به گزارش روابط عمومی حوزه هنری و به نقل از ایسکانیوز، تعداد اتوبوسهای بیآرتی کم است و هربار که اتوبوس جدید میآید با کنسرو انسانی روبرو میشویم که صف پروپیمان افراد منتظر به ضرب و زور خودشان را در اتوبوس جا میکنند، خستهتر از آنم که برای بار هزارم به این فکر کنم که چرا واگن خانمها یک دوم واگن آقایان است یا حتی حوصله این را ندارم به این فکر کنم که بنرهای رعایت حجاب در شرایط وحشتناک وسایل نقلیه عمومی چند صد نفر را از دین زده کرده است، خستهتر از آنم که در مصاف و مبارزه سوار شدن به اتوبوس شرکت کنم پس یک صندلی خالی در ایستگاه پیدا میکنم و از سر کنجکاوی کتاب جدیدی که به دستم رسیده را باز میکنم.
«تانگوی یوز و شاهین» کتاب روایتی از مهدی مافی در سفر به قطر در جام ملتهای آسیای ۲۰۲۳ است و در انتشارات سورهمهر متولد شده است، که وقتی از همان ابتدا شروع به خواندن کتاب میکنی، میتوانی حس کنی کسی دستت را گرفته و به همراه خود میبرد، قلم روان و طنزآمیز مهدی مافی باعث میشود متوجه نشوی ده صفحه را در چند دقیقه خواندی، از طرفی نگاه ذوابعاد در سفر که از سیاستهای فوتبالی گرفته تا حواشی هر بازی تا بازدید از مکانهای دیدنی قطر مثل مومی نرم با قلم نویسنده بیان شده است. نویسنده در کتاب نه تنها از جام ملتها بلکه از همه چیز و همه کس گفته و اطلاعات بسیار زیادی در پس هر بازدیدش از مکانهای مختلف داده است.
نکته جالب در کتاب «تانگوی یوز و شاهین» اطلاعاتی است که شاید کمتر کسی درباره آن بداند، اطلاعاتی که در پشت پرده فوتبال اتفاق میافتد و میتواند جالب باشد برای مثال در قسمتی از کتاب بعد از رژه ایران در کارناوال جام ملتها می نویسد:
«چیز عجیبی بود که حرکت دسته را غیر طبیعی میکرد؛ ظاهر هیچکدام از کسانی که به عنوان نماینده ما راه میرفتند به ایرانیها نمیخورد؛ مثلا چهره بعضی از مردها سبزه تند بود یا موی بور خانمها از شالهایشان خودنمایی میکرد. دوست داشتم ته قضیه را دربیاورم. پس همراه کارناوال کل بلوار را پیاده گز کردم تا مراسم تمام شد. شرکتکنندگان پراکنده شدند. سراغشان رفتم. اول به پرچمدارمان خسته نباشید گفتم. بِربِر نگاهم کرد. لبخند زدم. جلو رفتم و خواستم سر صحبت را باز کنم که با ایما و اشاره به من فهماند فارسی بلد نیست و سریع رفت.»
فقط برای کنجکاوی کتاب را باز کردم و شروع به خواندنش کردم اما بیست صفحه اول کتاب یک نفس صحبت کرد و من را با خودش برد، بعد از خواندن بیست صفحه، سربالا کردم و دیدم بالاخره ایستگاه بیآرتی خلوت شده و میتوانم به خانه بروم اما کتاب بدجور ذهنم را به خودش مشغول کرده بود و تشنهتر از همیشه بدون فکر کردن به اینکه چرا در ایستگاه نشستهام دوباره شروع به خواندن کردم و کتاب این بار من را تا صفحه ۵۰ با خود همراه کرد تا آخر رضایت دادم برای چند دقیقهای کتاب را کنار بگذارم و در اتوبوس صندلی پیدا کنم و مجدد به خواندن ادامه دهم.
«تانگوی یوز و شاهین» علاوه بر شرح حال و اطلاعات دادن راجع به نمایشگاههای حاشیهای جام ملتها، کارناوالها و شرح فضای استادیوم یا حتی تجربهنگاری استفاده از اوبر و سایر تکنولوژیهای روز دنیا به ارتباطات با سایر ملیتها نیز میپردازد و کاراکترهای مختلفی را در روایت خلق میکند، مثل راننده پاکستانی اوبر که در مکالمات خود از جریان فلسطین حمایت میکند یا حتی فلسطینیهایی که از طوفان الاقصی صحبت میکنند.
از جایی که جام ملتها همزمان با عملیات طوفانالاقصی بود، این کتاب نگاهی فراتر از ایران درباره این عملیات تاریخی نیز میدهد و کنشهای ملیتهای مختلف نسبت به این موضوع در کتاب به تحریر درآمده است.
در همین رابطه با مهدی مافی نویسنده کتاب به گفتوگو نشستیم که شرح آن را در ذیل میخوانید:

* چرا به فکر روایت نگاری در جام جهانی قطر افتادید و چه چیزی علت اصلی نوشتن این کتاب شد؟
- در سال ۲۰۲۲ که برگزاری جام جهانی در قطر اتفاق افتاد من به این فکر میکردم که این جام جهانی، اولین جام جهانی در یک کشور اسلامی و حوزه خلیج فارس است و حتما این موضوع معنا و تفاوتی دارد با جام جهانی در آفریقای جنوبی یا جام جهانی در آلمان یا هرجای دیگری، ایده اصلی این بود که ما به قطر برویم و ببینیم جام جهانی به عنوان یک رویداد بزرگ بینالمللی که هر چهار سال یکبار در یک جای از دنیا برگزار میشود در این نسخه چه تفاوتی با ادوار گذشته دارد.
به همین جهت هماهنگیها انجام شد و ما توانستیم سفری را به قطر داشته باشیم، در کتاب تلاش کردم که نگاه پرسهزنی داشته باشم و صرفا به استادیومها محدود نشوم. چون شاید چیزی که ممکن بود از نگاه ما جالبتر باشد، موضوعاتی بود که پیرامون ورزشگاهها میگشت اتفاقاتی که داخل ورزشگاه میافتد به واسطه دوربینهای خبری توسط رسانههای دنیا پوشش داده میشود.
اما آن چیزی که تیم مستندسازی ما و نگارش متن ما میتوانست بگوید این بود که تمرکزمان را بگذاریم روی اتفاقاتی که بیرون ورزشگاه رخ میدهد، ماجراهایی که در بیرون ورزشگاه رخ میدهد. قطر جام جهانی پرحاشیهای برای ایران بود، چرا که هم شکست سنگینی داشتیم، هم پیروزی جامهای ادوار به دست آمد، همچنین بازی با آمریکا را داشتیم و خیلی قصه برای تعریف کردن وجود داشت؛ از طرفی هم برگزاری چنین رویدادی برای قطر که جمعیت و مساحت زیادی ندارد هم به خودی خود، جزوی از دیپلماسی عمومی این کشور بود که احساس کردم برای مخاطب ما در ایران میتواند جذاب باشد تا کنکاشی بکنیم و ببینیم چرا قطر دارد این کار را انجام میدهد.
کتاب اول با نام «پرسه در لوسیل» در چنین شرایطی تولید شد، بعد از کتاب نخست و ما به عنوان تجربه اول که با آن فضا آشنا شدیم، احساس کردیم چقدر موارد متعدد وجود داشته که ما به آن فکر نکرده بودیم. مثلا در فضای جام جهانی خیلی بحث ایران جدی بود نه توسط ایرانیها بلکه توسط خارجیها این بحث وجود داشت. خود قطر به عنوان میزبان خیلی از ایران حمایت میکرد، مثلا در بازی با ولز مقامات ولزی گفتند به خاطر اتفاقات ۱۴۰۱ ما در این بازی حضور نداریم و در بازی کشورشان با تیم ملی ایران حضور نداشتند اما امیر قطر آمد و در بازی ایران حضور پیدا کرد، امیر قطر همه بازیهای کشور منطقه را میرفت و در بازی کشورهای عربستان، ایران و تیم ملی کشور خودش حضور پیدا کرد و یک چشم حمایت به این موضوع داشت.
ما به خاطر اتفاقاتی که ممکن بود پیرامون ایران بیفتد فکر نکردیم ممکن است چنین مسائلی پیش بیاید، از طرفی بحث فلسطین در جام جهانی خیلی پررنگ بود، حتما تیم ملی مراکش را همه دیدند که وقتی بازی را میبرد، پرچم فلسطین را برافراشته میکرد، از طرفی بیرون زمین هم پرچم فلسطین وجود داشت و انگار فلسطین یکی از تیمهای جام جهانی بود، خیلی اتفاق عجیبی بود و ما فکر نمیکردیم که چنین ظرفیتی وجود داشته باشد.
بعد از آن در جام ملتها که قرار بود در چین برگزار شود ولی به دلیل شیوع بیماری کرونا لغو شد و در قطر برگزار شد، گفتیم کارهایی که در جام جهانی انجام ندادیم را در جام ملتهای آسیا انجام دهیم، به این معنا که مثلا به مسئله فلسطین بپردازیم و یا به ایرانی های قطر بپردازیم، افرادی که شصت یا هفتاد سال پیش به قطر رفتند و الان عربی صحبت میکنند، لباس عربی میپوشند ولی خودشان را ایرانی می دانند، این افراد حتی میآمدند و با ما مصاحبه میکردند و خودشان داوطلب مصاحبه میشدند، چرا که ما از ظاهرشان متوجه نمیشدیم، قرار شد ما به این موضوعات بپردازیم، مواردی که اجتماعیتر هستند را مسئله خودمان قرار دهیم، این هدف کتاب دوم بود و خواستیم از این فرصت استفاده کنیم.
از طرفی اولین رویداد پس از هفت اکتبر نیز بود و تیم ملی فلسطین حضور داشت، ما نتیجه گرفتیم در جام جهانی که فلسطین جضور نداشت آن اتفاقات افتاد، حالا که فلسطین وجود دارد حتما اتفاقات دیگری خواهد افتاد که قابلیت رصد کردن و روایتنگاری دارد. بنابراین هدفگذاری جدیدی را تعیین کردیم و در جام ملتهای آسیا دوباره حضور پیدا کردیم و یوز و شاهین نتیجه این هدفگذاری بود.
* به لحاظ فنی چطور مرز بین صحبتهای جدی و نقاط طنز کتاب را مدیریت کردید؟
_ البته یک تیم در تولید این کتاب نقش داشتند، ما زمانی که داشتیم روایت کتابها را طراحی میکردیم میدانستیم که قرار است حرفهای جدی و مهمی گفته شود، که فضای بسیار خشکی داشت، بعضی از این حرفها شاید حرفهای تلخی بود، احساس من و دوستانی که کنار من همکاری میکردند این بود که این حرفها به خودی خود ممکن است به مزاق مخاطب عام و مخاطب هدف ما خوش نیاید و اذیت بشود و احساس کند یک کتاب سنگینی را مطالعه می کند یا کتابی را میخواند که باب طبعش نیست، خصوصا چون میدانستیم موضوع کتاب فوتبال است و مخاطب از جلد کتاب آن را تهیه میکند و توقع دارند با کتابی روبرو شوند که علایقشان نسبت به فوتبال را ارضا کند.
به همین جهت تمام تمرکز و تلاشمان را انجام دادیم که روایت طوری اتفاق بیفتد که یک جاهایی طنز باشد، بعضی جاها سادهتر نوشته شده باشد. اما اگر مخاطبی هم بخواهد یک سفرنامه صرف نخواند و تحلیل و اطلاعاتی را نیز دریافت کند بخشهایی را نیز قرار دادیم به عنوان «پرانتز باز» که مخاطب بتواند تحلیلهایی در مورد این رویدادها داشته باشد. من یک بار کتاب را نوشتم، بعد کتاب را برای چهار یا پنج نفر از دوستان فرستادم و نظرات عزیزان را گرفتیم و این رویه تا هشت بار تکرار شد، کتاب آخر و نسخه نهایی که من به انتشارات دادم درخت هشت کتاب بود و از بازخوردهایی که دریافت میکردم، محبتی که از خانواده و دوستان و همکاران داشتند و در نتیجه به این نسخه رسیدیم.
* این پروسه چقدر زمان برد؟
_ جام جهانی در آبان اتفاق افتاد و ما پژوهش کار را از فروردین ماه کارمان را آغاز کرده بودیم، فکر نمیکردیم بحث سفر مهیا شود و خودمان را برای تولیدات دیگری مثل داستان های فوتبال (مجموعه مستندی که در شبکه ۳ و شبکه ورزش کار کردم) آماده کرده بودیم. ولی داشتیم لاین سفر را هم پیش میبردیم، رایزنی میکردیم، گپ و گفت انجام میشد و واقعا اگر پروازمان یکشنبه بود، چهارشنبه رفتن ما قطعی شد.
ما مراحل پژوهش را کامل انجام داده بودیم میدانستیم چه کاری میخواهیم انجام دهیم، سفر که انجام شد، نگارش متن کتاب حدود یک ماه طول کشید و یک یا دو ماه هم نظرات دوستان جمع شد و کتاب اول به نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ رسید. مراحل پژوهش «تانگوی یوز و شاهین» از وقتی که اعلام شد قطر میزبان جام ملتها است آغاز شد و بعد از اتفاقات ۷ اکتبر میدانستیم که اتفاقاتی در کل منطقه میافتد و حتی در همان روزها بعضیها معتقد بودند قرار است جنگ منطقهای اتفاق بیافتد و ما اصلا نمیدانستیم که جام ملتها برگزار میشود یا نه و مسئله ما این بود که اگر جام ملتها برگزار شود جام ملتهای خاصی است از این جهت که کل منطقه ملتهب است و تنها به ایران مربوط نیست. حتی خود قطر درگیر بود.
شاید برای مخاطبانتان جالب باشد که قطر سود فروش بلیط بازیها را کلا به فلسطین تقدیم کرد و این اتفاق قبل از مسابقات اعلام شده بود. میدانستیم که قرار است اتفاقات خاصی بیفتد پس پژوهشها را مدون کردیم و سفر انجام شد و بازه یک ماهه نگارش کتاب طول کشید و تا فروردین سال بعد درگیر نهایی کردن متن بودیم و ۱۴ فروردین کتاب را در اختیار انتشارات گذاشتم و انتشارات کتاب را به نمایشگاه رساند.
* آیا ورزش بازهم جای روایتگری دارد؟
-بله مسلما به تعداد همه ورزشهای جهان و همه تورنومنتهای جهان فرصت برای روایت نگاری ورزش است، از زوایای مختلف، نویسندههای مختلف میتوانند به این موضوع بپردازند یک مدل روایت نگاری که خیلی هم در دنیا عرف است این است که یک نویسنده یا مستندسازی با تیم ورزشی میرود و روایت آن تیم را روایت میکند.
فرض کنید تیم ملی کشتی ما که اخیرا هم در آزاد و هم فرنگی قهرمان جهان شد، اگر یک روایتنگاری همراه این تیم بوده باشد یک اتفاق تاریخی را ثبت کرده است و چهل یا پنجاه سال بعد میتوانند به این متنها رجوع کنند و ببینند ایران بعد از جنگ موفق شده است که همزمان قهرمان آزاد و فرنگی شود و چه اتفاقاتی در تیم رخ داده است، ورزشکاران در آن زمان چه حالی داشتند.
این یک بعد است و بعد دیگری ابعاد اجتماعی و فرهنگی هر رویداد است. مسابقاتی که الان دارد در آمریکا و کانادا و مکزیک به صورت مشترک برگزار میشود، ارتباطی که این سه کشور باهم داشتند، ارتباط مکزیکیها و آمریکا، حضور دونالد ترامپ همه موضوعات را جام جهانی متحد در دوره اول تصدی به عنوان رئیس جمهور سختتر کرده بود در عین حال مردمی که میخواهند بروند بازیها را ببینند و نتوانند به راحتی به یک کشور میزبان سفر کنند، فقط بحث ایران نیست، این جام جهانی بیشترین کشور اسلامی را دارد و بسیاری از این کشورها از ورود به خاک آمریکا منع شدند، طرفداران این بازیها چطور باید بروند و بازیها را ببینند، همه این موارد، جای روایتنگاری و صحبت دارد.
تا ابد باب این موضوع باز است که ممکن است در قالب سفرنامه، مستند، فیلمهای سینمایی ورزشی انجام شود خصوصا الان که حوزه ورزش یک حوزه استراتژیک شده است ظرفیت تولید چنین آثاری وجود دارد و من هم باب این تولیدات را نبستم و اگر فرصتی به وجود بیاید و حرفی باشد که بخواهیم با مخاطبان به اشتراک بگذاریم حتما به سراغ این کار میروم.
نظر شما