به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، «ما باید فداکاریهای نظامی دفاع مقدس را مطرح کنیم. این فداکاریهای نظامی به فداکاریهای اجتماعی تبدیل میشوند. یعنی باید روحیه دوران دفاع مقدس را به اجتماع امروز خودمان انتقال دهیم.» اینها جملاتی است که مرتضی سرهنگی، در حاشیه دیدار جمعی از هنرمندان، نویسندگان و فعالان دفاع مقدس با حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی در آستانه هفته دفاع مقدس سال گذشته عنوان میکند. او در ادامه این گفتگو تأکید میکند: «برای انتقال این مفاهیم به جوانها، جز راه ادبیات و هنر راه دیگری را نمیشناسم. معارف دینی ما به طور کامل در جنگ تجلی پیدا کرد. آنچه در کتابها بود آنجا عملی شد.»
سرهنگی، متولد ۱۲آذر سال ۱۳۳۲ است و اکنون در ۷۱سالگی همچون دوران جوانی علاقهمند به نوشتن درباره رزمندگان، آزادگان و شهداست. از او تاکنون چندین و چند عنوان کتاب در حوزه دفاعمقدس به رشته تحریر درآمده و از بین این کتابها «اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسیران عراقی» در هشت جلد جزء پرمخاطبترین آثارش بوده است.
خلاقیت مرتضی سرهنگی به عنوان یک روزنامهنگار در روایت جنگ، آنچنان است که برای بازتاب آن سراغ اسرای عراقی در ایران میرود و از زاویهای متفاوت به آن نگاه میکند. البته که وقتی جنگ شروع میشود به جبهه میرود. اولین زمستان جنگ را در بیابانهای گلآلود شهر کوچک هویزه سپری میکند. مثل همه روزنامهنگاران یک دفترچه کوچک همراه خودش دارد و آنچه میبیند را مینویسد، ولی در بارش گلوله و آتش فرصت برای نوشتن کم است. پس از چند ماه به تهران بازمیگردد و زندگی عادیاش را در روزهای جنگ از سر میگیرد تا وقتی که ایده روایت جنگ از زبان و نگاه اسرای عراقی به فکرش خطور میکند. پس به اردوگاه نگهداری از اسیران عراقی میرود و از صبح تا شب خاطرات تجاوزها و کشتارهای آنها را با ضبط صوت کوچکش ضبط میکند و در دفترش مینویسد. به این ترتیب با نوشتههایش، اوایل دهه ۶۰ در روزنامه جمهوری اسلامی ستونی به نام «اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی» را به آنها اختصاص میدهد. در این یادداشتها اسیران عراقی، حرفهای تازهای میزنند، حرفهایی که تابهحال کسی نشنیده است. از چگونگی مقاومتها و رشادت سربازان ایرانی سخن میگویند. حتی برخی از اسیران عراقی که تحصیلکرده بودند، کاغذ و قلم میخواستند و خاطرات خودشان را مینوشتند. حاصل این فعالیتهای سرهنگی میشود کتاب هشت جلدی «اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسیران عراقی.»
خاطراتی که نقش بر خاطرهها میزند
هر نویسندهای در عمر کاری و حرفهای خود میتواند چندین جلد کتاب بنویسد و با نام خود به عنوان مؤلف یا گردآورنده چاپ و منتشر کند، اما سرهنگی در جامعه نویسندگان کاملاً دنیای متمایزی دارد چراکه کتابهای بسیاری به همت، تشویق، یاری یا مشورت او به قلم نویسندگان دیگر چاپ و منتشر شده است. سرهنگی در دنیایی از خاطرات هشت سال دفاع مقدس که هرکدام از آنها را به سوی کتاب شدن و انتشار هدایت کرده است غرق شده، به قدری که برای هرکدام از آنها خاطراهای دارد. او در همین راستا، کتابی با عنوان «روشنای خاطرهها» منتشر میکند، کتابی که با شرح «بازخوانی چهل خاطره کوتاه جنگ با یادداشتهای مرتضی سرهنگی» در سال ۱۳۹۷ از سوی انتشارات سوره مهر وارد بازار نشر میشود. آقای نویسنده در این کتاب، عشقبازیهای خود با خاطرات را شرح میدهد و شیرینی میلاد و بلوغ هر کدام را با مخاطب تقسیم میکند. نویسندگان بسیاری را میشناسیم که در تعدد تألیف و نگارش کتاب از امتیازهای بالایی برخوردارند و نامشان سر زبانهاست، اما نویسندهای که تولید آثار بسیاری را کارگردانی کرده باشد، یا از دل سیاهههای تکه کاغذهایی پاره و بند زده، کتابی ماندگار بیرون بکشد سراغ نداریم. مرتضی سرهنگی، همان هنرمندی است که خلق و تولد کتابهای خاطرهنگاریهای هشت سال دفاع مقدس را بارها کارگردانی کرده و آثاری بسیار موفقتر از فیلمهای سینمایی دفاع مقدس را به مخاطب ارائه کرده است.
مرتضی سرهنگی، در کتاب «روشنای خاطرهها» در خلال روایت چهل خاطره کوتاه برگزیده از میان کتابهای منتشر شده به وسیله دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، درباره راوی این داستانها و نیز موقعیت بازگویی آن و خاطرهنگاری آن توضیحاتی ارائه کرده است.
سرهنگی در مقدمه خود درباره این کتاب مینویسد: «گفتن ندارد، ناگزیرم بنویسم. بنویسم همه این سالهایی که روی این صندلی نشستهام و رفت و آمد خاطرههای کوچک و بزرگ را روی میز کارم میبینم، گاهی به یکیشان دل میبندم.
غریبه که نیستید، وقتی چشم توی چشم میشویم، نمیتوانم بروم صفحه بعد. تصویر همان چند صفحه را که دلبری کرده است، کنار میگذارم، دوباره و چندباره میخوانمش و یادداشت کوچکی برایش مینویسم.
حالا همه آن خاطرهها را یکجا در این کتاب روشنای خاطرهها میگذارم پیش رویتان، خودش قصهای است و قصه کوتاهی هم من برایش نوشتهام که میخوانید.
غریبه که نیستید، معلوم است دست من به همه خاطرهها نمیرسد. گذر خیلی از خاطرهها هم به مسیر میز کارم نمیخورد و نیامدند. آنهایی را آوردم که با هم بروبیایی داشتیم. با همه این خاطرهها گاهی روزهای تلخ و شیرینی داشتم، اما از همهشان لذت بردم.
حالا دوست دارم شما هم طعم این لذت را در این کتاب بچشید. آقای محمد فریدونی، موقع حروفچینی خاطرهها، گاهی نکتهای را یادآور میشد. همینطور سرکار خانم محبوبه عزیزی که با برنامهریزیاش کارهای این کتاب را آسانتر کرد. سرکار خانم سیده مریم موسوی هم در اصلاح و صفحهآرایی کتاب صبوری کردند. هر سهشان پایدار باشند.
حالا گفتن ندارد، باز هم گذر خاطرههای کوچک و بزرگ به میز کارم خواهد افتاد، به آنها میآید که بعضیشان دلبری هم کنند. آنها را باز هم کنار خواهم گذاشت.
لابد این عمر همچنین اجازهای را میدهد...»
عشق بازی مرتضی سرهنگی، با تمامی خاطرهنگاریهای زیبای جنگ که خود مستقیم یا غیر مستقیم در روند نوشته شدن، چاپ و انتشارشان دخیل بوده یا از خواندن آنها لذت برده است در کتاب «روشنای خاطرهها» نمایان است. سرهنگی، با انتشار این کتاب نه تنها عشق و علاقه قلبی خود به ادبیات پایداری و مقاومت را با لمس تمامی عواطف و احساسات صادقانهاش بیان کرده است، بلکه ۴۰ عنوان کتاب خاطرهنگاری فوقالعاده زیبا را به روشهای گوناگون خود در هر یک از یادداشتهای جادوییاش معرفی کردهاست. سرهنگی را میتوان عاشق بیمانند کتاب و ادبیات دفاع مقدس دانست. از آنجایی که در آستانه سالروز شهادت حضرت فاطمهزهرا (س)، مادر امت و شفاعت کننده همه مسلمانان هستیم در ادامه یادداشت «پیراهن آبی روشن» را که سرهنگی در آن به بازخوانی بخشی از خاطرات سیده زهرا حسینی، در کتاب «دا» به قلم سیده اعظم حسینی پرداخته است با هم میخوانیم.
سرهنگی در ابتدای یادداشت خود برای این کتاب مینویسد: «کلمه «دا» به زبان لری و کردی یعنی مادر. برای کسانی که به کتابهای خاطرات جنگ علاقه دارند، کتاب دا نام آشنایی است. شاید درباره هیچ یک از کتابهایی که از خاطرات جنگ نوشته شده تا کنون این همه نقد و نظر گفته و نوشته نشده است.
کتاب دا با سرعت باورنکردنی در کمتر از یک سال حدود ۷۰ بار تجدید چاپ شده است. این استقبال از یک کتاب جنگ در جامعه ما اتفاق خوبی است. مصاحبه و تدوین این کتاب حدود هفت سال طول کشیده است. خانم سیده اعظم حسینی، با حوصله کم نظیر خود که لازمه چنین کارهایی است، حدود ۱ هزارو ۲۰۰ ساعت با خانم سیده زهرا حسینی، گفتگو کرده است. اگر میخواهیم بدانیم در ماههای اول جنگ به مردم خرمشهر چه گذشته است، «دا» تکههایی از آن را پیش روی ما میگذارد. بعضی از تکههایش گداخته و روزهایش ویرانگر است. این کتاب رنجهای مردم یک شهر را در روزهای جنگ و حتی آوارگی و اسکان پس از جنگ برای ما نمایش میدهد.»
وی در ادامه این یادداشت مینویسد: «خاطره «پیراهن آبی روشن» را به سختی از لابلای صفحههای زیاد کتاب از صفحه ۳۰۳ بیرون کشیدم. نابینا بودن پدر و مادری که پسر جوانشان عبدالرسول، با پیراهن آبی روشن در چند قدمی آنها و در حیاط خانهشان با ترکشگلولههای عراقیها به خاک و خون غلتیده و آن دو نمیبینند، چه اتفاقی برای پسرشان افتاده است و او را صدا میکنند، از موقعیتهای ساده معمولی کتاب است!.»
گفتنی است، «روشنای خاطرهها» کتابی است شامل بازخوانی ۴۰ خاطره کوتاه برگزیده از میان کتابهای منتشر شده از سوی دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری با یادداشتهایی از مرتضی سرهنگی، درباره راوی این داستانها و نیز موقعیت بازگویی آن و خاطرهنگار آن که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
نظر شما