به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، دکتر احسان شاهقاسمی پژوهشگر رسانه و هیئت علمی دانشگاه تهران در این نشست به رسالت اصلی علم که کاهش درد و رنجهای انسان است و وظیفه علوم انسانی یافتن راههای علمی و نه صرفا نظری برای مشکلات اجتماعی است، اشاره کرد و گفت: در دو دهه گذشته دانشگاهها از جوامع عقب ماندهاند نمیدانند چه اتفاقی در جامعه رخ میدهد و عمده کارهای پژوهشی و سمینارهای ما بعد از واقعه برگزار میشود یعنی اول یک چیزی اتفاق میافتد و بعد ما درباره آن کار پژوهشی انجام میدهیم در حالیکه وظیفه ما این بود از قبل درباره پدیدههای اجتماعی هشدار دهیم. چشمانداز حوزه شهرت با ظهور شبکههای اجتماعی در سال ۲۰۰۵ دگرگون شد و کشور ما هم از آن بینصیب نماند و سلبریتیها متوجه ظرفیتها شدند و نزدیک دو دهه علوم انسانی ما از پژوهش آن عقب ماند. در آن زمان حوزه مطالعات شهرت توسط کسانی که قرار بود مشکلات فرهنگی اجتماعی را شناسایی کنند و برای آن راهحلی بیابند مورد تمسخر قرار گرفت و آنها حتی از مشکلاتی که این فضا برای جوانان ایجاد میکرد، اطلاع نداشتند.
وی ادامه داد: معتقدم ما سرمایههای نمادینمان مثل دین، ارزشهای دفاعی و افراد موجه را خرج کردهایم بنابراین سلبریتیها آمدند و جای خلائها نشستند و چون نوجوانان ما به دستگاههای رسمی بیاعتماد بودند ما آسیبهای زیادی دیدیم. از آنجاکه کارهای تالیفی روی گروهی از افراد که میخواهیم مخاطبان ما باشند، خیلی پاسخگو نیست و بچهها حرف ما را باور نمیکنند بر همین اساس من در شروع به ترجمه کتابهای انتقادی روی آوردم؛ آثاری که به جنبههایی از رابطه قدرت و بازنمایی اشاره میکنند که در حالت عادی مشخص نیست. تاکنون ۷ یا ۸ کتاب را ترجمه کردهام و به زودی دو یا سه کتاب دیگر را هم ترجمه خواهم کرد.
این پژوهشگر یک حسن کتابهای انتقادی را ارائه چارچوب نظری به پژوهشگران جوان دانست و افزود: پژوهشهایی که به واسطه این کتابها انجام شده یک مرحله پژوهش شهرت در ایران را جلو برد و در مرحله سوم تالیف کتابهایی بود که کمک کند تا پژوهشهای ایرانی روی شهرت، پژوهشهایی یکدست باشند. کتابها و پژوهشهای واقعی که انجام شده کتابهایی است که یا منتشر شده یا در حال چاپ است و غنای خوبی به پژوهش شهرت در ایران بخشیده است. من فکر نمیکنم کشوری وجود داشته باشد که روی سلبریتیها پژوهش خوبی به لحاظ کمی و کیفی انجام داده باشد.
استفاده از دین
دکتر احسان شاهقاسمی پژوهشگر رسانه و هیئت علمی دانشگاه تهران در بخش دیگر این نشست بیان کرد: یکی از چیزهایی که پژوهش شهرت نشان داده استفاده هوشمندانه سلبریتیها از دین به مقاصد غیردینی است که شهرت در جهان واقعی است. بخشی از جامعه از دین رسمی کنده شدهاند و نیازشان را به دین از دست ندادهاند سروکله سلبریتیها پیدا شده و میگویند بیایید و ما را بپرستید. از سویی جهان جدید هم به پولداربودن وجهه دینی قدسی داده بنابراین با خلاهایی که بوجودآمده، فرهنگ شهرت وارد میشود و نوع خاصی از دین ارائه میدهد و میگوید بیایید من را بپرستید تا من هم نیازهای این جهانی شما را به رسمیت بشناسم. اینها برای نوجوانان ۱۵ ساله که ذهن سادهتری دارند مطرح میشود تا نادرستها درست فهم شود.
وی ادامه داد: سلبریتیها معمولا آدمهای کمسوادی هستند و صنعت نامورسازان پشت هر سلبریتی است که آدمهای باسوادی هستند و به خوبی سناریوها را طراحی و اجرا میکنند بدون اینکه حتی خود سلبریتی از جزئیات آن مطلع شود.
دکتر مجید سلیمانی ساسانی پژوهشگر رسانه و هیئت علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: از ابتدای شکلگیری رشته علوم ارتباطات یا رشتهها مشابه مثل مطالعات رسانه برخی مسائل حوزه رسانهها و ارتباطات پررنگ شده است. در ابتدای شکلگیری رسانههای جمعی آنچه حائز توجه بود مسئله اقناع و تاثیر پیامهای ارتباطی بوده و تا شکلگیری اینترنت یعنی ابتدای دهه ۱۹۹۰ هم ما با آن مواجه بودیم. با ظهور اینترنت و تحولاتی که در حوزه نظام ارتباطات اجتماعی رخ داد قدری این جریان مطالعاتی در ارتباط تغییر پیدا کرد ولی آنچه برایم جالب است اتصال و ارتباطی است که بین مطالعات شهرت و توجه به سلبریتی ها و حوزه رسانههای اجتماعی وجود دارد یعنی تا وقتی ما با مسئله تلفنهای هوشمند و همهگیر شدن رسانههای اجتماعی روبهرو نبودیم در حوزه مطالعه ارتباطات یعنی سال ۲۰۰۸ اینقدر اهمیت نداشت و آنچه تحت عنوان شهرت دنبال میکنیم با نشریات زرد دنبال میشد. آنچه ضریب زیادی به مطالعات شهرت داد، ظهور رسانههای اجتماعی بود بخصوص رسانههای اجتماعی تصویر محور اساسشان روی نظام فرهنگ شهرت و تاثیرگذاری پیام به واسطه سلبریتیها بود بنابراین گویا چیزی که در حوزه نظریات تاثیر دنبال میشد تحت عنوان فرهنگ شهرت رخ میداد یعنی فرهنگ شهرت واسطه اصلی نظام تاثیرگذاری در حوزه رسانه ها و ارتباطات است. از سویی دیگر با درک این تغییر و تحول ما حس کردیم که از ۱۰ سال پیش باید به طور جدی وارد مطالعات شهرت شویم. نکته دیگر این است که مطالعات انتقادی فرهنگ شهرت است که افق های مطالعات سیاستگذاری را پیش روی ما قرار میدهد. و تا وقتی چیزی تبدیل به مسئله نشود و ما جنبههای انتقادی آن را در حوزه علوم انسانی مطالعه نکنیم امکان اینکه بخواهیم تو حوزه مطالعات سیاستگذاری ورود کنیم را نخواهیم داشت.
وی در ادامه به تاثیر فرهنگ شهرت و هواداری و مسئله تبدیل مخاطب به هوادار را مطرح کرد و گفت: آنچه جایش در مطالعات فرهنگ شهرت خالی است مسئله تبدیل مخاطب به هوادار است و ما در این جریان یک تغییر و تحولی داشتهایم یعنی ابتدا مخاطب تبدیل به کاربر شد و کاربری که مصرفکننده نیست بلکه هواداران نفوذداران و سلبریتیهای متعدد و بلاگرها هستند. آنها نقش هواداری را ایفا میکنند تا مخاطب. آنچه امروز در حوزه ارتباطات به سراغ آن رفتهایم مسئلهای نبوده که بشود از کنارش به راحتی عبور کرد و جریانهای اصلی تولید، تبادل پیامها و اطلاعات به واسطه فرهنگ شهرت و نفوذداران و سلبریتیها در حال انجام است.
سلیمانی افزود: امروز مسئله مطالعات شهرت در تمام دانشگاههای علوم ارتباطات مورد توجه است و پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری زیادی با این موضوع ارائه و دفاع شده است. همچنین از اتفاقات اخیر نقش سلبریتیها خصوصا در سال ۱۴۰۱ و انتخابات سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۴ اهمیت مسئله را برای همگان آشکار کرده و بیش از ۲۵ عنوان کتاب هم تالیف، ترجمه و تحقیق و منتشر شده است.همچنین پژوهشگران جدیدی به ما ملحق شدند.
دکتر مجید سلیمانی ساسانی پژوهشگر رسانه و هیئت علمی دانشگاه تهران در تعریف فرهنگ شهرت تصریح کرد: آنچه ما با آن مواجهیم متفاوت از آنچه افراد مشهور پیش از این داشتهاند، است. وقتی از سلبریتی صحبت میکنیم افرادی منظورمان است که در حوزه غیرتخصصی خود صحبت میکنند.
وی با اشاره به خلاهای موجود بیان کرد: حوزه اقتصاد شهرت به معنای اقتصاد رسانه جریان اصلی و هم به معنای اقتصاد انتقادی فرهنگ شهرت از حوزه های موثر است و من معتقدم کشورهای در حاشیه نظام جهانی در سالهای آینده سهمشان از اقتصاد جهانی کمتر میشود چراکه اقتصاد دیجیتال به شدت وابسته به امریکا و چین است و در کنار آن در حوزه رسانههای اجتماعی، مسئله اقتصاد فرهنگ شهرت اهمیت زیادی دارد و کمتر هم افراد به سراغش رفتهاند چون برخی از رسانه های اجتماعی به افراد مشهور وابسته هستند و اگر ۲۰ نفر اول که بالاترین دنبالکننده را دارند، اینستاگرام را ترک کنند قیمت سهام این شرکت «متا» افت خواهد کرد لذا در حوزه اقتصاد شهرت باید بیشتر کار شود.
مسعودی در تعریف شهرت عنوان کرد: شهرت به عنوان یک ارزش خبری در رسانه مطرح است و بر اساس تئوری برجستهسازی هرکسی مشهور باشد و یک خبری درباره او اتفاق بیفتد بیشتر به چشم میآید لذا یکی از عناصر مهم در انتخاب تیتر شهرت است. من در کتاب اصول خبرنویسی گفتهام که هرگاه اسم کسی یا چیزی یا پدیدهای آورده شود و ما تصویری از او در ذهن داشته باشیم و بر اساس آن تصویر او را بشناسیم میگوییم شهرت است و فرقی ندارد که وجود مادی داشته باشد یا غیرمادی چراکه ما درباره جن و پری هم شناخت داریم. ما فکر میکنیم شهرت مثبت است درحالیکه در صفحات حوادث چیزهایی میخوانیم که شهرت مثبت ندارند ضمن اینکه رسانه میتواند شهرت مثبت را منفی و شهرت منفی را مثبت.
شهرتی با مخاطبان انبوه
وی ادامه داد: رسانههای میتوانند در تولید شهرت و ستارهسازی نقش داشته باشند یا آن را هم تخریب کنند البته زمینههای اجتماعی بسیار مهم است. امروزه رسانههای سنتی تقریبا نقشی در ایجاد شهرت ندارند و آنچه امروز به آن مواجه هستیم شهرتی است که با مخاطبان انبوه سروکار دارد. در این دوره کمتر استادان دانشگاه از شهرت برخوردار هستند چون رسانهها به آنها توجه نمیکنند و این نیاز به پژوهش دارد که چرا دانشمند بزرگ نباید معرفی شوند.
مسعودی همچنین در ادامه به پرداخت اینفلوئنسرها به مسائل شخصی یا جریان سیاسی یا تبلیغ تجاری را مطرح کرد و به ضرورت پژوهش تاکید کرد.
وی یکی از کارکردهای رسانه را ایجاد فراموشی دانست و گفت: تا دیروز دستورکار رسانه پرداختن به غزه و بعد لبنان بود ولی امروز رسانه لینک را روی سوریه بردند. رسانهها به ناگزیر دستورکارشان عوض میشود و این به واسطه پدیدهها و اخبار انجام میشود. مسئله دیگر این است که در تولید شهرت ما انتظار ۴ پدیده را داریم که شهرت را تولید میکنند، حفظ میکنند و از بین میبرند و اول رسانه است که باعث شناخت کسی مثل حافظ اسد یا فوتبالیستها میشود. مسئله دوم مخاطبان انبوه است که بازتولید آنها در رسانه باعث افزایش هوادارانشان میشود. مسئله سوم فردی است که شهرت دارد و مهمترین بخش بحث فناوری ارتباطاتی و اطلاعاتی است. امروزه اینفلوئنسرها و سلبریتیها و حتی ما میتوانیم با جعل عمیق رسانهای کاری کنیم که مخاطب بیشتری جذب کنیم چون میشود حجم انبوهی از اطلاعات را فرستاد حتی اگر درست نباشد.
نظر شما