۱۴۰۳.۰۸.۰۹

فاطمه شعبانی- خبرنگار؛ دانیال نبی پیامبر عصر بخت النصر به فرمان او سال‌ها در چاهی زندانی بود. بخت النصر دو بار خواب می‌بیند که خواب دوم را فراموش می‌کند. همه معبران از تعبیرش عاجز می‌مانند و در نهایت دانیال‌نبی با تعبیر و تعریف خواب از چاه آزاد می‌شود.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری نود و هفتمین نشست مثنوی‌خوانی استاد« محمدرضا سنگری» چهارشنبه نهم آبان ماه برگزار شد.

«او کجاست آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاست/ و آنک بیرون کند از جان و دلم دست کجاست» این جلسه از کلاس مثنوی‌خوانی با این غزل جناب مولانا آغاز می‌شود که «حشمت الله نوروزی» هنرمند خوشنویس به صورت آواز می‌خواند و با تشریح ابیات توسط استاد سنگری ادامه پیدا می‌کند. دکتر سنگری با بیان اینکه بزرگترین گم شده هرکس خودش است، اضافه می‌کند: خطری که انسان را تهدید می‌کند این است که یک چیز را پیدا کند و چیزهای دیگر را گم کند. در این غزل دائم باید از خودمان بپرسیم او کجاست؟

و اینک وارونگی

داستان طولانی شیر و نخجیران که بخش مهمی از دفتر نخست مثنوی را به خود اختصاص داده است در هفته‌های اخیر در جلسات مثنوی خوانی خوانش و مورد بررسی قرار می‌گیرد و این داستان کم کم دارد به انتهای خود می‌رسد. استاد سنگری می‌گوید: به اینجای داستان رسیدیم که شیر شکار خرگوش می‌شود و این وارونگی وجود دارد. مثل اینکه که گاهی چیزی طلب می‌کنیم اما نمی‌شود اما گاهی بدون اینکه چیزی را طلب کنیم آن اتفاق می‌افتد. اما این وارونگی به چند دلیل رخ می‌دهد گاهی یک انذار و هشدار است و گاهی اگر به هشدار گوش ندهد برای تحقیر اتفاق می‌افتد. مثل نمرود که بایک پشه ضعیف از پا در آورد. هیچ کس به خوبی سعدی این را بیان نکرده است:
گه بود کز حکیم روشن رای/ برنیاید درست تدبیری
گاه باشد که کودکی نادان/ به غلط بر هدف زند تیری
یا: شد غلامی که آب جوی آرد جوی آب آمد و غلام ببرد!/ دام هر بار ماهی آوردی ماهی این بار رفت و دام ببرد

جهانگیران عالم

این استاد دانشگاه پیرو جلسات قبل مبحث جهانگیران عالم را ادامه می‌دهد و با اشاره به اینکه جهانگیران عالم ۲ گروه بودند مؤمنان و کافران؛ ادامه می‌دهد: مؤمنان سلیمان بن داود و ذوالقرنین و کافران نمرود و بخت النصر. نمرود را در جلسه قبل توضیح دادیم. خداوند هم در قرآن  بدون ذکر نام به آن اشاره کرده‌است. یکبار ابراهیم به نمرود گفت: خدای من می‌تواند خورشید را از مشرق در بیاورد می‌توانی از مغرب به مشرق در بیاری؟ دوم نمرود به ابراهیم گفت: اگر خدایت قدرت دارد بیاید با من بجنگد. نمرود با لشکر و خدم وحشم آمد و لشکر خدا فوجی از پشه‌ها بودند که یکی از همین پشه‌ها موجب مرگ نمرود شد. خداوند ابایی ندارد که (به موجودات ظاهراً کوچکی مانند) پشه، و حتّی کمتر از آن مثال بزند.

ماجرای بخت النصر

به گفته این استاد دانشگاه بخت النصر از پادشاهان بابل بوده در عصر ارمیا پیامبر ۶۰۰ سال پیش از میلاد حضرت مسیح می‌زیسته است. بخت النصر چندبار به اورشلیم حمله می‌کند و بسیاری ازیهودیان را می‌کشد. دانیال نبی پیامبر عصر بخت النصر به فرمان او سال‌ها در چاهی زندانی بوده است. بعد از گذشت سال‌ها بخت النصر دو بار خواب می‌بیند که خواب دوم را فراموش می‌کند. همه معبران را جمع می‌کند که خوابی را دیدم که یادم نمی‌آید و شما باید به یاد من بیاورید! چون آن‌ها نتوانستند این کار را انجام دهند دستور داد تمام معبران را گردن بزنید. دانیال‌نبی را از زندان در آورد که خوابم‌ را تعبیر کن. دانیال خواب فراموش شده‌اش را تعریف و تعبیر کرد و این باعث آزادی‌اش شد. بخت‌النصر هرجا می‌رفت همه را  قتل‌عام می‌کرد و بقیه را به اسارت می‌برد. ‌یهودیان به شدت با بخت النصر مخالفند چون چند بار آن‌ها را قلع و قم کرده است.. ۲۰۰ سال بعد کورش می‌آید و این‌ها را آزاد می‌کند. کورش آزادکننده‌یهودیان بوده است. آخر عمر بخت نصر مسخ و تبدیل به گاو تبدیل می‌شود و در نهایت خواری می‌میرد.

ابتهال
استاد سنگری در ادامه کلاس در تشریح ابیات چون قضا آید، نبینی غیر پوست / دشمنان را باز نشناسی ز دوست اظهار می‌کند: این شعر برگرفته از دو روایت است وقتی قضا و قدر آمد و چشم‌ها کور می‌شود. وقتی در این موقعیت قرار گرفتید از خداوند کمک بگیرید. ابتهال دست فراز آوردن است به موقعیتی که تمام‌امیدها بریده شده باشد و فرد در نهایت یاس و ناامیدی باشد گفته می‌شود. شبیه کسی که در دریا غرق می‌شود و دستانش را تکان می‌دهد شاید کسی به فریادش برسد. وقتی ما موقع دعا دست‌ها را بالا می‌آوریم و تکان می‌دهیم شبیه این است. ابتهال دست بالا آوردن است. تسبیح به معنای شناوری و شناکردن به سوی حق است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha