۱۴۰۳.۰۴.۱۳

محمدرضا سنگری در هشتاد و هفتمین نشست از کلاس مثنوی‌خوانی ۷ مرحله از دریافت‌های سلوک انسان از نگاه مولانا را تشریح کرد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، هشتاد و هفتمین جلسه از کلاس مثنوی‌خوانی با این غزل از سعدی که «بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران/ کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران» آغاز شد و محمدرضا سنگری  به تناسب مفهومی این شعر با ماه محرم  پرداخت.

وی اظهار کرد: یکی از مسائلی که انسان همیشه با آن مواجه بوده، سفر است که همیشه با چند منظر مختلف با سفر برخورد شده است. گاه سفر فرصتی برای تجربه‌اندوزی، آزمودن و رشد و تعالی مطرح شده و گاه رنج‌ها و دشواری‌های سفر باعث شده تا برخی آن را مزموم بدانند و نگاه منفی نسبت به آن داشته باشند چراکه یکی از مسائل سفر، هجران بوده و سختی که سفر در طول راه داشته گاه باعث کشته شدن یا گم شدن افراد می‌شده است. همچنین بخش دیگری از سفر که رنج سفر محسوب می‌شود  وداع است که از سخت‌ترین لحظات آن وداع با افراد است بخصوص اگر سفر، سفری ناگزیر یا تحمیل شده باشد.

وی در ادامه بحث وجه ادبی غزل سعدی را از دو زاویه آهنگ و موسیقی و محتوا و درون مایه بررسی کرد و یادآور شد که موسیقی و درون مایه همزاد هستند و با هم خلق می‌شوند. همچنین کلام و واژه‌ها با موسیقی درونی‌ افراد ارتباط دارد و به همین علت هم وقتی یک نویسنده قلم می‌زند و چیزی می‌نویسد حالات او در دشتی و ریزبودن قلمش تاثیرگذار است.

سنگری سپس به نغمه‌حروف یا واژه‌آرایی اشاره کرد و افزود: حروفی که بکار می‌بریم نشان دهنده احساسی که در ما جریان دارد باید باشد. برای مثال در شعر «بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران/ کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران» اگر مصوت‌های غزل سعدی را بررسی کنیم می‌بینیم که شعر حالت آه و مصوت بلند دارد و صدای گریه در شعر احساس می‌شود و تکانه‌های بعدی، تکانه‌های شانه کسی است که در حال گریستن است و این از معجزات سعدی است.

وی تاریخ بیهقی را نمونه‌ای کم‌نظیر از به خدمت تصویر در آمدن کلمات دانست و افزود: در واژه‌آرایی حروف هم شاعر را برای بیان یک مفهوم همراهی می‌کند. به عبارتی دیگر اگر بتوانیم موسیقی را در لحظه نگارش هم نشان دهیم وارد زیبایی جدید ادبی به نام تجسمی می‌شویم که متن در آن به گونه‌ای سامان گرفته که بخشی از معنا را به مخاطب منتقل کند. حافظ از ظرفیت دیداری هم در اشعارش استفاده کرده و بعدها شعرنوی نیمایی از این ظرفیت بسیار بهره گرفته است و گاه در سطرها یک کلمه را جدا می‌کند و کنار می‌چیند و این هندسه شعر نوعی برجسته‌سازی به همراه دارد که صرفا با جداکردن واژه از متن شعر و در کنارش آوردن محقق می‌شود.

در بخش دوم این جلسه محمدرضا سنگری یادآور شد که بر اساس ابیات جلسه گذشته مولانا جبر را برای ما معنا کرده و گفته جبر یعنی شکسته‌بندی و کسانی در این زمینه تخصص پیدا می‌کردند که استخوان شکسته را ترمیم می‌کردند و جبران هم برگرفته از آن است و معنی از بین بردن کاستی و پیوند زدن رگی گسسته را دارد.

وی ادامه داد: مولانا به مخاطب خود می‌گوید که هیچکس را جز خودت متهم نکن. وقتی پای در راه می‌گذاریم و هدف و مقصدی داریم ما مسافر و مهاجر یا سالک و رهپوی این راه هستیم.

سنگری به ۷ مرحله از دریافت‌های سلوک انسان از نگاه مولانا اشاره کرد و گفت: در اولین قدم حس رسیدن به فرد دست می‌دهد. مرحله دوم لذت رسیدن است. سومین مرحله هدایت و عنایتی است که اتفاق می‌افتد و انسان را به فیض می‌رساند. چهارمین مرحله ایمان به توانایی خویش است و مومن به خویش و توانایی‌هایش ایمان می‌آورد. تکانه و مشکلات خود در زندگی عنصر بالاآمدن انسان است و رنج خود نردبان و معراج است. مرحله بعد همراهی یک همسفر است که خداوند بستری همسفر را فراهم می‌کند، کسی که دست شما را خواهد گفت. ششمین مرحله مجذوب سالک است. انسان وقتی در مسیر رسیدن به هدف حرکت کرد اول سالک (سفرکننده) و سالک مجذوب است، به او امید داده می‌شود و همسفری با او همراه می‌شود و جذبش می‌کنند اما بعد مدتی او مجذوب سالک می‌شود یعنی وقتی به کمال رسید این انسان نیست که به سمت مقصود می‌رود بلکه او را می‌برند. آخرین مرحله سلوک انسان اعتماد و یقین به رسیدن است که با دستیابی به این مرحله او دیگر تراوشگاه دین می‌شود یعنی تا حالا دریافت کننده بوده و در این مرحله معلم می‌شود، تا حالا آب از چشمه می‌نوشید و از حالا چشمه شده و تا حالا فرمان می‌گرفت اما حالا فرمان می‌دهد. تاکنون تحت تاثیر شرایط و موقعیت و فضا بود و از حالا نبض زمان در دست او افتاده است.

وی با اشاره به شکافته شدن ماه به دستور رسول الله (ص) بیان کرد: بر این اساس مولانا میگوید که ایمان را تازه کنید و باورتان را تغییر بدهید و اینقدر قربانی و اسیر هوا وهوس نباشید چراکه تا وقتی دچار هوس هستیم آرامش در ما نیست و همه وجودمان همیشه در تلاطم خواهد بود. همه بن بست‌ها و کسانی که اسیر هوا و هوس هستند دائم در بن‌بست زندگی می‌کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha