به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، فاطمه بهبودی در بخش آغازین این نشست درباره روند نگارش «سپیدارهای آن سوی دولهتو» گفت: راوی این اثر در ملاقات با مرتضی سرهنگی از خاطرات دوره اسارت خود گفته بود؛ خاطراتی جذاب و شنیدنی. در همان ملاقات اول فهمیدم به واسطه مدت حضورش در جبهه، خاطرات زیادی دارد؛ بنابراین تصمیم گرفتم خاطراتش را بنویسم و قصد داشتم در گام اول خاطرات وی را تا قبل از جنگ را بنویسم و مابقی را به آینده موکول کنم اما متاسفانه وی سال گذشته درگذشت و ماحصل این گفتوگو محدود به این کتاب شد.
وی ادامه داد: 7 جلد یادداشت راوی هم که در مقدمه کتاب به آن اشاره شده فقط مربوط به زندان «دولهتو» نبود؛ بلکه کل جنگ را در بر میگرفت. راوی در «دولهتو» چیزی برای نوشتن نداشت بلکه بعدها چیزهایی به نگارش در آورده بود که نوستالژی داشت.
جهان «سپیدارهای آن سوی دوله تو»
در ادامه جواد کامور بخشایش، منتقد درباره «سپیدارهای آن سوی دولهتو» اظهار کرد: هر اثر یک جهانی دارد که ما را با فضای متفاوتی آشنا میکند، این فضا ممکن است آرام باشد یا متلاطم یا شاید آرام و متلاطم باشد. کتاب «سپیدارهای آن سوی دولهتو» فضای بسیار متلاطم و پرالتهابی دارد که تا حدی میتواند بخش مربوط به تاریخ پرالتهاب ما را در کردستان ترسیم کند.
وی با اشاره به جهان متلاطم کتاب «سپیدارهای آن سوی دولهتو» اظهار کرد: ما نظریه ادبی به نام بینامتنیت داریم یعنی باید جهان هر کتاب را براساس جهانهای موازی بشناسیم. این نظریه مفهومش این است که هر اثری در تلاقی با آثار دیگر معنا پیدا میکند و هر متنی یک پیشامتن و پسامتن دارد که پسامتنها، متنهای متاثر از آن اثر هستند که در دست ما است و پیشامتنها آثاری هستند که بر متن ما اثرگذار بودهاند. من در «سپیدارهای آن سوی دولهتو» این آثار را ندیدم. در مطالعه موردی و میدانی هم متوجه شدم سال 1363 فیلم زندان «دولهتو» با بازی عبدالرضا اکبری ساخته شده است و جهانهای دیگری درباره زندان دولهتو وجود دارد اما کتاب «سپیدارهای آن سوی دولهتو» تاثیر کمی از آنها گرفته است.
کامور بخشایش افزود: من در کتاب «سپیدارهای آن سوی دولهتو» چندان از پژوهشهای پنهان، اطلاعاتی بدست نیاوردم. در این کتاب بحث زمان، مکان، شخصیت و رخداد وجود دارد ولی در حوزه ویراستاری چندان اصول مراعات نشده و در حوزه پرداخت به جزئیات، فاطمه بهبودی با قلم داستانی توانسته موفق عمل کند.
وی همچنین تاکید کرد: نکته اصلی این است که این کتاب توانسته در بیان جزئیات و تبدیل متن به متنی روایی موفق عمل کند و با التهابی که ماجرا دارد و قلم توانمند نویسنده، بخشهای مهمی از اتفاقات را به مخاطب منتقل کند.
این منتقد با بیان اینکه در خاطرهنگاری برخلاف داستاننویسی آنچه اصل قرار میگیرد تصویرپردازی و فضاپردازی است، گفت: معمولا اختلاف بین داستان و خاطره، بحث شخصیتسازی و فضاسازی است و تمایل فاطمه بهبودی نویسنده «سپیدارهای آن سوی دوله تو» به شخصیتپردازی و فضاپردازی نزدیک است تا فضاسازی و شخصیتسازی و همین باعث میشود تا ما این کتاب را اثری مستند با قلمی ادبی تصور کنیم؛ یعنی کتابی که سعی کرده به روایت راوی وفادار باشد و به فضاها همانطور که بوده، بپردازد.
روایتها گزینشی است
وی ادامه داد: نویسنده در معرفی شخصیتها موفق عمل کرده و روایتها محدود و گزینشی از مجموعه رخدادهای دوران اسارت ناصر حیدری است.
کامور بخشایش همچنین اظهار کرد: در این کتاب، متن شتابان است و شاید دلیل آن هم این باشد که در مقدمه متن آمده که بنای نویسنده روشن کردن دوران اسارت ناصر حیدری است؛ در حالیکه به 7 جلد یادداشت وی از اسارت هم اشاره شده اما «سپیدارهای آن سوی دولهتو» نمیتواند همه روایتهای راوی باشد و شاید اپیزود اپیزود بوده و نویسنده توانسته با توانمندی خود متن یکپارچه شتابانی از حضور ناصر حیدری در زندان «دولهتو» ارائه کند.
وی ادامه داد: متن «سپیدارهای آن سوی دولهتو» متن شتابانی است که گاه جنبه ادبی دارد و گاه گزارشی میشود، شکنجهها بسیار خوب تشریح شده اما در عین حال که کتاب نقاط قوت بسیار زیادی دارد، در برخی نقاط نیاز به تامل بیشتر در چاپهای بعد دارد.
کتاب، فرصت نفس کشیدن به مخاطب را نمیدهد
این منتقد تصریح کرد: «سپیدارهای آن سوی دولهتو»، فرصت نفس کشیدن به مخاطب را نمیدهد. این کتاب فصلبندی ندارد و اگر کتاب را 160 صفحه فرض کنیم، میبینیم که ماجرا در سه فصل تمام میشود و این باعث میشود مخاطب نتواند همراهی لازم را داشته باشد؛ چراکه اطلاعات بسیار زیاد است و در بخشهایی مثل شکنجه، پرداختن به تصاویر مربوط به کومله و دموکرات بسیار جالب است و همان چیزی است که دقیقا در تاریخ میبینیم.
وی افزود: همکاری این حزب با احزاب دیگر، ارتباط حزب کومله و دموکرات با منافقین و بعث عراق و تلاششان برای در اختیار گرفتن و ملتهب کردن منطقه در روایت ناصر حیدری وجود دارد و به نظر من روایت وی، روایتی صادقانه است.
روایتی بسیار دقیق و صریح
کامور بخشایش ادامه داد: آنچه در این کتاب کمتر به آن پرداخته شده، توصیف و ترسیم فضاهایی است که راوی بعد از آزادی و فرار با آن مواجه شده است. روایت «سپیدارهای آن سوی دولهتو» روایت بسیار دقیق، صریح و صادق و روشنی است و نویسنده قصد قهرمانسازی نداشته و راوی هم قصد نداشته در فراز و فرودهای زندان «دولهتو» خود را قهرمان معرفی کند.
چه کسانی «سپیدارهای آن سوی دوله تو» را بخوانند؟
وی با اشاره به اطلاعات مفید و جالب کتاب «سپیدارهای آن سوی دولهتو» درباره کومله و دموکرات بیان کرد: خواندن این کتاب را به کسانی که به مسائل مربوط به کردستان علاقهمند هستند پیشنهاد میکنم. کتاب «سپیدارهای آن سوی دولهتو» پر از سوژه و ایده است و برای کسانی که تمایل دارند به صورت تخصصی درباره زندانهای حزب دموکرات و کومله پژوهش داشته باشند، جذاب است.
منتقد اولین جلسه از سلسله نشست «به وقت روایت» افزود: در این کتاب برای همذاتپنداری با مخاطب، فضاسازی و تصویرپردازی در متن به گونهای انجام شده که مخاطبی که کردی هم نمیداند، فضا برایش ترسیم شود. در پانوشت کتاب به دیالوگهای کردی موجود در کتاب اشاره شده و همین امر درک بهتری را فراهم کرده است.
وی تصریح کرد: متن هرچه کندوکاو بیشتری داشته باشد جامعیت بیشتری خواهد داشت و بر مخاطب اثرگذارتر خواهد بود. این کتاب اثر مقبولی است که درباره زندان خاص «دولهتو» نوشته شده است؛ اگرچه همچنان نیاز است از زوایای دیگر و توسط روایان دیگری نیز به این زندان پرداخته شود.
امید و توکل
کامور بخشایش در ادامه ای نشست درباره ادبیات اسارت توضیح داد: یکی از ابزارهایی که انسان را در آن فضا نگه میدارد توکل است و ادبیات اسارت، ادبیات انسانی است. یعنی انسانی در برابر گلوله و تفنگ بیدفاع و دست بسته است و تفاوت ادبیات ما با ادبیات دنیا در این است که نوع امید ما با مردم سایر کشورها متفاوت است؛ یعنی نوع رضا، توکل، راز و نیاز ما با آنچه در ادبیات دنیا مرسوم است متفاوت است. ما به معصومین و ائمه متوسل میشویم و همین باعث میشود در سختترین شرایط هم فضا امن و آرام شود.
وی ادامه داد: لحظههای ناامیدی و دقایقی که راوی حس میکند در این لحظه او را برای اعدام صدا میکنند، در «سپیدارهای آن سوی دوله تو» زیاد است ولی در همین زمان امید به خداوند و امید به دیدن خانواده وجود دارد و نویسنده با تصاویر رفت و برگشتی از خانواده، شرایطی را بوجود میآورد که خواننده نسبت به گذشته راوی تسلط پیدا کند.
کاموربخشایش پرداختن به امید را از جمله مسائلی معرفی کرد که در کتابهای با موضوع اسارت باید مورد توجه قرار گیرد و توضیح داد: رگه های زیادی از امید، گاه به صورت مستقیم و شفاف و گاه در لایههای زیرپوستی متن «سپیدارهای آن سوی دولهتو» وجود دارد.
ضرورت توجه به تحلیل گفتمان و تحلیل روایت
وی همچنین اظهار کرد: یکی از اقداماتی که باید در حوزه ادبیات اسارت باید به آن توجه شود، تحلیل گفتمان یا تحلیل روایتهای مربوط به حوزه اسارت است. تحلیل گفتمان و تحلیل روایت یکی از ضرورتهایی است که باید در حوزه ادبیات اسارت به آن توجه شود. متن و کنار هم قرار گرفتن آموزهها و نظرات باعث میشود به دنیا بگوییم ادبیات دفاع مقدس، هم دفاع است و هم تقدس دارد و در عین حال وقتی از مرحله تقدس و دفاع میگذریم و به اسارت میرسیم، باز با یک فرآیند جدید و راهکار تازه خود را حفظ میکنیم.
این منتقد توجه به خانواده و توسل به خداوند و امید به رهایی را از دیگر نکات مهم «سپیدارهای آن سوی دولهتو» معرفی کرد و افزود: مجموعه این کتابها و مطالعات، ادبیات ما را غنیتر خواهد کرد و من امیدوار هستم فضایی ایجاد شود تا ترجمه این آثار ادبیات ما را جهانیتر کند و حقانیت ما را در دفاع بر جهانیان بیشتر اثبات کند.
راوی خیلی چیزها را فراموش کرده بود
بهبودی نویسنده «سپیدارهای آن سوی دوله تو» نیز در این نشست با یادآوری اینکه شخصا تمایل به داستانی نوشتن و ایجاد تصویر دارد، درباره شتابزدگی موجود در متن گفت: من راوی را بعد از دو سکته دیدم؛ خیلی چیزها از خاطرش رفته بود و خیلی از خاطراتش مثل یک تصویر و همچون قطعه عکسی بود که قبل و بعد آن را نمیدانستم، اما از آنجا که تصویر زیبا و مستند بود حس کردم میتوانم از آن استفاده کنم.
وی درباره پژوهش پنهان افزود: راوی «سپیدارهای آن سوی دولهتو» 14 خرداد 1358 اسیر میشود و تا تیرماه 1359 در زندان «دولهتو» است. ما از این تاریخ تصویر چندانی از زندان دولهتو نداریم و فیلم و تصویرهای ما متعلق به بعد از این برهه است؛ چراکه تا آن زمان ما فقط نظامی در این زندان داریم ونه بسیجی و مردم معمولی. راوی این اثر خیلی نکات درباره این موضوع را فراموش کرده بود و به گفته خودش هرگز فکر نمیکرد زنده بماند و روزی اتفاقات را بازگو کند.
این نویسنده با اشاره به نگاه هنری و ادبی راوی کتاب «سپیدارهای آن سوی دولهتو» اظهار کرد: بخشهایی از اثر از ادبیات گفتاری ناصر حیدری نشات میگیرد. راوی با وجود اینکه یک چترباز و فردی ارتشی است اما انسانی فوقالعاده عاطفی است؛ به طوریکه گاه خیلی ساده در زمان بیان خاطراتش گریه میکرد.
انتخاب عنوان کتاب
نویسنده «سپیدارهای آن سوی دولهتو» تاکید کرد: یکی از مولفههای ناصر حیدری امید است. او با تمام آسیبهایی که دیده بود دلش نمیخواست دنیا را ترک کند. من اسم کتاب را هم از جایی انتخاب کردم که این فرد به جایی رفته که امیدی به بازگشت نیست اما از پرواز پرندهای که روی سپیدار آن سوی زندان دولهتو نشسته، امید میسازد که روزی هم من از این زندان میروم و از بیرون به اینجا نگاه میکنم.
جواد کاموربخشایش در بخش پایانی این جلسه بیان کرد: شور زندگی در لحظات نفسگیر و سخت از فنونی است که نویسنده بهکار گرفته است. وی گفت: کسانی که در خاطرهنگاری مسلط به پردازش داستان هستند، موفقتر عمل میکنند؛ اگرچه باید چارچوبی هم تعیین شود. بستری که اپیزود اپیزود و در قالب داستانی آمده بین خاطره و داستان است و همین امر کتاب را برای مخاطب جذاب میکند.
انتهای پیام/
نظر شما