۱۴۰۱.۱۰.۱۱
کتاب «آسنا و راز کنیسه» با حضور سمانه خاکبازان (نویسنده اثر)، حامد اشتری (منتقد) و فاطمه سلیمانی (مجری کارشناس) در سالن سلمان هراتی حوزه هنری نقد و بررسی شد. به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، سمانه خاکبازان نویسنده «آسنا و راز کنیسه» در جلسه نقد و بررسی این کتاب درباره ایده نگارش اثرش گفت: در نگارش این اثر سعی شد تا با نگاه به تاریخ اسلام و تاریخ معاصر، بخش‌های مغفول مانده که به آن پرداخته نشده یا مفقود شده را مورد توجه قرار دهم. وی افزود: با جمعی از دوستان برای اولین قدم برای خلق اثری تاریخی، روی غدیر که بزرگترین اتفاق تاریخ شیعیان است دست گذاشتیم و در این خصوص بالع بر 50 کتاب و بیش از 100 مقاله مطالعه شد تا ببینیم از چه منظری به این موضوع پرداخته نشده است. بعد از تحقیقات متوجه شدیم معمولا در ادبیات داستانی با موضوع غدیر، اتفاق مربوط به آن روز روایت شده و مسائل و رویدادهای پیرامون آن در قالب داستان نیامده است. این نویسنده با اشاره به تحقیقات جامعه‌شناسی آن برهه از تاریخ، جغرافیای عربستان و غدیر خم از مطالعه منابعی درباره یهود گفت که اطلاعات کلی نسبت به اعتقادات، احکام و موازین این قوم به وی منتقل کرده است. وی با اشاره به باورهایی از قوم یهود که نسبت به گذشته دچار تحریف شده گفت: تورات یک عهد قدیمی دارد و یک عهد جدید که توسط کاهنان نوشته شده و منفعت طلبی در آن دخیل بوده است. اما آنچه همه یهودیان برایش وحدت قائل هستند اعتقاد آنها به قوم برتر بودن است. یهودیان به اتفاق می‌گویند پیامبر باید از قوم ما می‌بود و چنانچه پیامبر در قوم بادیه‌نشین ظهور کرده، ما باید برتری خود را نشان دهیم. خاکبازان همچنین با اشاره به پوشش زنان قوم یهود گفت: آسنا که شخصیت کتاب است، هرجا می‌رود پوشیه دارد؛ چراکه پوشش در یهود بسیار مهم است و هرچه درجه کاهنان بیشتر می‌شود این تقیدات نیز شدت می‌گیرد. آسنا همچنین در جایی از داستان می‌خواهد دستار را به سر و صورت بپیچد و این از تقیداتی است که در داستان لحاظ شده است. «آسنا و راز کنیسه» فارغ از ماجرای بی‌ربط یا خطبه‌خوانی در ادامه حامد اشتری که به عنوان منتقد در جلسه حضور داشت اظهار کرد: «آسنا و راز کنیسه» از حداقل‌های لازم در فرم برخوردار است و ما در این کتاب با تلاش دراماتیک نویسنده‌ای مواجه هستیم که به دل تاریخ رفته و اگرچه می‌خواسته حرفی بزند اما آن را با ماجرای بی‌ربط یا خطبه‌خوانی همراه نکرده است. وی بیان کرد: گاه آنقدر خیال‌پردازی در داستان تاریخی زیاد می‌شود که ما دیگر هیچ واقعه متقن تاریخی را نمی‌بینیم و عملا تحریف تاریخ صورت می‌گیرد. ما قاعده‌ای داریم که درباره ائمه تا جایی می‌توانیم پیش رویم که فعل مستند از آن امام یا آن قول صادر شده باشد و در نهایت تسامح، برخی افراد، فرموده یک امام را از زبان امام دیگر مطرح می‌کنند؛ در حالی که امروزه حرف‌هایی با بیان ساده و سطحی به دهان ائمه گذاشته می‌شود که با ابتدائیات کلام اسلامی همخوانی ندارد. این در حالی است که ما در بازگویی اصول، حق نداریم به بهانه خلق داستان جذاب از حد و حدود خارج شویم و خوشبختانه «آسنا و راز کنیسه» نه از آن سوی بوم و نه از این سوی بوم افتاده است. موج آثار ترجمه‌ای متعارض با فرهنگ ایرانی این منتقد ادبی با تاکید بر اینکه آثار ادبی ویژه نوجوان بسیار محدود است گفت: امروز ما با موج آثار ترجمه شده سطحی برای مخاطب نوجوان مواجه هستیم که بسیار نابهنجار و غیرمتعارف و غیرهمخوان با فرهنگ است. این آثار با دین و فرهنگ ایرانی ما نیز در تعارض هستند. وی با اشاره به اثرات منفی آثار ادبی ترجمه شده که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایران ندارند به دهه‌مند بودن آثار کودک و نوجوان پرداخت و افزود: ممکن است مطالعه یک اثر در دهه 60توصیه ‌شود ولی اگر همان کتاب را به مخاطب امروز بدهیم اصلا توجه و استقبالی از آن نمی‌شود، بنابراین با تغییر موج‌ها ما کار چندانی انجام نداده‌ایم. انتقاد به طراحی جلد اشتری با نقد به جلد کتاب «آسنا و راز کنیسه» درباره گروه سنی مخاطب این اثر اظهار کرد: این اثر در پشت جلد، برای مخاطب بالای 15 سال معرفی شده اما جنس ماجرا برای این گروه سنی نیست؛ بلکه به نظر من برای نوجوان 12 سال به بالا است. البته زبان اثر هم به سمت زبان کهن رفته که شاید برای این مخاطب کمی سنگین باشد اما دغدغه مطرح شده توسط شخصیت، مشخص‌کننده این است که مخاطب، چه گروه سنی را در بر می‌گیرد. سمانه خاکبازان نویسنده «آسنا و راز کنیسه» در این باره گفت: در طراحی جلد خیلی دخیل نبوده‌ام. رده سنی مخاطب این کتاب هم مساوی با شخصیت اصلی داستان است و اتفاقاتی در دل این اثر روی داده که برای نوجوان 12 ساله است و بر همین اساس هم من فکر می‌کنم مخاطب «آسنا و راز کنیسه» کتابخوانان 12 تا 13 ساله هستند. داستانی که حداقل‌های رمان نوجوان را رعایت کرده حامد اشتری منتقد کتاب «آسنا و راز کنیسه» در بخش دیگری از این جلسه بیان کرد: ما با اثری مواجه هستیم که حداقل‌های رمان نوجوان را رعایت کرده است. ما در کشمکش برای خلق ماجرا با کشمکش درونی (درونیات شخصیت)، کشمکش بیرونی (ماجرا محور) و کشمکش محیطی (مثل پارک ژوراسیک) مواجه هستیم که تلفیق هرسه کشمکش عمیق‌ترین موج ماجراپردازی را ایجاد می‌کند. حداقل کشمکش بیرونی است و اگر کشمکش درونی قابل لمسی برای نوجوان هم ایجاد کنیم با اثری مستحکم و خیلی خوب مواجه خواهیم بود اما اگر کشمکش درونی باشد و کشمکش بیرونی وجود نداشته باشد مخاطب در مواجهه با اثر آن را پس می‌زند. جنس مسئله باید ویژه نوجوان باشد وی با اشاره به اهمیت مسئله محور بودن داستان نوجوان یادآور شد: در داستان نوجوان جنس مسئله باید ویژه نوجوان باشد و در «آسنا و راز کنیسه» می‌شد مسئله را بیش از این نوجوانانه‌ کرد اگرچه حداقل‌ها را داراست. این منتقد افزود: دیگر موضوع پراهمیت در داستان نوجوان این است که بار ماجراپردازی باید بیشتر روی دوش شخصیت نوجوان باشد. همچنین داستان باید از پیرنگ منسجمی برخوردار باشد؛ یعنی آغاز، میانه و پایان معقولی داشته باشد که در «آسنا و راز کنیسه» یک تلنگری زده می‌شود و حادثه‌ای اتفاق می‌افتد؛ یعنی پیرمرد یهودی از کاهنان درون کنیسه رازی را کشف می‌کند، او متوجه غرض‌ورزی افرادی می‌شود و بخاطر دلدادگی به ائمه به نوه خود ماموریتی محول می‌کند. در اینجا با ماموریت آسنا و سفر به مدینه و ماجراهایی که پیش می‌آید داستان ادامه پیدا می‌کند و ما پیرنگی منسجم را شاهد هستیم که در نهایت با روبه‌رو شدن با سلمان به پایان می‌رسد. خاکبازان درباره بخش پایانی کتابش و عدم پرداخت مستقیم به ماجرای سقیفه (جمع شدن عده‌ای از انصار برای انتخاب رهبر پس از پیامبر(ص) بدون حضور علی (ع)) تشریح کرد: مخاطب «آسنا و راز کنیسه» نوجوان است و این قشر دوست دارد پایان داستان شیرین باشد؛ بنابراین با پرداخت مستقیم به ماجرای سقیفه با بازخورد منفی مواجه می‌شدیم و همین علت باعث شد به نوع دیگری این ماجرا را مطرح کنم. وی افزود: در بحث تاریخ‌نویسی، اشاره به زمان نیاز به ارائه مدرک و مستندات دارد و عدم اشاره به آن در این بخش نیز بخاطر این بود که بتوانم از فضای تخیل نیز استفاده کنم. در «آسنا و راز کنیسه» ماجرا به صورت ضمنی مطرح شده تا خواننده نوجوان کتاب فکر نکند همه چیز از دست رفته است. حامد اشتری منتقد «آسنا و راز کنیسه» در ادامه تاکید کرد: اگر قرار بود سقیفه در داستان باشد باید تصویر می‌شد و گاه باید اضلاع آن مشخص می‌شد و در این بخش لازم بود اسامی افراد مطرح شود که باز این موضوع تبعات خود را دارد. به نظرم برای خواننده 12 سال به بعد پرداختن به سقیفه مشکلی ندارد، ما فضا را تلطیف می‌کنیم ولی آنچه جبهه حق و باطل را مشخص می‌کند را سانسور نمی‌کنیم. در بحث سقیفه بهترین کار این است که هرکس بخشی از واقعه را بگوید و هریک از افراد اندازه ماجرای خود از وقایع حرف بزند تا کتاب پس زده نشود. سختی داستان‌نویسی تاریخی وی افزود: تلاش نویسنده برای ماجراپردازی تاریخی، مضاعف از تلاش نویسندگان در دیگر موضوعات است چرا که او در رمان تاریخی باید بگوید با چه وسیله‌ای سفر انجام شده، چند فرسنگ راه پیموده شده، این سفر با شتر بوده یا اسب، سفر در روز بوده یا شب و... که همه این‌ها مطالعه جمعی را می‌طلبد. این منتقد گفت: طبق مطالعات من، در اماکن اسلامی مشعل وجود نداشته اما آوردن آن در داستان به معنای عدم مطالعه تاریخی نیست؛ اما باید در چنین آثاری به جزئیات و ادوات و ابزارها توجه شود؛ یعنی روایت‌های تاریخی را در غیر از کتاب‌های تاریخ هم جستجو کنیم. وی بخشی از اشتباهات در پرداختن به جزئیات فضای آثار تاریخی را بخاطر زیاد بودن حجم اطلاعات و کم بودن منابع معرفی کرد و در ادامه تاکید کرد: کتاب «آسنا و راز کنیسه» علیرغم شروع خوب، مسئله، ماجرا و فضاسازی خوبش، قبل از پایدارشدن داستان، بازگشت به گذشته دارد در حالی که باید از این فلش‌بک پرهیز کنیم. اشتری روایت بازگشت به گذشته را به مثابه دست‌انداز در داستان تعریف کرد و ادامه داد: از آنجا که نویسنده از فصل 1 تا4 در حال انتقال اطلاعات زیادی است، ما دچار فلش‌بک و دست‌انداز زیادی هستیم که می‌توانست دسته‌بندی شود. وی با تاکید بر اینکه «آسنا و راز کنیسه» فلش بک زیادی دارد گفت: حجم اطلاعات باید در بازبینی ادبی اصلاح می‌شد. تجمع توصیف پس‌زدگی می‌آورد این منتقد در بخش دیگری از گفته‌هایش به تجمع توصیفات انتقاد کرد و افزود: درست است که در داستان ویژه مخاطب نوجوان می‌توان در برخی جاها از توصیفات ضمنی خارج شد اما نه در حدی که توصیفات پاراگراف پاراگراف باشد. در «آسنا و راز کنیسه» تصاویر تجمع داشت و توصیفات به صورت مستقیم بود و نه ضمنی و به صورت یکجا بود و نه در طول ماجرا. تجمع توصیف پس‌زدگی می‌آورد و مضاف بر این من حس می‌کنم در جنس برخی کلمات باید تصویری‌تر عمل می‌شد. در «آسنا و راز کنیسه» کلماتی به کار گرفته شده بود که در زبان کهن نیست و کاملا به روز است. وی به تکرار الفاظ در این داستان انتقاد کرد و در پایان سخنانش به استخدام واژه‌هایی که برای مخاطب نوجوان قابل فهم باشد و اهمیت صحنه‌پردازی در روانتر شدن اثر، تاکید کرد. انتهاي پيام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha