به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، سحر دانشور که اجرای این نشست را برعهده داشت، در آغاز به دلایل اهمیت مقاومت پرداخت و گفت: دلیل مهم بودن مقاومت برای ما این است که احساس هم سرنوشتی با آنچه امروز در لبنان میگذرد، داریم. کشور و آدمهایی که استعمار را تجربه کردهاند با مردم مظلوم فلسطین و غزه احساس پیوند میکنند چراکه همه گذشته مشترکی داریم که میتواند ما را برای خلق آیندهای مشترک هم داستان کند.
وی ادامه داد: خونشریکی که شهید رجایی مفهوم آن را خلق کرد ریشه در هم سرنوشتی دارد که انسانها را به هم پیوند میدهد و ما این قابلیت را داریم که جغرافیای جدیدی را برای سعادت انسان خلق کنیم.
در بخش دیگر این نشست خواهر سیدعباس موسوی به آیهای از قرآن اشاره کرد که به غفلت انسان پرداخته است و سپس با طرح این سوال که چطور نفسها په پله رشد میکنند و چطور میتوانیم به مقاومت برسیم تشریح کرد: همه شما در تلویزیون از قهرمانیهای مقاومت زیاد شنیدهاید که دشمن به سختترین و به وحشیانهترین شکل نبرد میکند. نیروهای مقاومت در مبارزه با دشمن با هم رقابت میکنند و حاضر نیستند به پشت جبهه برای استراحت یا درمان بازگردند. اینجا این سوال پیش میآید که نیروهای جهادی با چه انگیزهای مقاومت میکنند و عقبنشینی نمیکنند؟ و اینکه این عقیده و ایمان چطور در عمل شکل گرفت؟ این عقیدهای است که از کلام خدا نشات گرفته است. جبههای که بچههای مقاومت میرفتند نه فقط برای دفاع و مقاومت در برابر صهیونیست بلکه محفلی برای عبادت بوده است و همیشه کلام و ذکر خدا وجود دارد و این همه ذکر که در نفوس و روحیه مقاومین بوده نتیجه همین اذکار است. کلام خداوند باعث شده حس مسئولیت و مقاومت متولد شود.
وی اظهار کرد: ذکر خدا ایمان نیروهای حزبالله را تقویت کرده و دلها را قوت میبخشد. نیروهای جبهه مقاومت خود را تسلیم هرآن چیزی کردهاند که اتفاق میافتد و این راز بقای مقاومت است.
خواهر سیدعباس موسوی بر این نکته تاکید کرد که انقلاب مردم فلسطین از دل انقلاب امام خمینی (ره) شکل گرفته و طبیعی است که دستاوردهای بزرگ ماحصل و نتیجه آن باشد.
وی ادامه داد: امام خمینی (ره) یک حماسه بزرگ و جامع بود که توانست انقلاب را به چنین جایگاهی برساند. ما ریشههای انقلاب را در لبنان، غزه، یمن، عراق و حماسه طوفان الاقصی دیدهایم، فرمانده این انقلاب و حرکت، امام خمینی (ره) بود و وقتی برادرم عباس موسوی با گروهی کوچک امام را ملاقات کرد گفت که میخواهیم بایستیم و تشکیلاتی راه بیندازیم و امام خمینی (ره) خوشحال شد و آنها را تشویق کرد. سید عباس موسوی درباره این واکنش گفت که امام با نگاه تحسینبرانگیز تبریک گفت.
موسوی همچنین عنوان کرد: دلهای مقاومین و مجاهدین پر از عشق برای دیدار با خداست و این حس باعث شد که قیام کنند. در آنها حسی انسانی وجود داشت که از مستضعفین حمایت کنند آنها را ترغیب به قیام و مقاومت کنند و همه اینها نتیجه ذکر مداوم و همیشگی جامعه مقاومت است.
وی تاکید کرد: اگر کسی بدون ذکر خدا زندگی کند در غفلت به سر میبرد، راه حق را گم میکند و قطعا شکست خواهد خورد.
عبای سیدحسن روی جامعه مقاومت
وی در ادامه به ویژگیهای رفتاری سیدعباس موسوی اشاره کرد که باعث جذب افراد میشد وسپس گفت: هرچه دشمن دشمنیاش را بیشتر کند اجتماع مقاومت گستردهتر میشود. این طبیعی نیست که زن در لبنان در آواره باشد و فرزندانش فدا شوند و او بگوید فدای مقاومت. در این ایام لبنان کربلا شده و از هر خانه ۲ شهید تقدیم مقاومت شده است.
خواهر سیدعباس موسوی بیان کرد: اگر اتفاقاتی که پشت هم رخ داد از حادثه انفجار پیجرها گرفته تا شهادت سدیحسن نصرالله در هر کشوری اتفاق میافتاد مردم، مقاومت را رها میکردند در حالیکه در لبنان مقاومت قویتر شد و ما تمام اینها را مدیون تربیتی هستیم که از سیدعباس موسوی و مدیریت سیدحسن نصرالله شروع شد. به عبارتی سیدحسن عبایش را روی جامعه مقاومت کشید.
قلب نبرد
وی ادامه داد: لبنان قلب نبرد است و ما با وجود همه سختیهای زندگی در قلب نبردیم و بانوان علیرغم همه سختیها و وضعیت سخت اقتصادی شانه به شانه مردان در حال مبارزه هستند. امروز بانوان بخاطر شجاعت و سلوکشان و نوع نبردشان در قلب معرکه، سکوی رسانهای شدند و این فداکاری کمتر از ایثار مردی که سلاح بر دوش دارد، نیست.
موسوی در ادامه به حمایت بانوان ایرانی از جبهه مقاومت با اهدای طلا پرداخت و زن ایرانی را الگوی بانوان لبنانی دانست.
بتول سالم که دیگر سخنران این نشست بود گفت: بیشترین هدف اسرائیل نابودی زنان است چون اصل مقاومت با زنان است و پشت هر مبارزی یک زن زن وجود دارد.
وی ادامه داد: متاسفانه زنان ما در غزه سختی زیادی داشتند و از حقوق خود محروم شدند و مورد آزار روحی، مادی، جسمی قرار گرفتهاند. آنها از کمترین حق محروم شدهاند و وضعیت سختی برای جامعه فلسطینی بخصوص غزه است اما آنچه باعث شده تا ما بایستیم و تسلیم نشویم تعالیم قرآنی است. اینکه زنان فهیم داریم و مردانی که میفهمند حقیقت چیست و حق و باطل کدام است، آنها از مقاومت حمایت کردند و تسلیم نشدند.
سالم در سخنانش از سختی شنیدن خبر شهادت آشنایان و اقوام خود سخن گفت و به این نکته اشاره کرد که کسی از غزه نمیرود که بازنگردد، آنها معتقدند که باید به وطنشان بازگردند و فلسطین را آزاد کنند و کودکان فلسطینی هم با همین نگاه بزرگ میشوند.
الناز رحمت نژاد؛ خبرنگارحوزه مقاومت و نویسنده حاضر در برنامه، گفت: خانم «بتول سالم» در گفتوگویی که با هم داشتیم، اشاره کردند زنان فلسطینی غزه خیلی از اموال مثل طلا و خانههایشان را میفروشند و به جبهه مقاومت کمک میکنند، این برایم جالب بود چون فکر میکردم که فقط خانم های ایرانی طلاهایشان را پس انداز کرده و برای جبهه و خط مقاومت.
در ادامه یکی دیگر از حضار عنوان داشت: خانم موسی(خواهر سید عباس موسوی) در صحبتهایشان گفتند این مقاومت از ذکر شکل گرفته و از جنبه معنوی حرف زدند، لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید اینکه یک انسان که ۳۰۰ نفر از خانواده اش شهید شده، چگونه همچنان مقاومت میکند؟
مقاومت و قرآن
بتول سالم در پاسخ به این سوال بیان داشت: سخت بود برای ما، چه شبهایی بوده که ما نتوانستیم تا صبح بخوابیم، اما جامعه ما به قرآن آیات و روایات اهمیت میدهیم. به خاطر همین، مردم ما اعتقاد دینیمان قوی دارند و ما همیشه روی حفظ قرآن و ذکر دائمی تاکید داریم ما شیعیان کربلا و امام حسین و ائمه را داریم اما در غزه چیزی که باعث این میزان از روحیه مقاومت است، قرآن و حدیث نبوی است. در قرآن از مقاومت بسیار گفته شده است.الگوی افراد در غزه، حضرت خدیجه(س) و تا حدودی حضرت زهرا(س) هستند. ما ایمان داریم که یک منجی میآید و عدل برقرار شود و این باعث می شود که روحیه مقاومت در ما حفظ شود.
در ادامه موسوی اظهار داشت: امتی که فرماندهانشان شهید هستند، امتی زنده است. جامعه زنده، وقتی یک شهید برود یک شهید دیگر متولد میشود. در واقع کل خانواده زنده میشود و وقتی جامعهای رهبرش شهید باشد و ما فلسفه شهادت را بفهمیم، اینکه شهید زنده است می توانیم ایستاده بمانیم و مقاومت کنیم.
در ادامه سوال مبنی بر اینکه آیا حقیقتا هیچ شکاف و نقضی در جامعه حزب الله وجود ندارد و این میزان از همراهی و یک دستی در این جامعه از کجا آمده است، مطرح شد و بتول سالم پاسخ داد: بچههای حزب الله معتقدند که فلسطین، غزه اسلام است. چیزی باعث میشود که بچههای غزه ادامه دهند و مقاومت کنند، این است که فلسطین باید از دست صهیونیست آزاد شود و اینکه اسراییل ضد اسلام و ضد دین است.
در ادامه موسوی بیان داشت: اولین مسألهایی که ما را در کنار هم قرار داده، اخلاق و ایمان است و روز قیامت از ما در مورد برادرانمان در غزه سوال خواهند پرسید و ما اخلاقمان نیست که آنها را در غزه رها کنیم.
در بخش دیگر این نشست محمدی که یکی از نویسندگان حاضر در نشست بود، داستانک خود را قرائت کرد و در ادامه لیلا سادات موسوی فرزند شهید سیدرضی موسوی به تشریح بخشی از خاطرات و حس و حال خود پرداخت.
وی از شهادت پدرش سخن گفت که ۸۱ روز پس از عملیات طوفان الاقصی در منطقه زینبیه که در چند کیلومتری حرم حضرت زینب(س) واقع است، به شهادت رسید. اینکه چطور میشود حضرت زینب (س) یک سرباز را اینگونه میخرد، حاصل یک شب عبادت خاص یا کمک عظیم و یکباره نبوده بلکه حاصل سالها خدمت بوده است.
فرزند شهید سیدرضی موسوی درباره پدر خود گفت: از وقتی جوان ۱۶ ساله بوده تا ۶۱ سالگی خدمت کرده است. من ۲۶ سال سن دارم ولی اندازه آن با پدرم خاطره ندارم چراکه او دائم در ماموریت بود. به عبارتی پدر داشتم و نداشتم زیرا وی در برهههای حساس زنگی در کنارم نبود و حتی وقتی در دمشق متولد شدم، ایشان در جایی دیگر از سوریه مشغول فعالیت بود و این مادرم بود که به تنهایی بار مسئولیت را به دوش میکشید.
وی در ادامه به سختی کار بانوانی که به تنهایی بار زندگی را به دوش میکشند اشاره کرد و افزود: این نگاه صرفا با الگوپذیری از حضرت زهرا (س) میسر شده است و شاید بزرگ شدن ما در حرم حضرت زینب (س) یکی از دلایل توانایی و صبر ما شده است. در چنین شرایطی میدانستیم که پدر در راهی است که روزی به ما خبر شهادت را میدهند اگرچه در زمان اعلام خبر طبیعتا میخواستم تمام دنیا را به خط کنم تا یک ثانیه هم که شده بیشتر زندگی کند.
فرزند شهیدرضی موسوی گفت: پدرم در چهل و یکمین سال خدمت خود شهید شد. وی سال ۱۳۶۱ عضو سپاه پاسداران شد و بعد از حاج احمد متوسلیان اولین گروه اعزامی بود. ۸ ساله بودم که در سوریه زندگی میکردیم، فرزند آخر خانواده بودم و یک صبح با نامهای از پدرم که خانواده را به من سپرده بود ۱۵ سال یکباره بزرگ شدم، او نوشته بود که راهی مامورییتی است که نمیداند سالم بازمیگردد یا اصلا بازنمیگردد. پدرم در آن نامه خانواده را به من سپرده بود و این مسئولیت را از همان زمان تا امروز بر دوش احساس کردم و شبی نبود که راحت و بدون استرس بخوابم.
برای تمام جبهه مقاومت مادری کرد
وی با یادآوری اینکه شهید سیدرضی موسوی ۲۷ سال به صورت مداوم در سوریه بوده افزود: نگران ریههای شیمیایی پدرم بودم و حتی وقتی در معراج شهدا پیکرش را دیدم گفتم «خداراشکر که دیگر سرفه نمیکنی و راحت میخوابی». ۳۷ سال در لبنان و سوریه بود و قدیمیترین سپاهی بود . او ۴ سال بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید.
لیلا سادات موسوی اظهار کرد: سیدرضی موسوی برای تمام جبهه مقاومت مادری کرد. جزئیات نیروهایش را یادش نمیرفت. پدر بود اما برای نیروهایش مادری میکرد.
در بخش پایانی این نشست بیانیه زنان نویسنده مبنی بر اخراج اسرائیل از فلسطین توسط سارا عرفانی خوانده شد و جوایز برگزیدگان بخش روایت و داستانک اهدا شد. محدثه قاسمی پور و الناز قربانعلی زادگان در بخش روایت و اعتمادی جم و زینب سالدات طباطبایی در بخش داستانک جوایز خود را دریافت کردند.
نظر شما