۱۴۰۳.۱۲.۲۲

سومین میزگرد تخصصی شعر کودک و نوجوان با محوریت محتوا و موضع شعر نوجوان و با حضور ناصر کشاورز، علیرضا بکتاش، حامد محقق، مریم زندی، طاهره شهابی، اکرم سادات هاشمی پور و سورنا جوکار عصر سه‌شنبه ۲۱ اسفند، در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، ناصر کشاورز که از سخنرانان این نشست بود گفت: داستان شعر نوجوان از سالیان پیش مشکل بوده است و همیشه به این فکر میشد که چطور کتابی باید برای نوجوانان منتشر شود که این قشر بخوانند. اغلب دیده‌ایم که نوجوانان ادبیات بزرگسال را دنبال می‌کنند و با توجه به روحیه‌شان برای زودتر بزرگ شدن کتابهای قطورتر و بزرگتر را دنبال می‌کنند. آنها از کتاب‌های با شکل و شمایل نوجوان پرهیز می‌کنند و به کتابهایی که تصویر دارد تمایل ندارند بنابراین چنین کتاب‌هایی اقبال خوبی ندارند چون جدی گرفته نمی‌شوند.

وی ادامه داد: روند رشد از کودکی تا بزرگسالی در ایران در هم تنیدگی عجیبی دارد و گاه بچه‌ ۷ یا ۸ ساله حرف‌هایی می‌زند که شاید فرد ۴۰ساله آن را به زبان نیاورد و از سمتی در خیلی از مسائل عقب است و شاید کودکی که باید را نداشته است. گاه بخاطر مسائل اجتماعی و اقتصادی و مسائل جامعه شناختی کودکان در بستر درستی قرار نمی‌گیرند و این به جهش از کودکی به بزرگسالی و زودتر بزرگ شدن دامن می‌زند.

وی تاکید کرد: با تغییر و تحولات سال‌های اخیر و فضای مجازی و عصر ارتباطات، نوجوانان به حالت حیرانی رسیده‌اند و این عصر باعث شده همه چیز به هم بریزد و فضای مجازی با جذابیتی که ایجاد می‌کند، در جاهایی نوجوان ما را فریب دهد. در این مواجهه ما هیچ جایگیزینی نداریم چون دچار دست‌اندازهای گزینشی و حرکات معکوس می‌شویم یعنی ارگان ها و سازمان‌ها که قدرت چاپ دستشان است نویسنده را به سمت خود جذب می‌کنند و اندیشه‌های خود را به آن‌ها القا می‌کنند و این کار اشتباه‌ترین کار دنیاست.

کشاورز ادامه داد: اگر می‌خواهیم جامعه پویا شود باید از سمت اندیشمندان کار را اصلاح کنیم و به جامعه تحویل دهیم تا هماهنگی بهتری به‌وجود آید، در حالیکه این حرکت معکوس شده است.

امیدواری، حقیقت گمشده در کتاب‌های نوجوان است

وی در بخش دیگری از این میزگرد اظهار کرد: خود ناشران سلیقه سازی و نویسندگان و تصویرگران را جذب خود می‌کنند، در حالی که این سیستم باید معکوس باشد و ما سطح سلایق ناشران را تعیین کنیم و به صورت کلی من فکر می‌کنم که مدیران باید کمی دغدغه هم فرهنگی داشته باشند.

کشاورز در ادامه به پیشنهاد ناشران برای نگارش آثاری که در جشنواره‌ها موفق به اخذ جایزه شود اشاره کرد و افزود: من در چنین شرایطی به ناشر می‌گویم که من آنچه شما می‌خواهید را می‌نویسم اما به این شرط که فلان تعداد به همان شکل که من می‌خواهم هم کتاب چاپ کنید. نکته جالب این است که کتابی که از من در جشنواره جایزه می‌گیرد هیچ وقت جزو پرفروش‌ها نبوده و این نشان می‌دهد یا مردم به جشنواره‌ها اعتماد ندارند یا اصل مطلب دچار نقص است و باید بازخورد آن را در اجتماع دید یا شاید در نگارش با اندیشه نویسنده باید پافشاری کنیم تا به نتیجه بهتری برسیم.

وی ادامه داد: بیشتر شعرهای نوجوان از نوستالژی بزرگسال سرچشمه می‌گیرد. اطلاعات زیاد شده و بچه‌ها همه چیز را می‌دانند و هیچ نمی‌دانند و به قدری اطلاعات از فضای مجازی کسب کرده‌اند که فکر می‌کنند همه چیز را می‌دانند. ما نمی‌توانیم خود را نزدیک به نوجوان کنیم چون پر از تناقض هستند و شاید کار شعر همین باشد که تمام تناقضات را بیاورد ولی از سوی دیگر ناشری که زیر کار چاپ رود هم کم است و بادی همفکری شود تا به نتیجه‌ای مطلوب در سال‌های آتی برسیم.

در ادامه این برنامه مریم زندی شاعر کودک و نوجوان در پاسخ به سوالاتی چون نحوه مواجهه شاعر با نوجوان چگونه است و اساسا چه زمانی یک شاعر احساس می‌کند که باید شعر نوجوان بنویسد بیان کرد: من از کودکی شعر نوجوان نوشتم و از دوازده، سیزده سالگی که به کانون پرورش فکری می‌رفتم، متوجه شدم شعر نوجوان، دقیقا چیست. بزرگتر که شدم همچنان حس کودکی و نوجوانی همراه من بود، بنابراین به سرودن شعر نوجوان ادامه دادم.

وی در ادامه گفت: فارغ از اینکه که شعر، ذاتی و قریحه‌ایی است، اما شاعران باید در مخاطب‌شناسی نیز دقیق باشند. هر شاعر کودک و نوجوان که شعر می‌گوید باید اقتضائاتی چون دایره لغات، فرهنگ، بوم، اقلیم، جامعه‌شناسی و روانشناسی کودک و نوجوان را در نظر بگیرد و نکته مهم، اینکه همه این موارد آموختنی است و می‌توان با گفت‌وگو با نوجوانان و مطالعه ادبیات کودک و نوجوان به آن دست یافت.

امیدواری، حقیقت گمشده در کتاب‌های نوجوان است

این شاعر اظهار کرد: به نظرم، ما به اشتباه فکر می‌کنیم مخاطب نوجوان ما، ادبیات کودک و نوجوان دوست ندارد، در حالی که اگر مخاطب شناسی داشته باشیم متوجه می‌شویم که نوجوانان علایق متعدد و متنوعی دارند، به عنوان مثال یک سری نوجوان به فوتبال و عده‌ایی به فیلم کره‌ای علاقه دارند و تعدادی نیز اهل شعر هستند، بنابراین به نظرم وظیفه‌ ما به عنوان شاعران حوزه نوجوان این است که برای همه نوجوان‌ها بنویسیم و شعر بگوییم، در عین حال انتظار نداشته باشیم که همه نوجوان‌ها شعر کودک و نوجوان را بخوانند.

برچسب خوانده نشدن شعر نوجوان و عواقب آن

وی در ادامه بیان کرد: شعر نوجوان خیلی در معرض قضاوت است و گفته می‌شود که شعر نوجوان خوانده نمی‌شود. زمانی که برچسب نخوانده شدن به شعر نوجوان زده می‌شود، عواقبی ایجاد می‌کند از جمله اینکه ناشرها با تیراژ کمتری کتاب شعر نوجوان چاپ می‌کنند و مدیران فرهنگی هم برای شعرهای نوجوان تصمیمی نمی‌گیرند، در حالی که خیلی از نوجوانان ما شاعر هستند، به شعر علاقه دارند، می‌خوانند و شعر می‌گویند.

زندی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: یکی از موضوعات لازم در شعر نوجوان، عشق است، از این رو لازم است در شعرهای نوجوان مانند سایر حس‌های نوجوان، به به عشق نیز پرداخته شود، اما نه هر عشقی بلکه یک عشق نجیبانه. در حقیقت دغدغه نوجوانان احساسات، تنهایی، نیاز به عشق، نیاز به دین و درگیر بودن با بحران هویت است، پس اگر قرار است درباره طبیعت هم شعر نوجوان گفته شود، در زیرلایه آن باید احساسات نوجوان را نیز بیان کرد.

مریم زندی نیز در بخش دیگری از سخنان خود گفت:  کتاب شعر نوجوانی، موفق و سالم است که مثل زندگی یک نوجوان همه چیز در آن باشد، از بازار رفتن و  لباس خریدن و عشق تا مذهب دین و امام حسین(ع) و امام زمان(عج).

آنچه در شعر نوجوان کوتاهی شد، اندیشه است

غلامرضا بکتاش نیز در این نشست عنوان کرد: عصر حاضر عصر هزینه فایده است. امتیازی که ناشران با شعر امثال ما بدست آورند، توسط خودمان به آن‌ها داده شده که با ما هرجور دلشان بخواهد رفتار کنند. «چرا وقتی اسم نوجوان می‌آید فکر می‌کنیم همه باید شعر ما را بخوانند؟» الزامی برای این امر وجود ندارد. سوال دیگر این است که «آیا شاعر نوجوان به قدری نوگرا بوده است که نوجوانان را جذب شعر کند؟» من میگویم نه این کار را نکرده است چون ما تکرار مکررات بودیم و چیزی تحویل مخاطبی دادیم که شعر دوست دارد و کتاب می‌خواند. آن جایی هم که نوپردازی شده و اگر کسی حرف تازه‌ای برای گفتن داشته در همان اضافات شعر و کلام دیگران خنثی شده و در نطفه خفه شده است. دنیای ما از نوجوانان دور است و ما نتوانسته‌ایم نوجوانی را که علاقه به ادبیات دارد، جذب کنیم. ضمن اینکه ما برای خیلی از نوجوانان شعر نمی‌نویسیم بلکه برای عده کمی می‌نویسیم.

امیدواری، حقیقت گمشده در کتاب‌های نوجوان است

این شاعر کودک و نوجوان ادامه داد: ما با انقلاب صنعتی وارد تقسیم‌بندی کودک و خردسال و نوجوان شدیم و قبل آن چیزی نبود جز آموزه‌های بزرگسالان و سخت‌گیرانه برای کودکان. ما بچه‌ها را مثل آدم بزرگ‌هایی می‌دیدیم که یا باید مثل ما شوند یا به درد ما نمی‌خورند. آنچه در شعر نوجوان کوتاهی شد، اندیشه است.

شعر نوجوان باید پر از مفهوم و اندیشه باشد

بکتاش بیان کرد: ما به توصیف چسبیده‌ایم و دست از آن هم برنمی‌داریم ولی این امر به درد نوجوان نمی‌خورد همانطور که امروزه انیمیشن پلنگ صورتی و تام و جری نیست و انیمیشن نسل امروز به سمت انیمیشن مفهومی پیش می‌رود و باید حرف تازه درون آن باشد به نظرم شعر نوجوان هم باید پر از مفهوم و اندیشه باشد.

وی در بخش دیگر عنوان کرد: الزاما کتابی که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ کند، کتاب موفقی نیست و هر کتابی که کانون آن را رد کند، دارای نکته عجیبی است که نمی‌خواهد در آنجا چاپ شود. نکته‌ای که باید بدانیم این است که بچه ها از وزن فراری هستند، آن‌ها برای یادگیری می‌آیند نه برای خواندن. آن‌ها می‌آیند که شعر را تجربه کنند.

طاهره شهابی شاعر شعر کودک و نوجوان دیگر کارشناس این نشست گفت: خدا قیصر امین پور را رحمت کند، ظاهراً شخصی از او می پرسد که حس شعر گفتن چگونه است و وی در پاسخ می‌گوید: لحظه‌ی شعر گفتن، برایم/ راستش را بخواهی عجیب است/ مثل از شاخه افتادن سیب/ ساده و سر به‌زیر و عجیب است» و حقیقتا شعر گفتن چنین حسی دارد، ممکن است شاعر یک فیلم خاص تماشا کند، یا یک موسیقی بی کلام گوش دهد و بعد شعر بگوید.

وی ادامه داد: البته خود نوجوانان نیز بسیار الهام بخش هستند، به شخصه کار کردن در کانون پرورش فکری خیلی به من کمک کرد تا شعر بگویم. نگاه نوجوانان  و دست نوشته‌های بچه‌ها در سرودن شعر خیلی به من کمک می‌کند.

این شاعر عنوان کرد: چند سال پیش، مدتی با بچه‌های معلول ذهنی در زمینه نوشتن خلاق کار می‌کردم و دعا، موضوع بسیار پررنگی در نوشته‌های این بچه‌ها بود. نوشته های آن‌ها بسیار زیبا بود و به بعد زیباشناسی خیلی نزدیک شده بود. من چند باری شعر گلدوزی و کتاب قدم یازدهم را برای آن‌ها خواندم، تجربه‌های ادبی ما مستقیما به سمت دعا نمی‌رفت، اما بچه‌ها در نوشته‌هایشان، خود به سمت دعا پیش می‌رفتند.

امیدواری، حقیقت گمشده در کتاب‌های نوجوان است

شهابی در پایان بیان کرد: در بخش نوجوان موضوعی به اسم کنکور وجود دارد و بچه‌ها، یه یکباره بزرگسال می‌شوند و خیره به افق هجده سالگی و نوزده سالگی. و موارد دیگری که کمک نمی کنند که بچه ها داستان و شعر بخوانند و به نظرم در این میان یک حلقه مفقوده قرار دارد.

جوکار به مضمون عشق در مجموعه شعرهای امروزی که برای نوجوان نوشته شده اشاره کرد و افزود: سال‌هاست عمده مجموعه شعر نوجوان موضوع عاشقانه دارد در حالیکه شاید موضوعی که برخی به آن فکر نمی‌کنند همین مضمون است.

وی در ادامه از سونامی در کشور سخن گفت و مضامینی چون نوجوانان تک والد یعنی نوجوانانی که عضو خانواده‌های سخت هستند یا  پدر و مادرشان دچار اعتیاد شده‌اند را به عنوان سوژه خوب برای خلق اثر مطرح کرد و گفت: پرداختن به چنین موضوعاتی نیاز به کسی دارد که ضرورت پرداخت به آن را بفهمد و صرفا به بازار نیندیشد.

منطق بازار

وی در بخش بعدی حامد محقق بیان کرد: منطق بازار منطق درستی است ولی در بازار. منطق می‌گوید که فیلم «قیف» بیشتر از کار بهرام بیضایی دیده می‌شود. منطقه بازار درباره کالای فرهنگی صدق نمی‌کند بلکه درباره مسائل مالی صدق می‌کند.

وی ادامه داد: یکی از کتاب‌های من طی ۸ سال ۱۲۵۰۰ جلد چاپ خورد در حالیکه من نه نویسنده پرفروش هستم و نه کتاب فروش دولتی داشته‌ام پس خیلی وضع کتاب نوجوان خراب نیست بنابراین باید دنبال دلیل دیگری برای عدم تمایل ناشران به چاپ باشیم. اینکه میگوییم مخاطب نوجوان کم است باید پرسید درباره کدام نوجوان صحبت می‌کنیم؟

محقق بیان کرد: یکسری اتفاقات در نوجوانی ما وجود داشته که آن زمان متوجه آن نبودیم و الان می‌گوییم عیب است. ما هم در نوجوانی دارای تناقض بودیم یعنی من هم پاپ گوش می‌دادم و هم عاشق شجریان بودم. الان وقتی به این نسل می‌رسیم می‌گوییم این نسل آدم‌های عجیبی هستند چون برخی نوجوانان هم عکس حاج قاسم سلیمانی را در پروفایل دارند و هم عاشق شهید شدن هسند و هم نسبت به وضعیت موجود انتقاد دارند. نوجوانان تناقضاتی دارند که در ذهنشان تناقض نیست.

امیدواری، حقیقت گمشده در کتاب‌های نوجوان است

وی در بخش دیگری از سخنانش از ورود ویروس شعر بزرگسال به شعر نوجوان گفت و تاکید کرد: نوجوان همانطور که به عشق نیاز دارد به معلم، ارتباطات داخل مدرسه، مزه غذاهایی که مادرش طبخ می‌کند و فست فود خوردن هم نیاز دارد و اینها موضوعاتی است که باید در شعر نوجوان گفته شود.  

محقق همچنین به تفاوت شعر عاشقانه و دوستانه پرداخت و با بیان اینکه برای نوجوان باید شعر دوستانه نوشت و نه عاشقانه گفت: در این باره باید ببینیم که شعر عاشقانه را چه کسانی بیشتر نوشته و چاپ کرده‌اند. عاشقانه‌ها را افراد و شاعران غیرتخصصی کودک و نوجوان نوشته‌اند. ما باید ببینیم چقدر شعر دعایی برای نوجوان و شعر درباره مرگ داریم. آیا آنقدر که عشق دغدغه است امیدواری هم دغدغه است؟ این نشان می‌دهد که چهره‌ای که می‌بینیم کاریکاتوری است.

وی با تاکید بر اینکه وقتی شاعر کودک و نوجوان هستیم باید کودک و نوجوان را به رسمیت بشناسیم، وقتی ناشر کودک و نوجوان هستیم باید آن‌ها را به رسمیت بشناسیم اظهار کرد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نسبت به سال‌های قبل وضعیت خیلی بهتری پیدا کرده و از وقتی در دوره جدید شروع به حرکت کرده فضای متفاوتی به وجود آورده است. آنچه در شعر به آن تخیل و توهم می‌گوییم متفاوت از هم است و آنچه در انیمیشن و کتاب‌های ترجمه به اسم تخیل می‌آید توهم و امید واهی دادن است و در حقیقت گمشده ما در کتاب‌های نوجوان امیدواری است.

در ادامه این برنامه، اکرم سادات هاشمی پور شاعر کودک و نوجوان در پاسخ به این سوال که چرا مخاطب ادبیات سراغ داستان می رود، اما چندان به سمت شعر نمی‌رود، گفت: بزرگسال، شعر کودک و خردسال را برای فرزندش نمی خرد و به خوراک فرهنگی کودک، محور و جهت می‌دهد، اما در شعر نوجوان، خود نوجوان است که کتاب شعر نوجوان را نمی‌خرد و به سمت آن نمی‌رود.

امیدواری، حقیقت گمشده در کتاب‌های نوجوان است

وی در ادامه بیان کرد: من به عنوان شاگرد شاگر آقای کشاور با تمام وجود و بدون هیچ اغراقی می‌گویم ما هنوز در شعرهای نوجوان مان، مشکلات ابتدایی شعر و برهم ریختگی مفهوم و کلمات داریم.

این شاعر در ادامه عنوان کرد: شما فکر می‌کنید چرا نوجوانان ما کتاب شعر برزگسال را با عشق می‌خرد و می‌خواند؟ یکی از دلایلش این است که در بسیاری موارد، شاعران سوژه خردسال را در شعر نوجوان مطرح می‌کنند و شعر نوجوان روز به روز سیر نزولی پیدا می کند و هیچ لایه زیرینی در پس لایه رویین شعرها وجود ندارد و تکرار و تقلید در شعرها به وفور وجود دارد.ما به عنوان شاعر نوجوان، فقط شعر نوجوان را می خوانیم، یک موسیقی بی کلام گوش نمی‌دهیم، چند فیلم خوب نمی‌بینند.

هاشمی پور عنوان کرد: ما شاعران نوجوان ناپخته‌ایی هستیم و شاگردان ما نیز همین طور در حال بار آمدن است. پس اگر مخاطب در وادی شعر نوجوان وارد شود گمراه می‌شود، بنابراین راهش را به سمت شعر بزرگسال باز می‌کند.

این شاعر تصریح کرد: ما خودمان در نوجوانی‌مان ماندیم و خاطرات و شعرهای خودمان را می خوانیم و با زاویه دیده‌های مختلف آن را بازنویسی می‌کنیم. من در ۱۰ سال اخیر هیچ اتفاقی در شعر نوجوان به عنوان پیشرفت ندیدم. بعد می گوییم «نوجوان از شعر نوجوان استقبال نمی کند، چون در این شعر، عشق نیست»، در حالی نوجوان امروز آگاه است و وقتی از عشق حرف به میان می‌آید نگاه او عشق به همه چیز است نه صرفا عشق و ارتباط با جنس مخالف.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha