«عطر بدن نوزاد و گردن لطیفش، لبخند خردسالی که یک سالش نشده دل همه را میبرد، کودکی بزرگتر با دندانهای شیری و تازه به حرف افتاده، شیرین کاری و شیرین زبانی کمی بزرگتر شدهها و جا خوش کردن همه اینها در آغوش آدمهای امن زندگیشان»؛ به احتمال زیاد الان با لبخند در حال خواندن این جملات هستید و شاید بعضیهایتان برق نگاه هم به لبخندتان اضافه شده باشد و از تصور لطافت و معصومیت آنها حظ برده باشید، ولی چه نشستهاید که این بچههای به ظاهر دوستداشتنی، خطرناکترین موجودات دنیا هستند و ۳۹۳ روز است که رژیم اشغالگر قدس با قدرت هر چه تمامتر جنگ علیه آنها را شروع کرده و کمر همت بسته تا پروژه نسلکشیاش را با موفقیت به پایان برساند.
از آمار موفقیتش هم بخواهید خیلی به روز باخبر باشید از ۷ اکتبر سال گذشته تا همین جمعهای که گذشت به گزارش وزارت بهداشت غزه ۴۳ هزار و ۲۵۹ شهید و ۱۰۱ هزار و ۸۲۷ نفر زخمی شدهاند.
از بین این گزارشها، تازهترین آمار دفتر اطلاعرسانی دولت غزه تامل برانگیزتر است؛ اینکه از ابتدای جنگ غزه تا امروز ۱۶ هزار و ۸۵۹ کودک فلسطینی به شهادت رسیدهاند که ۱۷۱ نفر آنها نوزادان شیرخوارهای بودهاند که در طول این جنگ متولد شده و به شهادت رسیدند، همان نوزادانی که بوی بدنشان از خواستنی ترین عطرهای دنیا محسوب میشود! این به کنار ۱۲ هزار و ۶۳۳ دختر بچه و ۱۳ هزار و ۳۴۰ پسر بچه که یتیم شدهاند؛ تقریبا هیچ یک از آمار قربانیان حملات رژیم صهیونیستی به مناطق مختلف نوارغزه بدون کودکی شهید یا زخمی نبوده است. محض همین نکته هم که شده یونیسف همان روزهای ابتدایی، جنگ علیه غزه را «جنگ علیه کودکان» خواند و بعد ایستاد به تماشا.
همان جنگی که مدتی است در «همچنان طوفان» نمایشگاه بینالمللی دایر در حوزه هنری برشهایی از آن به تصویر کشیده شده و هنرمندان تجسمی از سراسر دنیا با هر چه در چنته دارند برای انعکاس آن تلاش کردهاند.
مثل تصویر از دو کودک فلسطینی که جای اتیکت نام برای مدرسه رفتن روی لباس فرم مدرسه، اسمشان روی شکمهایشان نوشته شده است.پوستر بازسازی شده از صحنهای واقعی که در آن کودکان پرجنب و جوش آرام گرفتهاند آن هم نه به واسطه خواب که به واسطه شهادت.
در پوستری بعدی اما، در نمایی سیاه و سفید مادری فلسطینی چفیه به سر، کودکش را در بمباران موشک به آسمان میسپارد، کودک لبخند میزند و زیر پای مادر سیمخاردارها با نوشتههایی از درخواست برای آزادی فلسطین و آتش بس خودنمایی میکند.
در تصویری دیگر یک نقاشی از پدری که فرزند در کفنش را در آغوش گرفته دیده میشود. مسجد الاقصی در پس زمینه است و گویی پدر فرزندش را فدایی مسجد الاقصی و خاک فلسطین میداند و حتی به آن میبالد.
ولی فکر نکنید همه تصاویر این نمایشگاه دردناک است، مثلا یک اثر تصویرسازی شدهای را میبینیم که پسربچهای مدرسهای سربندی یا عنوان « حب الحسین یجمعنا» را بر پیشانی دارد. در فکرش آزادی قدس است و از سر تا بازوانش اعضای حزب الله لبنان، تصاویری از سران مقاومت و پرچم فلسطین دیده میشود. یک نقاشی پر از امید با پس زمینهای کاملا سفید.
اما هر چه امید وجود داشته باشد نمیتوان منکر خانمان برانداز بودن جنگ شد. مثل این نقاشی که در آن نوزادی نحیف و دچار سوتغذیه، در تمنای کمی شیر است. اما شیشه شیر چند برابر اندازه آن نوزاد در حصار سیم خاردارها زندانی شده و جمله «STARVING BABIES IS NoT SELF-DEFNCE» در گوشه سمت چپ بالای تصویر این حقیقت را گوشزد میکند که گرسنگی دادن نوزادان دفاع از خود نیست.
اما ماجرای بچهها به اینجا ختم نمیشود نقاشی دختربچهای چفیه به سر که یک گربه را در آغوش گرفته، در نوع خود منحصر به فرد و تأثر برانگیز است. به ویژه که بنکسی، هنرمند سرشناس ناشناسی که همواره آثارش از مسائل اعتراضی خالی نبوده، بعد از جنگ غزه روی تودهای میلگرد در هم تنیده عکس یک گربه را طراحی کرد و آن را در صفحه شخصیاش قرار داد و با طعنه در آنجا نوشت« من دیدم مردم دنیا بیشتر از مردم و تصاویر مظلومیت مردم فلسطین به تصاویر گربهها علاقه دارند من هم این تصویر را میگذارم که مردم جهان از تماشای این تصویر لذت ببرند»
در کنار این اثر، نقاشی دیگر با تم سیاه و سفید قرار دارد که پسربچهای قلبی بزرگ را با دست به سینه میفشارد. صورتش در عین بچگی پرابهت است و در پرسپکتیوی جذاب قلبهایی زرد رنگ روی پلاکاردها یا با نخی رو به آسمان بر دستان مردم دیده میشود و در آن بین، کلمه غزه از همه چشم نواز تر به نظر میرسد.
در اثر بعدی که یک نقاشی است نوزادان که هنوز طعم زندگی را نچشیده سفر آخرتشان شروع شده را در پارچههایی رنگی شبیه کفن میبینیم، کودکانی در خون خود شناور که بعضی از آنها حتی کفن ندارند.
در یک اثر دیگر اما، ویرانگی، یتیم شدن و در کنار آن امید به آزادی و رهایی را توأمان میتوان دید، نقاشی که دختربچهای دست زیر چانه روی ویرانههای شهر نشسته و کبوتری سفید در کنارش قرار دارد و پس زمینه سیم خاردار ها را میتوان دید.
در نقاشی دیگر، این بار دختر بچهای با پیراهن قرمز رنگ و چشمانی بسته ایستاده و روح پدر و مادرش همراه پرندهها به سمت آسمان در حال پرواز است، اما دستان پدرش همچنان بر شانه دخترک قرار دارد، کوچکترین پرنده در دورترین نقطه تصویر نیز گویی، فرزندش را در شکم حمل میکند.
هولوکاست، منطقه رفع، رنگهای سرد و یخ زده و کودکی با چشمانی اشک بار و صورتی وحشت زده پوستری دیگر است بر دیوار این نمایشگاه.
اثر بعدی پوستری است که در آن عنوان بین المللی مدرسه بر تابلویی نقش بسته. عنوان «SCHOOL» که در آن کودکان از دست موشکها در حال فرارند و حتی کیف مدرسه شان در فرار جا مانده و موشکهای واقعی در بالای تصویر سیاه بودن ماجرا را تکمیل میکند، اما نوشته سمت راست پوستر با عبارت «سلاح در دست میگیرم برای آن طفل وحشت زده بیپناه» گویی امید را به این تصویر پر از ناامیدی ترزیق میکند.
المپیک، این رقابت تنگاتنگ و نفس گیر بین ورزشکاران حرفهای دنیا، مدتی است در عرصه نسل کشی هم برای خودش برو و بیایی پیدا کرده و مثل همیشه صهیونیست گوی سبقت را برای مقام اول ازهمه ربوده است، دقیقا همان چیزی که این اثر تصویرسازی شده با کودکان آواره ظرف غذا و گالن سوخت، حلقههای رنگین المپیک و کبوتری سفید و بزرگتر از بچهها در حصار سیم خاردار آن را به تصویر میکشد.
عبارت «THE DEVIL IS KILLING» در گوشه سمت چپ پوستر بعدی به تنهایی از شیطان صفتی رژیم کودکش حکایت میکند، اما ستاره شش پر آبی رنگ، این نشان پرچم رژیم اشغالگر قدس، که سر نوزادان ردیف شده را قطع کرده و رد خون برجای گذاشته ضربهای هولناک به مخاطب وارد میکند، ضربهای که تا دقایقی چیزی نمیتواند آن را متوقف کند.
اما نکته مهم این است که امید در هیچ کجای این سرزمین متوقف نشده است و طبق آمار یونیسف از ۷ اکتبر سال گذشته تا کنون دهها هزار کودک در فلسطین به دنیا آمدهاند، همانها که قرار است قد بکشند و در مقابل صهیونیست و ظلم آشکار آن بایستند.
نظر شما