تا کنون ۳۵ اثر از این نویسنده به چاپ رسیده است. «جهانی ایمنتر از تبسمهای تو نیست»، «سهمی از همه ترانه ها»، «دو روایت جامانده»، «نقل آخر»، «زهور»، «رقص با طوفان»، «بانوی مه»، «بازنویسی قتل ذکر نشده یک اول شخص جمع!»، «دل و دشنه»، «شطرنج در باد»، «طوقی»، «زاغی»، «شبی که گوزنها در آتش سوختند»، «اسبها هنوز در من شیهه میکشند»، «خودم را در کوچههای اصفهان گم کرده ام»، «مکث روی ریشتر هفتم» و… بخشی از آثاری است که از این نویسنده پرتلاش در زمینههای مختلف ادبی از جمله شعر، نمایشنامه، رمان و… منتشر شده است و تعدادی آثار دیگر از او نیز در آستانه انتشار قرار دارد.
او در گفت و گویی درباره جایزه ملی داستان حماسی و اثر برگزیدهاش در دومین دوره این جایزه میگوید.
مدیون فرهنگ زادگاه خود هستم
خود را مدیون فرهنگ زادگاه خود میدانم و آنچه که تا کنون نوشته ام، از فرهنگ زادگاه خود آموخته ام. این محیط پر از قصه، چنان من را پرورش داده که در ۳ زمینه شعر، نمایشنامهنویسی و داستاننویسی فعالیت فراوان داشته ام.
حضور در جایزه ادبیات حماسی
در نخستین دوره جایزه داستان حماسی، طرح داستانی را برای مرحوم «سعید تشکری» ارسال کردم. اتفاقا این طرح برگزیده شد و از من برای سفر به مشهد هم دعوت کردند که بنا به دلایلی این دعوت را نپذیرفتم. اما در دوره دوم «موندو» را که در حقیقت بخشی از مقاومت مردم خرمشهر در آن به تصویر کشیده شده است را به جشنواره ارسال کردم. در دوره سوم هم اثری را به دبیرخانه جشنواره ارسال کردهام که روایتی از مشهد در عصر مشروطه است.
درباره «موندو»
«موندو» به توصیه دوستانم «ساسان ناطق» و «محمداسماعیل حاجی علیان» و به سفارش حوزه هنری تهران درباره فرهنگ خرمشهر به نگارش درآمد. در این اثر از یک سوژه فانتزی بهره بردم و روایت حضور یک مترسک است که در زمان سقوط خرمشهر، در خیابانها راه میرود و به مردم کمک میکند. در حقیقت این داستان از داستان «جک و ساقه لوبیا» الهام گرفته شده است. این اولین بار بود که با لحنی مطابیهآمیز و طنز، کاری را ارائه کردم و از آن، بسیار رضایت دارم.
دوست دارم از نام آوران ایران بنویسم
در ادامه مسیر خود، دوست دارم درباره نامآوران ایران بنویسم. افرادی مثل «رئیسعلی دلواری»، «غلامعلی بایندر»، «محمدتقی خان پسیان» و… که در دوران خود حماسه خلق کرده اند.
اما این گلایه از نویسندگان برخی از استانها وجود دارد که چرا آنچنان که باید، بزرگان و نام آوران خود را معرفی نمیکنند؟ چرا نویسندگان مشهد درباره شخصیت فردی مانند ملک الشعرای بهار نمینویسند؟ چرا دوستان از تبریز باید با من تماس بگیرند که نمایشنامهای درباره ستار خان بنویسم و خودشان این کار را انجام نمیدهند؟ کاش نویسندگان استانهای مختلف کشور، این دقتها درباره بزرگان استان و زیست بوم خود رعایت کنند.
انتهای پیام/
نظر شما