به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، تیم فوتبال «آزادی» از پروژههای مصوب تاریخ شفاهی استان سمنان است که چند ماهی از آغاز پژوهشش میگذرد. در حین پژوهش، تصمیم گرفته میشود به مناسبت تولد «عبدالمحمد قدس» سرپرست تیم یک شب روایت برگزار شود. این ویژهبرنامه در راستای اقدامات حوزه هنری استان برای معرفی این تیم در سطح کشور برگزار میشود و برای نخستینبار شمار زیادی از بازیکنان و خانوادههای ۱۲ شهید این تیم گرد هم میآیند. گرامیداشت شهدای برجسته تیم آزادی از اهداف این برنامه بود که در قالبهای متنوع، خاطرات مرتبط با تیم آزادی و شهدای آن روایت شد.
تیم نه گعده
تیم آزادی سمنان را جوانهای انقلابی در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل میدهند و به مرور تبدیل به یک تیم حرفهای میشود و مقامهای کشوری هم کسب میکند. حتی تیمهای استقلال و پیروزی هم دعوت این تیم برای بازی دوستانه رو قبول میکنند و به سمنان میآیند. اعضای این تیم هم مثل بسیاری از جوانان آن سالها با شروع جنگ تحمیلی، گروهگروه و فرد فرد(مثنی و فرادی) زندگیِ آرام را رها میکردند و به استقبالِ جنگ میرفتند. بعد از هر عملیاتِ، یکی دو نفر از بازیکنهای تیم آزادی، روی دستهای مردم سمنان تشییع میشدند. تا اینکه زمستان ۳۸ سالِ قبل، خبری تکاندهنده، دلِ حاشیهنشینانِ کویر و بازیکنانِ تیم فوتبال آزادی سمنان را لرزاند: «کیومرث نوروزی» و «اکبر نیکو» به شهادت رسیدند. این، آخرین ضربه به پیکر تیمی بود که خبر آمدن بازیکنانش به جبهههای نبرد را حتی روزنامههای بعثی هم پوشش داده بودند: «ایران، آنقدر مستأصل شده که ورزشکارانش را به میدان میفرستد! » بعثیها نمیدانستند که «آزادی» فقط یک تیم فوتبال نیست؛ گعدهای است که مبارزِ مدافع وطن میسازد.
جاودانگی
۳۸ سال بعد، به همتِ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان سمنان، برای نخستینبار، جمعی از بچههای تیم آزادی -که حالا گرد پیری بر موها و محاسنشان نشسته است- کنار هم جمع شدند و گِردِ خانواده ۱۲ شهیدِ تیم، حلقه زدند: ما تنها نیستیم؛ ما هنوز همدیگر را داریم و «آزادی» هنوز بخشی از حافظه جمعی مردم این دیار است. بهانه مراسم هم، یک تولد بود؛ تولد عبدالمحمدِ قدس؛ کسی که منزل مسکونیاش را پای تیم گذاشت و دار و ندارش را فروخت تا بچههایی که بعدها یکییکی شهید شدند، بیکفش و لباس نمانند.
بچههای تیم تصور میکردند که «تیم آزادی» دارد رفتهرفته لابلای ورقهای تقویم و اتفاقات روزمره، گُم میشود و حوزه هنری برایشان یک پیامِ صریح و ساده داشت: نامِ تیم آزادی، در تاریخ جاودان خواهد ماند؛ و ما برای این جاودانگی تلاش میکنیم.
برای آزادی
در آیینِ «برای آزادی»، وقتی جوادِ خیابانی، اسم و شماره پیراهن و پست و ویژگیهای بازیِ دوازده شهید تیم را میگفت، میشد برقِ شوق را در چشمهای مؤسس و سرپرست تیم، بازماندهای از روزهای جنگ عبدالمحمد قدس دید. در طی برنامه، هیچ مسئولی پشت تریبون نرفت؛ محور برنامه بچههای تیم و خانوادههای شهدا بودند. دروازهبانِ پیشکسوتِ تیم برای مردم تعریف کرد که تیم، چطور تشکیل شد و چطور ادامه پیدا کرد و چطور آسمانی شد؛ نوههای شهیدان کیومرث و عطاءالله صحافی(آقاعطا) و خواهران و برادران و مادران و همسران شهدا که در مراسم بودند، شاید برای اولینبار این حرفها را میشنیدند.
جراحی بدون بیهوشی
بخشی از برنامه به دکتر «سیامک یغمائی» و پرستار «زیبا ترابی» اختصاص داشت. این دو نفر کادر پزشکی برای حضار تعریف کردند که چگونه بدون بیهوشی، ترکش را از ریههای کیومرث خارج کردهاند و در تمام مدت عمل، لبهای کیومرث به خواندن زیارت عاشورا مترنم بوده است. دو نفر از همرزمان کیومرث که یکی نفرشان از بازیکنان تیم بود هم روایتی از والفجر ۸ و شهادت کیومرث را روی صحنه، را ارائه کردند.
چند روز قبل، حوزه هنری در یک کار خلاقانه لباسِ کیومرث را بازسازی کرده و این لباس را به محمدِ انصاری، بازیکنِ سابق و با اخلاق پرسپولیس رسانده بود. بچههای تیم، وقتی محمد انصاری را در لباس تیم آزادی دیدند که خاطرهای از کیومرث(شوت کردنِ نارنجکِ بیضامنِ بعثیها! ) را از روی کتاب میخواند، وقتشان خوش شد. بعد هم یکییکی روی سن آمدند و پیراهنِ بازسازیشده کیومرث -که خط و امضای کیومرث بر آن نقش بسته بود- را امضا کردند تا پس از سالها، یک یادگاریِ جدید از یک شهیدِ قدیمی از راه برسد.
اول بسم الله
«این تازه هنوز اول بسمالله است» «برای آزادی» طلیعه یک پژوهش دامنهدار درباره تشکیل یک تیم پرماجرا بود؛ پژوهشی که در آیندهای نهچندان دور، در قالب کتابی خواندنی، پیش روی علاقهمندان به فوتبال و دفاع مقدس و آزادی قرار خواهد گرفت.
گفتنی است: کیومرث نوروزیفر، ابوالفضل برزویی، قاسم اصلاحی، محمد احمدی، اکبر نیکو، ابوالفضل نیکذات، حسن طاهریان، ایرج نوروزیفر، جلال طاهریان، محمدرضا شمسالدین، عطاءالله صحافی و منصور قدس، ۱۲ شهید گرانقدر تیم آزادی هستند.
نظر شما