۱۴۰۴.۰۱.۲۴

مریم زمانی- خبرنگار، قبل از شروع قصه، یادداشتی از لیلا شمس نویسنده رمان «صید درخت» را می‌خوانیم که اشاره می‌کند به سه بخشی بودن کتاب، از ارغوان، در ارغوان و با ارغوان. رمان این گونه شروع می شود: ارغوان بالای تپه است...

از نام کتاب و طرح جلد راز آلود آن که بگذریم؛ همین توصیف یک جمله‌ای و دو سه جمله بعدش کافی است تا بفهمیم قرار است با جهانی رمزآلود و عمیق مواجه شویم. بند پوتینمان را محکم می‌بندیم تا همراه ارغوان، با قصه‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و تغییر و تحولاتش پیش برویم.

در دفتر اول قرار است آنچه دیگران درباره  قصه ارغوان می‌گویند را بشنویم. در ابتدای داستان ارغوانی را می‌بینیم که تنهاست و طرد شده از طرف اهالی و منحوس خوانده شده است. از روایت باد شروع می‌شود. همین جا تکلیف ما مشخص می‌شود که با یک رمان رئال روبه‌رو نیستیم و دختری که با باد و طبیعت حرف می‌زند لابد باید ویژگی‌های منحصر به فرد دیگری هم داشته باشد.

رازآلود، مثل طبیعت

۶۷ روایت را از سر می‌گذرانیم که نه تکراری اند، نه فقط اینطور است که تنها یک صحنه را از چند زاویه دید روایت کنند. صحنه‌های مختلف با زاویه دیدهای مختلف، شبیه روایت‌های متعددی که ناظران فیل در تاریکی دریافت کرده بودند. در نهایت با کنار هم قرار دادن این توصیف‌ها و روایت‌های ریز ریز، کل جهان داستان و قصه‌هایش، در مقابل دیدگانمان قرار می‌گیرد. تصویر نسبتا کاملی از ارغوان و اهالی تپه راش به دست می‌آوریم. بیشتر بار این دفتر روی شناخت ارغوان، پدرش صفدر و مادرش ماه منیر و خواهرش سروناز است. هرچند که با ویژگی‌های بقیه اهالی تپه راش هم آشنا می‌شویم. از جمله حوا که نزدیک‌ترین شخص به ارغوان است.

در همان روایت اول از زبان باد، عدم تعادل اولیه را به ما می‌شناساند: مرگ صفدر. در روایت باد، جهانی که نویسنده خلق کرده و مردم و ویژگی‌ها و قوانین و سنت‌های این جهان به ما نشان داده و شناسانده می‌شود. جهان کوچکی که قرار است قصه بزرگ و عمیقی در آن خلق شود یعنی تپه راش و اهالی‌اش. مردمی که در طی قصه همراه با کشمکش‌ها و تغییرات ارغوان تغییر می‌کنند. فضای تپه و جنگل، گوزن و شکارچی، عطر مسحورکننده سیب و... یک فضای جادویی و متفاوت برای ما می‌سازد.

دفتر دوم، قصه ارغوان و رشد و تغییر و درکی که از پس حادثه‌های داستان برایش ایجاد می‌شود را از زبان خود ارغوان م‌ بینیم و درک می‌کنیم و در دفتر سوم راز قصه گشوده می‌شود. این راز گشایی انتهای داستان هرچند شگفت‌زده‌مان می‌کند اما به گونه‌ای نیست که خواندن دوباره کتاب دیگر لطفی برایمان نداشته باشد.

لیلا شمس نویسنده کتاب، قصه‌اش را پر از نماد و نشانه ساخته تا برای خوانندگان لذتی دو چندان از کشف قرار بدهد. طرح جلد نیز نقشی از این نمادها را در دل خود دارد: گوزن و سیب و بافته‌ای از گیسو...

لیلا شمس(متولد ۱۳۵۹) حدود پنج سال برای نوشتن و باز نوشتن این کتاب وقت گذاشته تا در ۳۴۰ صفحه تمام آنچه در ذهنش بوده را از جنس کلمات و تصاویر برای ما بسازد.

قصه از تپه شروع می‌شود و روی تپه هم به پایان می‌‍رسد. این یعنی با یک روایت حلقوی مواجه هستیم که همسو با فلسفه معماری و هنرهای اسلامی است. شخصیت به جایگاه اول خود بازگشته اما در سطح بالاتری از شناخت و آگاهی.

 چاپ اول این کتاب در سال ۱۴۰۳ از تنور نشر سوره مهر بیرون آمده است.

از لیلا شمس کتاب‌های خواندنی دیگری هم به چاپ رسیده است از جمله «ساکنان شهر بهشت»، «به شرط آفتاب» و...

درست است که «صید درخت» یک رمان کلاسیک نیست و در فرم از سبک ساده‌ای استفاده نکرده و این باعث پیچیدگی کار شده اما در عین بهره از فرم ویژه مخاطب آن می‌تواند عام باشد. شاید علت این امر (یعنی فرم خاص و پیچیده و مخاطب عام) الگو گرفتن نویسنده از قرآن باشد. همان گونه که قرآن در نهایت اعجاز است اما مخاطب آن عام است. همان طور که در جای جای رمان نگاه قرآنی نویسنده مشاهده می‌شود. همین که به همه چیز به چشم آیت و نشانه نگاه می‌کند و این نگاه انتهای فصل دوم و هم چنین فصل سوم به اوج خودش می‌رسد.

بیشتر بخوانید:

«صید درخت» قصه تعلق‌های بشری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha