۱۴۰۳.۱۱.۰۳

«صید درخت» درباره تعلق و پیوستگی نوع بشر به خود است؛ به طبیعت یا نیرویی بزرگتر در درون. این کتاب داستان یکی از دختران روستاست به نام ارغوان. او از زمان تولد تا زمانی که در رمان هجده سالگی را تجربه می‌کند، از ارتباط با اهالی روستا منزوی بوده و حال پدر خود را نیز گم کرده است و روز به روز منزوی‌تر می‌شود. ارغوان بخش زیادی از ارتباط خود با آدم‌ها را از دست داده است و اهالی ده سعی می‌کنند تعلق آخر یعنی خواهرش سروناز را هم از او بگیرند...

فضای سنتی سبک مدرن

«صید درخت» یک رمان دلنشین در فضای سنتی ولی به سبک مدرن است. سنتی بودن در درون مایه داستان است که به سنت‌های الهی و توحید بازگشت‌هایی دارد. سبک داستان رئالیسم جادویی است چنانچه داستان بر لبه مرز تخیل و واقعیت حرکت می‌کند و هیچ کس در داستان از حرف زدن یک درخت تعجب نمی‌کند. ارغوان با باد و گوزن و درخت حرف می‌زند. چه بسا او را به خیر و ارتباط با آدم‌ها تشویق می‌کنند.

درباره ارغوان، با ارغوان، در ارغوان

این رمان سه بخش دارد. دفتر اول شامل خرده روایت‌هایی از زبان اهالی روستا است. یک به یک قصه را از زبان خودشان تعریف می‌کنند؛ قصه خودشان را و قصه ارغوان را و نسبت‌شان را با او. این بخش شامل شصت و هفت روایت کوتاه از زبان اهالی است. هر روایت به صورت کامل، قصه‌ای مجزاست و شخصیت‌های فرعی در طول رمان دچار تحول می‌شوند. به بعضی از شخصیت‌ها نظیر خاله حوا، شکارچی، صدری بیشتر پرداخته شده است و بعضی از شخصیت‌ها خیلی کوتاه‌تر مسیر تحولی را طی می‌کنند. اما همه خرده روایت‌ها در یک جای داستان  به یکدیگر می‌رسند و یک اتفاق واحد را رقم می‌زنند. انگار همه آن‌ها یک اتفاق‌اند. شخصیت‌ها شامل اهالی اشیا و حیوانات و گیاهان می‌شوند که همه آن‌ها سیر تحولی مشابهی را دارند و انگار در اصل یکی هستند و یکی بوده‌اند. نویسنده از این طریق مفهوم توحید را در داستان مرتب تکرار می‌کند.

در دفتر دوم با عنوان «در ارغوان» آنچه درون او و در مکالمه ارغوان با دیگران بوده، به صورت دیالوگ آورده شده است.

دفتر سوم با عنوان «با ارغوان» شامل هشتک‌هایی است که در طول داستان به صورت برجسته تایپ شده است. در این بخش راوی دانای کل است و البته درنهایت مخاطب تصمیم می‌گیرد راوی چه کسی باشد؛ خدا ؟ طبیعت؟ یا هر نیروی دیگری که به تمام قصه آگاه است؛ و اصلا قصه ارغوان و تمام قصه‌های عالم را از ابتدا او روایت کرده است.

این رمان ۳۳۸ صفحه‌ای، زبان روان و ساده‌ای دارد ولی در انتخاب لغات نهایت دقت به‌کار برده شده و داستان پر از نماد و استعاره است. داستان بازآفرینی قصه‌های دینی از جمله پیامبران الهی است و البته این طعنه‌ها جزئی از زیرلایه‌های عمیق داستان و برای مخاطب خاص طراحی شده‌ است.

«صید درخت» اشاره‌ای جامع به وحدت وجود دارد. وحدت وجود را به ابن عربی نسبت داده‌اند که به بیان‌های مفصل در تاریخ تکرار شده است. در اصطلاح عرفانی به معنای این است که کسی جز خدا نیست و هرچه هست جلوه‌ای از او و عالم پیوسته و یکپارچه اوست. بنابراین بشر، متعلق به اوست و سایر مخلوقاتش نیز از طریق او به بشر تعلق پیدا می‌کنند. این مفهوم به صورت تمثیلی در جای جای رمان توصیف شده است:

«راست میگوید خاله، حتی یک خط صاف هم در این نقشه قالی نیست. هر روز می‌نشینم و تمرین قوس می‌کنم. از درون به بیرون از بیرون به درون. قوس‌های اصلی خیلی بزرگ‌اند. مثل قوس درخت که از توی زمین تا نوک شاخه‌ها کشیده شده و قوس‌های کوچک و بزرگ دیگری به آن وصل است. عجیب است اما خمِ بزرگترین قوس تا کوچکترین قوس که خمیدگی داخل یک برگ خیلی کوچک است، شبیه به هم‌ است. همه شان دور خودشان و آرام آرام دور مرکزی ناپیدا چرخ می‌خورند؛ تا جایی که آنقدر به آن محور نزدیک می‌شوند که یک نقطه می‌ماند و تمام. یکی می‌ماند.»

 درباره نویسنده

نویسنده «صید درخت»، لیلا شمس، دانش آموخته فیزیک دانشگاه اصفهان است و او پیش از این کتاب ۹ اثر چاپ شده در کارنامه خود دارد اما «صید درخت» تازه‌ترین اثر او، که چهار سال نوشتنش طول کشیده و بارها به دقت و ظرافت بازنویسی شده است در بین همه آثار پیشین او،  توصیف و توضیح نگاه متفاوت او به هستی است. لیلا شمس چند رمان دیگر نیز در دست چاپ دارد.

سمانه زاهدی، نویسنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha