پرکردن جای خالی
معصومه صفاییراد وقتی راهی این سفر شد ۲۵ ساله بود. میگوید: در آن زمان به وقایع تاریخی خیلی علاقهمند وکتابهای زیادی در این زمینه خوانده و فیلمهای مختلف دیده بودم که مربوط به تاریخ جهان، جنگها و نسل کشیها بود. بیشترین سهم را هم جنگ جهانی دوم ونسل کشییهودیها داشت. آن سال برای نخستین بار با ماجرا بوسنی مواجه شدم. کشور مسلمانی که مسلمانانش مسلمان مهاجر نیستند، بلکه مسلمانان بومی در دل اروپا هستند. اتفاق هولناکی که در بوسنی رخ داده بود، مصادف با سال تولد من بود. در دل اروپا چنین نسل کشی وحشیانهای رخ داده و عجیبتر اینکه اینقدر سوت و کور مانده و خیلی به آن پرداخته نشده بود. طوری که اگر مجموع محتواهایی که درباره این اتفاق تولید شده را جستجو کنید، میببینید زیاد نیست و انگشت شمار است. با مطالعهای که در زمینه جنگ بوسنی کردم دوست داشتم در پیاده روی شرکت کنم که خدا را شکر امکانش فراهم شد. بعد از آن سفر مهمترین چیزی که در ذهن من آمد این بود که جای خالی چیزهایی که این همه سال ازمن دریغ شده بود و درفضای رسانه چیزی از آن ندیده و نشنیده بودم، را به اندازه توانم پرکنم. سعی کردم همه آن چیزها و اطلاعاتی که به دست آورده بودم را جمع کنم و در قالب سفرنامه کلیت ماجرا را به صورت کپسول برای کسی که چیزی نمیداند، ارائه دهم. چیزی که به زبان نسل ما باشد و مخاطب با خواندن همین یک کتاب چشماندازی از این نسل کشی به دست آورد و در عین حال حوصله سربر نباشد.
صفاییراد تلاش کرد چیزی را که خودش تا آن زمان از دانستن آن محروم بوده، برای دیگران نقل کند. او ادامه میدهد: اتفاقا شیرینترین بازخوردهایی که از کتاب گرفتم این بود که هدف من از نوشتن کتاب را دریافت کرده بودند. خیلیها گفتند که عجیب است ما تاکنون در این باره نشنیده بودیم و ممنون که گفتی و الان فهمیدیم. اینکه کتاب باعث شد خیلیها قصه این مسلمانها را بشنوند ارزشمند بود.
پیادهروی اربعین و مارش میرا
پیادهروی « مارش میرا» هرساله بین روزهای هشتم تا یازدهم ژولای (17 تا 20 تیر) برگزار میشود تا یاد قربانیان نسلکشی« سربرنیتسا»گرامیداشته شود. وی درباره پیاده روی اینطور میگوید: « شاید اولین چیزی که به ذهن آدم برسد پیادهروی اربعین باشد اما این پیاده روی کاملاً متفاوت از پیاده روی اربعین است. اتفاقاً قبل از سفر این را به ما گفتند و درجریان سفر هم مشاهده کردیم که این سفر با پیاده روی اربعین چه از نظر فیزیکی- که بوسنی کشوری اروپایی وپر از دار ودرخت است و با بیابانهای نجف و کربلا قابل مقایسه نیست- و چه از نظر اعتقادی و آرمانهایی که این آدمها در این دو مسیر میروند؛ خیلی متفاوت است. از لحاظ کیفیت هم آن معنویتی که در پیادهروی اربعین میبینیم، پیادهروی مارش میرا ندارد؛ با این وجود زیباییهایی خود را دارد. آدمهایی که در پیادهروی مارش میرا شرکت میکنند از ادیان و آئینهای مختلف هستند. جمعیت کثیری از اروپاییها را میبینید که صرفاً چون صلح دوست هستند برای پیاده روی آمدهاند. درجریان نسلکشی سربرنیستا مسلمانها کشته و مظلوم واقع شدند اما صدای مظلومیتشان به جایی نرسید. در این پیاده روی ضمن گرامی داشت یاد کشته شدگان سعی میشود این اتفاق تلخ فراموش و به طبع تکرار نشود.»
خاطره پررنگ
نویسنده سفرنامه« به صرف قهوه و پیتا میگوید: وقتی میخواستم از ایران بروم فکر میکردم شباهت این پیادهروی با پیاده روی اربعین خیلی در ذهنم سنگینی میکند، فکر میکردم یک نشانهای از پیاده روی اربعین باخودم همراه داشته باشم. غالبا در پیاده روی اربعین یک چیزی به کولههایمان میزنیم، دلم میخواست یک نشانهای داشته باشم که خیلی هم صریح نباشد. یک پیکسل خریدم که نشانش یک« ع»(علیه السلام) بود که تعدادی تیر به آن اصابت کرده بود و از آن خونمی چکید و نمادی از امام حسین علیه السلام بود. این پیکسل را به کولهامزده بودم. در آن مسیر با یک دختر اصالتاً الجزایری که در سوییس زندگی میکرد هممسیر شدم. این دختر از من پرسید: منظور پیکسل چیست؟ و من برایش از اباعبدالله و پیاده روی اربعین گفتم. این دختر هم گفت که در مصر هم برای نوادگان پیامبر مراسمی دارند. آخر پیکسل را به دختر الجرایری یادگاری دادم. این خاطرهام هنوز در ذهنم پر رنگ است.
بخش جذاب سفر
این نویسنده جوان از بخشهای جذاب سفرش اینطور تعریف میکند: این سفر، یک سفر ۱۰ روزه بود که ۳ روزش شرکت در پیاده روی و روز چهارم مراسمی بود که به یاد کشته شدهها برگزار میشد. اوج این سفر همین چهار روز است و در بقیه روزها شهرهای بوسنی را گشتیم. فضای پیاده روی طوری است که تو با آدمهایی کاملاً متفاوت در یک چیز مشترک هستی و در این مسیر قدم برمی داری. همزبان شدن با اینها خیلی فضای جذابی را ایجاد میکند. برای من همصحبتی با دخترهای کشورهای دیگر جذابیت داشت. بخش لذتآمیز سفر همراه شدن با آنها بود.
مدل متفاوت مواجهه با غم
به گفته صفایی راد، مسلمانان بوسنی حنفی هستند. آدمهای صلحجو که هیچ وقت نگاه عنادآمیزی به شما ندارند. واقعاً هیچ وقت تفاوت را احساس نمیکنی که شبیه شما نباشند. مدل عزاداری آنها مدل روضهای مثل ایران نیست. قاعده این است که گروه تفحص در طول سال باقی مانده پیکرها را از گورهای دسته جمعی بیرون میآورند و سالانه روز یازدهم ژولای به خاک سپرده میشوند. مدل مواجهه آنها با این غم متفاوت است.
نام کتاب
از صفایی راد درباره وجه تسمیه کتاب پرسیدیم و پاسخ داد: « بوسنی کشوری است که به قهوههای خوبش معروف و قهوه، نوشیدنی محبوب مردم آنجا است. پتیا هم غذای معروف آنجا و چیزی شبیه پیراشکی و غذای متداولی است که در طول سفر بارها و بارها از سوی مردم با آن پذیرایی شدیم. برای همین هم اسم این دو را روی کتاب گذاشتم.
وی درپایان میگوید: وقتی یکبار در این پیاده روی شرکت میکنید، بعد از آن هرسال وقتی خبرهایش میآید دلت آنجاست. چیزی نیست که با یکبار رفتن از آن سیر شوی. ۵ سال گذشته اما دوست دارم فرصتی پیش میآمد و دوباره میرفتم.
انتهای پیام/
نظر شما