کاروان روایت حبیب که در ادامه سفرهای استانی خود در فارس به سر میبرد، در دومین روز حضور در این استان برنامههای مختلفی را در شیراز اجرا کرد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، اجرای برنامههای هنری نظیر نمایش سرباز در مصلای نماز جمعه شیراز و برگزاری برنامه سفیر روایت در حاشیه بلوار شهید چمران این شهر عمدهترین برنامههای این روز بودند.
در برنامه سفیر روایت علاوه بر اجرای ویژه نمایش سرباز ( که به بیان برههای از زندگی حاج قاسم تا شهادت ایشان میپردازد)، قطعه موسیقی توسط ابراهیم شیشهگر، نقالی و تشییع پیکر شهید گمنام اجرا شد و بخشی از مراسم به گفت و گو با همسر شهید مصطفی صدرزاده، از شهدای مدافع حرم اختصاص یافت.
ولایت پذیری از ویژگیهای شهید بود
همسر شهید صدرزاده در این مراسم زندگی با این شهید بزرگوار را توفیق و نه لیاقت دانست و گفت: شهید ارادت خاصی به شهدا داشت. دلبستگی خاصی که به مقام معظم رهبری داشت و ولایت پذیری فراوانش و البته توجه به خانواده از ویژگیهای ایشان بود اما از مهمترین ویژگیهای ایشان توکل زیاد به خداوند و توسل به حضرات اهل بیت (ع) بود.
وی درباره فیلمی که از شهید مصطفی صدرزاده در روز تولد فرزندش وجود دارد گفت: شهید قبل از تولد پسرمان در سوریه بود. یکسال و نیم سوریه رفته و 8 بار مجروح شده بود. هنگام مجروحیت هفتم در بیمارستان بود و پسرمان نیز در همان بیمارستان به دنیا آمد.
همسر شهید صدرزاده افزود: به ما گفته بودند که فرزندمان بیماری خاصی دارد و اصلا به دنیا نخواهد آمد اما شهید در خواب نذر کرد و شفای او را از اهل بیت گرفت. این خواب و نذر باعث شد به لطف خدا پسرمان سالم به دنیا بیاید. فیلم موجود هم چند ساعت پس از تولد فرزندمان ضبط شده که در آن شهید میگوید ما میخواهیم او را در راه خدا بدهیم و دلبستگیتان را کم کنید!
وی در تشریح پیوستن شهید به تیپ فاطمیون اظهار داشت: شهید خیلی نسبت به مظلومین خصوصا خانمها و کودکان حساس بود. عکسهایی که از کودکان و زنان سوریهای دیده بود منقلبش کرد و راهی سوریه شد تا هم از حرمهای اهل بیت و هم از حق مظلومان دفاع کند. در حرم با گروهی رو به رو میشود که با زبان فارسی عزاداری میکنند و متوجه میشوند آنها افغانستانی هستند. از قبل نیز با شهید ابوحامد آشنا شده بود و تصمیم میگیرد با آنها ارتباط برقرار کند.
وصف حاج قاسم از شهید صدرزاده
حاج قاسم سلیمانی مدتها پیش و در وصف شهید صدرزاده از واژه «زرنگ» یاد کرده بود و همسر شهید با اشاره به این ماجرا ادامه داد: این زرنگی که حاج قاسم به آن اشاره کرده بود، همین ارتباط برقرار کردن شهید صدرزاده با بقیه بود. او با محبت در دل افراد جا باز میکرد و در سوریه هم چنان با رزمندگان افغانستانی دوست شده بود که وقتی برگشت تصمیم گرفت برای خودش گذرنامه افغانستانی تهیه کند. کم کم در مدت دو ماه زبان افغانستانی را نیز یاد گرفت و پس از آن به عنوان یک افغانستانی به سوریه رفت.
سیدابراهیم؛ نام جهادی
وی درباره نام جهادی این شهید بزرگوار که بعد از مدتی، یکی از فرماندهان تیپ فاطمیون شد، گفت: او علاقه زیادی به شهدا داشت و کتاب شهید ابراهیم هادی را به همه هدیه میداد. از طرفی نام پدربزرگ من نیز ابراهیم بود که مورد علاقه ایشان بود و همه اینها سبب شد وی نام سیدابراهیم را برای خویش برگزیند و همیشه با لبخند به مادرم میگفت من اسم بابابزرگ را جهانی خواهم کرد و خدا کمک کرد و چنین شد.
این همسر شهید ادامه داد: شهریور سال 1394با خانواده شهدای فاطمیون به سوریه رفته بودیم که شهید صدرزاده را ببینیم. او خیلی به دخترمان علاقه داشت اما لحظهای که میخواستم فرزندمان را به او بدهم تا دستش را بگیرد پشیمان شدم؛ علت را که پرسید، گفتم این بچهها که با خانواده شهدا آمدهاند، پدرشان را از دست دادهاند، نمیخواهم دلشان بشکند که او نیز گفت: خوب شد که یادآوری کردی.
وی گفت: در آن چند روزی که در سوریه بودیم، همه وقتش را برای بچهها گذاشت تا این سفر، بهترین سفرشان باشد و به آنها خوش بگذرد. شب آخری که در آنجا بودیم، 19 شهریور بود که هم سالگرد ازدواجمان و هم تولد شهید بود؛ به او گفتم که شما همه دارایی و سرمایه زندگی من هستی و میخواهم به حرم بروم و از بیبی زینب(س) به خاطر هدیهای مثل شما که به من دادند تشکر کنم و شما را هم به خودش بسپارم. شهید هم گفت بهتر است با هم برویم. در حرم میخواستم از بیبی زینب(س) بخواهم کاری کند که شهید دیگر به سوریه برنگردد و نزد خانوادهاش باشد. بعد دور و برم را نگاه کردم و خلوتی حرم را دیدم. یاد شلوغی حرم حضرت امام رضا علیه السلام یا حضرت معصومه سلام ا... علیها یا حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام افتادم. همانجا از خواستهام خجالت کشیدم و گفتم: بیبی جان، همه سرمایه دنیایم را پیش شما امانت میگذارم و خودتان مواظبش باشید.
وی در پایان سخنانش گفت: بارها به شهید گفتم شما که این همه مجروح شدهاید دیگر نروید و میپرسیدم که وقتی جنگ سوریه تمام شود چه خواهید کرد و پاسخ ایشان این بود که هرجای دنیا مظلومی باشد من برای کمک به او آماده خواهم بود؛ چه سوریه، چه یمن، چه عراق. فرقی نمیکند هرجا مظلومی باشد من آمادهام.
پس از گفتههای همسر شهید صدرزاده که جوی مملو از احساسات را در فضای برنامه ایجاد کرد، دختر و پسر شهید نیز در سخنانی کوتاه از پدرشان یادکردند.
شهید مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت.
انتهای پیام/
نظر شما