهتزاز» روایت محرم کرونایی در مسجد ارک است. سال 1398 بود که با شیوع ویروس کرونا ورود به مساجد و حضور در مراسم عزاداری ایام محرم مشروط به رعایت پروتکلهای بهداشتی شد. محرم همیشه به سوگواری و شور وهیجان بیرونی شناخته میشود و مردم دوست دارند کنار هم جمع شوند و عزاداری کنند اما با آمدن کرونا و ایجاد یکسری محدودیتها بسیاری از تکایا و حسنیهها تعطیل شد و صرفا برخی از مساجد با تعهد رعایت پروتکلها مراسم عزاداری برگزار میکردند که یکی از این اماکن مسجد ارک بازار بزرگ تهران بود.
«پرچم در اهتزاز» چقدر پایبند به دیدههای شماست؟
کتاب «پرچم در اهتزاز» روایت داستانی است یعنی مقاله نیست بلکه حاصل تجربه زیستی خودم است و من سعی کردم هر شب تمام دیدهها و شنیدههای خودم را به شکل ساده و داستانی در «پرچم در اهتزاز» روایت کنم و نگاه مستند و بیواسطه داشته باشم.
آنچه در کتاب وجود دارد زاده تخیل من نیست بلکه ناداستان و روایت را با قواعد خود که ابتدا، انتها و میانه داشته باشد و برای عموم افراد خواندنی باشد، نوشتهام. به عبارتی دیگر «پرچم در اهتزاز» روایت خاطرهگونهای است که با زاویه دید من نوشته شد و نه نویسنده. این اثر حاصل دید مادری با فرزندانش و خالهای است که با خواهرزادههای کوچکش و خواهر و خانوادهاش در این مراسم شرکت میکردند.
آیا میتوان «پرچم در اهتزاز» را کتابی مستند تاریخی دانست؟
همانطور که شیوع و با یا ممانعت از برگزاری مراسم عزاداری در تاریخ کشورمان ثبت شد، شیوع کرونا و اینکه در این دوره چه اقدامات پیشگیرانه توصیه میشد یا عموم افراد چه کارهایی میکردند تا این بیماری به دیگران سرایت نکند از رویدادهای تاریخی است. من هر آنچه دیدم را بدون واسطه نوشتم و احتمالا این کتاب به عنوان اثری مستند از نظرتاریخی هم قابل استناد باشد.
حال و هوای مسجد ارک در دوره کرونا چگونه بود؟
در آن زمان مردم خیلی میترسیدند که همدیگر را ببینند یا در مراسم شرکت کنند؛ با همه این هراسها با رعایت پروتکلها در این مراسم شرکت میکردیم و بنابراین «پرچم در اهتزاز» از زاویه دید خاله، مادر و به طور کلی یک زن با حال و هوایی ویژه است که تا قبل از آن هرگز وجود نداشت است.
مهمترین ویژگی این اثر چیست؟
بزرگترین و مهمترین امتیاز «پرچم در اهتزاز» روایت زنانه و برخورداری از نگاه زنانه است. روایتی از زبان یک زن در هیات عزاداری که به واسطه حضور در بخش زنانه هیات بدست آمده و کاملا مستند است.
فصلهای کتاب در امتداد هم هستند؟
11 فصل در ادامه یکدیگر هستند. هر شب در امتداد شب قبل آمده است؛ مخصوصا شب و روز عاشورا و شام قریبان امام حسین (ع) پشت سر هم هستند.
جالبترین و خاطرهاگیزترین اتفاقی که در این ایام در مسجد ارک شاهد بودید چه بود؟
جالبترین اتفاق همکاری نوجوانان بود. در محرم همیشه نوجوانان مشغول به کار هستند ولی در سالی که کرونا شیوع پیدا کرد خیلی کار میکردند، به کسانی که بجای رعایت فاصله اجتماعی در مجاورت هم مینشستند تذکر میدادند و مردم هم آنها را جدی میگرفتند. از نکات جالب این بود که اعلام کرده بودند که در ایام کرونا مردم آب بیشتری بنوشند، نوجوانانی که در هیات مشغول به کار بودند مدام عزاداران را به خوردن آب تشویق میکردند و هر چند دقیقه یکبار آب برای حاضران در مراسم میآوردند. بچه ها در حالی که خیس عرق بودند همچنان فعال بودند. اگر بزرگترها موارد ایمنی را گوشزد میکردند کسی گوش نمیداد ولی وقتی کم سن و سالان و بچهها یادآوری میکردند که ماسک بزنید همه به حرف آنها گوش میکردند و این اتفاق بیاد ماندنی برایم من بود.
موضوع عزاداری برای سیدالشهدا (ع) چقدر ظرفیت پرداخت ادبی دارد؟
وقتی دست به تولید ادبی میزنیم به فرهنگمان هم نگاه خواهیم داشت بنابراین مقولهای که در فرهنگ ما بسیار برجسته باشد در ادبیاتمان هم موثر است برای مثال مذهب و دین در فرهنگ ایرانی و عزاداری محرم بسیار مهم است و این موضوع ربطی به مسلمان یا غیرمسلمان بودن هم ندارد چراکه میبینیم بسیاری از افراد غیرمسلمان را که به آن اهمیت میدهند. بر همین اساس این موضوع جای کار زیادی دارد و میتواند در قالب شعر، داستان، رمان، ناداستان و روایت پرداخته شود.
پروژه بعدیتان چیست؟
کتاب جدیدی در دست چاپ دارم که با عنوان «بدون دیوار» به خاطرات فرمانده مخابرات لشگر 27 محمدرسول الله میپردازد. این اثر به زودی توسط نشر27 بعثت به چاپ میرسد.
همچنین این روزها در حال نوشتن رمانی به نام «پاسپورت دیپلماتیک» هستم که ژانر جاسوسی دارد.
انتهای پیام/
نظر شما