۱۴۰۳.۱۲.۰۶

وحید یامین‌پور برای بسیاری از ما نام و چهره‌ای آشنا دارد. همین چهره آشنا و قلم آزموده در نگارش رمان ما را وا می‌دارد تا کتاب را از روی قفسه‌های کتابفروشی برداریم.

کتاب عربیکا، هم‌نام قهوه ملایم و محبوب این روزها است. قهوه‌ای با تلخی کمتر و اندکی مزه آجیلی. نویسنده هم در این کتاب همین‌طور قلم‌زده است. او به لبنان جنگ‌زده و عزادار رفته اما تنها چیزی که در متن روایتش نمی‌بینیم تلخی است.

وحید یامین‌پور برای بسیاری از ما نام و چهره‌ای آشنا دارد. همین چهره آشنا و قلم آزموده در نگارش رمان ما را وامی‌دارد تا کتاب را از روی قفسه‌های کتابفروشی برداریم. 

کتاب از لحظه‌ای عجیب شروع می‌شود. لحظه‌ای که راوی ده روز پس از شهادت سیدحسن نصرالله به بیرون رسیده است و حالا جای خالی او را نه فقط در این شهر که در قلبش احساس می‌کند. یامین‌پور ما را هم‌قدم با تخیلاتش عازم سفرهای قبلی‌اش به این شهر می‌کند. سفری بیست‌و یک ساله قبل و ملاقاتش با سید مقاومت. فلش‌بک‌ اگرچه رویه مرسوم سفرنامه‌نویسان نیست اما در این کتاب خوش نشسته است. شاید ما هم به عنوان خواننده مانند یامین‌پور جوان با کوله‌باری از کلیشه‌های ذهنی و پیش‌داوری‌ها پای مطالعه این کتاب نشستیم. شاید ما هم احتیاج داریم قبل از عمیق‌تر شدن در روایت مقاومت لبنان، رنگی تازه با تفکرات‌مان بزنیم.

یامین‌پور در این کتاب راوی سفرش به لبنان در لحظه صفر فاجعه است. لحظاتی پس از قتل‌عام بیمارستان المعدانی و چند روزی پس از شهادت سیدحسن نصرالله. در ثانیه‌هایی که مردم بی‌گناه فلسطین و لبنان به جرم آزادی‌خواهی و حق خواهی با بمب‌های چند تنی به قتل می‌رسیدند، او به آن‌جا و یا جایی نزدیک‌تر رفته است تا برای ما «مقاومت» را روایت کند. مقاومتی نه فقط برای زنده ماندن بلکه برای زنده نگه‌داشتن رویای آزادی، حتی پس از گذشت هفتاد سال از یوم نکبت.

عربیکا داستان مواجهه نویسنده با مردم لبنان است. مردمی که سه بار خانه‌هایشان ویران شده و آن را دوباره ساخته‌اند، زن و فرزند و همسر از دست داده‌اند، مقتدا و رهبرشان ترور شده است اما با مشت‌هایی گره کرده فریاد می‌زنند: «حسبی الله»

یامین‌پور کوشیده است این کتاب هم برای مخاطب بی‌اطلاع از روزگار و تاریخ خواندنی باشد، هم مخاطب پیگیر اخبار و اهل تاریخ. هر جا که احساس کرده ممکن است نام شخصی به گوش و چشم مخاطب آشنا نباشد یا درباره واقعه‌ای اطلاع نداشته باشد، توضیح مفصل با طراحیِ بصریِ متفاوت از متن اصلی کتاب، آورده است. به همین دلیل است که حتی یک نوجوان از جهان بی‌خبر وقتی به اسم «شارون»، قصاب صبرا و شتیلا می‌رسد احتیاجی به سرچ اینترنتی و پرس‌وجو ندارد. کافی است به صفحه بعدی نگاه کند تا بفهمد رژیم صهیونیستی چطور با خون تعمید یافته است.

عربیکا تلاشی برای فضاسازی از خود لبنان به عنوان یک جغرافیا و به تصویر کشیدن زیست روزمره مردم نکرده است. عکس‌های بسیار کمی دارد و همان‌ها هم کمکی به‌ مخاطب برای تصویرسازی فضای لبنان نمی‌کند. ما با مطالعه این کتاب، دیدی درباره «لبنان» به دست نمی‌آوریم. به نظر می‌رسد نویسنده هم به دنبال این نیست. او به لبنان آمده تا راوی «مقاومت» لبنان باشد. او لحظات رعب‌انگیز بمباران را لای زَروَرق شوخ‌طبعی پیچیده و تلخی شهادت سیدحسن نصرالله را با شیرینی صبر و صلابت مردم لبنان تعدیل کرده است.

فاطمه شریفی. خبرنگار

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha