۱۴۰۰.۰۱.۱۷

محمد سیمزاری نمایشنامه‌نویس و کارگردان معتقد است: شاخصه هنر انقلاب، تعهد در برابر تمام آموزه‌های انسانِ حسینی، عدالت‌جویی، آزادی‌خواهی، ذلت‌گریزی و همچنین ظلم‌ستیزی است. به گزارش ستاد خبری هفته هنر انقلاب، با دکتر محمد سیمزاری نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر اردبیل، پیرامون هفته هنر انقلاب اسلامی گفت‌وگویی انجام شده است که در ادامه می‌خوانید: آیا هنر انقلاب را ژانری مستقل در هنر می‌دانید؟ آیا هنر انقلاب هنری پویا شده است؟ بگذارید از جمله معروف پیام‌آور عاشورا حضرت زینب کبری(س) شروع کنیم، ایشان در برابر یزید که گفت: زینب! دیدی خدا در کربلا چه معامله‌ای با برادرت کرد؟ فرمودند: «ما رایتُ الا جمیلا، من جز زیبایی هیچ ندیدم.» اگر انقلاب اسلامی خودمان را در راستای نهضت عاشورا بدانیم که می‌دانیم، هنرمند ما اعم از مرد و زن باید زینب‌گونه زیبایی‌های انقلاب را ببینند. شاخصه‌های هنر انقلاب، ظلم‌ستیزی، آزادی‌خواهی و دیدن زیبایی‌های نهفته در مسیر به دست آوردن عدالت است که در این مسیر هزاران شهید با عشق‌بازی به سوی معشوق شتافته‌اند و زندگی با ذلت را به اهلش سپرده، مرگ سرخ پر افتخار را برگزیده‌اند. شاخصه هنر انقلاب، تعهد در برابر تمام آموزه‌های انسانِ حسینی است، عدالت‌جویی، آزادی‌خواهی، ذلت‌گریزی و همچنین ظلم‌ستیزی. هنر انقلاب مثل پدیده‌ای است که قرن‌هاست وجود دارد. هنر انقلاب در صحیفه سجادیه مشهود است، در اشعار فرزدق مشهود است، لیکن هیچوقت امکان تئوریزه شدن به عنوان یک ژانر را پیدا نکرده است. در انقلاب ما که در راستای انقلاب‌های بر حق طول تاریخ است، این هنر با تمامی مؤلفه‌هایش باید تئوریزه شود و به نظر من برای انجام این مهم به حد کافی کار نشده است. چه موضوعاتی در آفرینش هنر متعهد مغفول مانده است؟ در گام اول سواد را که حاصل اهمیت ندادن به علوم انسانی و در دل آن به هنر است مانع اصلی هر هنری می‌دانم، چه هنر انقلاب چه باقی هنرها. متأسفانه اکثر هنرمندان ما، البته نه همه، به خود و هنرشان به عنوان یک ابزار نگاه می‌کنند، صاحب فلسفه و اندیشه نیستند و این دردناک است. امروز یک جناح سیاسی به آنها بها بدهد سریع برای همان جناح تلاش می‌کنند و آثاری خلق می‌کنند. فردا جناح مقابل همان گروه اگر به هنر اهمیت بدهند، اکثر هنرمندان دنبال همان جناحند و این پدیده شومی است. بنده شخصاً دلم می‌گیرد وقتی می‌بینم برخی از هنرمندان ما هم هنرشان را و هم خودشان را ابزار می‌دانند. یک مثال از رشته خاص بزنم؛ سواد یک بازیگر به شناختن سبک استانیسلاوسکی یا برتولت برشت نیست، بلکه برای بازیگر، کارگردان و نویسنده فلسفه حیات لازم است. در مورد هنر انقلاب هم همین است، اگر امروز شهید آوینی نمونه قابل ذکر هنرمند انقلابی شده بخاطر این است که آوینی علاوه بر داشتن توان هنری و تسلط به تکنیک‌های هنری، می‌دانست دنبال کدام فلسفه است. راه برون‌رفت از این مشکل هم آموزش است و بس. نباید سطحی فکر کرد، نباید هنرمند خود را ابزار بداند مانند چاقویی که شکم یک بی‌گناه را هم می‌درد و برای گرسنگان هم به عدالت نان تقسیم می‌کند. هنرمند باید مکتبی را که در خدمت آن است به خوبی بشناسد و با مانیفست آن آشنا باشد. آیا در جریان هنر انقلاب توانسته‌ایم استعدادهای جوان را کشف و پروش دهیم؟ نمی توان جواب مثبت یا منفی قطعی به این سؤال داد؛ چون تا حدودی و در برخی از مواقع مورد اقبال مردم قرار گرفته است، ولی جایگاهی که الان هنر انقلاب در بین مردم دارد با جایگاه شایسته و بایسته‌اش فاصله بسیار دارد. دلیلش این است که در کمتر کسی تعهد و تخصص همزمان جمع است و متأسفانه تا به حال جریان انقلاب فرصت تربیت نیروهای متخصص متعهد را آنچنان که شایسته و بایسته است نیافته است. طوری که جشنواره‌های هنر انقلاب ما معمولاً جشنواره‌های ضعیف و متعلق به آماتورها بوده است. حتی همین آماتورها هم تا اندکی مسلط به تکنیک‌های هنری شده‌اند با هنر انقلاب زاویه گرفته‌اند. یک راهش هزینه کردن برای هنر انقلاب است. اصلاً نمی‌توان هنر غیر متعهد به انقلاب را با هنر انقلابی در یک میدان رقابت و با شرایط مساوی رها کرد که اگر چنین باشد نتیجه شکست هنر انقلابی است چون هنر سیاه‌نما و متخاصم توسط دشمنان انقلاب حمایت می‌شوند. با تمام مشکلات باید اذعان داشت نسل جوان در درون خود تمایل خوبی به هنر انقلابی دارند، فقط ارگان‌هایی لازم است که اینها را حمایت کند تا به‌خاطر برخی از عوامل مانند گیشه و غیره به ابتذال کشانده نشوند. آیا هنر انقلاب به عنوان هنر مطالبه‌گر موفق شده است به این هدف برسد؟ برای این سؤال هم باید گفت که هنر انقلاب تلاش خود را کرده، ولی جایگاه مطالبه‌گری نداشته، چون هنرمند انقلابی، هرگونه مطالبه را درخواست از خود تصور کرده و هر گونه انتقاد را گل به دروازه خودی محسوب کرده است. ما موفق نبوده‌ایم به هنر انقلاب این آزادی و این جایگاه بایسته را بدهیم. آیا معرفی چهره سال هنر انقلاب می‌تواند در معرفی این هنر میان مردم کمک‌کننده باشد؟ بله، این موضوع از واجبات فرهنگی ما است به شرط آنکه مثل بسیاری از طرح‌های خوبمان در عمل به ضد خودش تبدیل نشود. از نظر شما چه کسی می‌تواند به عنوان چهره سال هنر انقلاب معرفی شود؟ کسی که تخصص و تعهد را با هم داشته باشد، به روز باشد، مدرنیته‌ستیز و سنت‌گرای محض نباشد، بداند که ما در عصر گذر از سنت به مدرنیته هستیم، ما باید سنت خود را از فیلتر مدرنیته بگذرانیم، سنت‌های غلط و خرافی را کنار بگذاریم و از سنت‌های خوب و ارزشی خود تمام قد دفاع کنیم. ما باید بدانیم که هر روز که یک کتاب مطالعه نکنیم به اندازه یک روز از رقبای جهانی و ملی خود عقب می‌افتیم. امروز هنرمندی که مدعی ارزش و انقلاب است باید برای هزاران سؤال جوانان، جواب داشته باشد. باید در مقابل فلسفه غرب و لیبرال دموکراسی که هر روز در قالب رمان‌های جذاب ارائه می‌شود تولیدات جذاب و با محتوا داشته باشد. مخلص کلام اینکه به شدت داریم از دو چیز رنج می‌بریم جاهلی و کاهلی. انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha