ششم فرودین امسال، به رسمی دیرین، بار دیگر شاعران و ادیبان فارسیزبان میهمان سفرۀ افطار رهبر شاعر و شعردوست انقلاب بودند؛ در ضیافتی سالانه به مناسبت میلاد کریم اهل بیت(ع) که به اذعان همگان یکی از و بهواقع مهمترین جلسۀ فرهنگی و ادبی کشور به شمار میرود. این جلسۀ قدیمی، بنا به اقتضائاتی که دارد برای من به عنوان دانشجوی علاقهمند شعر و ادبیات و جستجوگری که کنجکاوانه در پی سرک کشیدن به اطراف و اکناف عالم هنر است، فرصت مغتنم و بیبدیلی است برای تأمل بر سر مسائل پیشین و جاری شعر معاصر، و مشخصاً شعر انقلاب اسلامی است؛ چنانچه پیش از این، حاصل این کاوشها و گردآوری و دستهبندی مطالب را در کتاب «رسم شاعری» (تدوین موضوعی بیانات آیتالله خامنهای دربارۀ شعر)، به محضر علاقهمندان و ادبدوستان پیشکش کردم و در فصل پایانی کتاب نیز به تأمل دربارۀ منظومۀ فکری ایشان در ساحت شعر نشستم.
بنا به آنچه گذشت، جلسۀ امسال نیز با همۀ متنها و حواشیاش برایم سرشار از نکات نغز و آموختنی بود که میتوان به تفصیل دربارۀ هریک جداگانه به گفتگو پرداخت. از متن روشنگر و راهبردی سخنان پایانی مقام معظم رهبری در این دیدار سالانه و سطر به سطر این گفتار مهم گرفته تا تنوع قالبی و مضمونی و جغرافیایی و نگرشی اشعار خواندهشده در جلسه و واکنشهای مختلف به این آثار در هنگام ارائه و همچنین از گفتگوهای صمیمانه و شخصی افراد در حاشیۀ مراسم تا کوچکترین کنشها و رفتارهای جماعت اهل دقت و معنا و تأویلِ شاعر، همگی مملو از نشانههایی برای خوانش بود؛ نشانههایی که هر کدام در یک نظام رمزگانی مشخص باید ارزیابی و تحلیل شود. به نحوی که باید گفت، دیدار سالانۀ شاعران با رهبر انقلاب، به قول یوری لوتمان، نشانهشناس شهیر و مؤسس مکتب تارتو، خود به منزلۀ سپهری نشانهای و دربرگیرندۀ نظامهای رمزگانی مختلفی است که هرکدام با حرکت میان مرکز و حاشیه، پیوسته در حال تثبیت معانی پیشین و تولید معانی جدیدند.
در دیدار نیمۀ ماه مبارک اخیر هم نکات و اتفاقات جالب توجه و حائز اهمیت فراوانی وجود داشت. یکی از آنها گفتگوی پروفسور آذرمیدخت صفوی، بنیانگذار و رئیس مرکز تحقیقات زبان فارسی هند، استاد دانشگاه علیگر و رئیس انجمن استادان زبان فارسی هند، با رهبر انقلاب بود. او پس از اشاره و معرفی دکتر قزوه، در خصوص مشاهداتش از این جلسه ابراز کرد که بابت حضور در دیدار شاعران بسیار خوشحال است. سپس به عنوان زنی دنیادیده و آگاه، با ابراز شگفتی فراوان از فراست و نکتهسنجی و دقت نظر رهبر انقلاب در خصوص اشعار خواندهشده گفت برایش بسیار جای تعجب دارد که چگونه یک رهبر سیاسی میتواند تا این اندازه با شعر و ادبیات آشنا باشد و با چنین ذوقی دربارۀ شعرها نظر بدهد و حتی گاه پیشنهادهای راهگشا داشته باشد و تأکید کرد که چنین چیزی را در رهبران سیاسی دیگر هرگز سراغ ندارد. در این لحظه رهبر انقلاب با نشاط و سرزندگی خاص جلسات دیدار شاعران، بیمعطلی فرمودند «چون عقلشان نمیرسد!» و همۀ حاضران با صدای بلند و یکباره خندیدند؛ به نحوی که در اتفاقی نادر، تحسینها و تشویقهای پیاپی در نهایت به کفزدنی جمعی و بلند ختم گردید.
همانا این اتفاق، باعث ایجاد لحظاتی شیرین و از بهیادماندنیترین خاطرات این جلسات شد. اما گذشته از ملاحت گفتگوی مذکور، نکتۀ مهمی هم در این میان وجود داشت. بهراستی مرد سیاسی را چه کار با شعر و ادبیات؟ چه عقلانیتی در این ترابط نهفته است؟ مگر عقل یک رجل سیاسی باید به چه برسد؟ چرا یکی از تأثیرگذارترین مردان سیاست در جهان امروز، ارزشمندترین اوقات خود را اینگونه صرف مسئلهای چون شعر میکند؟ چرا برای او شعر به این اندازه مهم است؟ و آنهم نه به شکل امری تزئینی یا تفننی! او بهواقع به شعر باورمند است و جانش با این مقوله درآمیخته. شعر تنها برایش یک ابزار زینتی یا ژستی برای خوشایند رسانهها نیست. سالهاست که با شعر و شاعران پیوسته مصاحبت دارد و آن را مهم و شایستۀ التفات و بلکه ضرورتی جدی قلمداد میکند.
به باور نگارنده، مسئله به همان منظومۀ فکری ایشان بازمیگردد. در نگاه رهبر انقلاب، چنانچه در کتاب رسم شاعری آمده است، شعر کلامی تأثیرگذار و برانگیزاننده است که میتواند نقش بسزایی در هدایت یا ضلالت جامعه ایفا کند. ایشان معتقدند در صورت اتصال شاعران به سرچشمههای نورانی و فیاض حقیقت و شهدنوشی از دو منبع زوالناپذیر ثقلین میتوان شاهد جاری شدن جویبارهای دانش و حکمت از زبان آنان بود و در پی آن کلام شاعران حقیقتجو، مؤمن، صالح، ذاکر و اهل انتصار را راهبر جامعه به سوی رستگاری دانست. به همین نسبت در صورت انقطاع از این سرچشمههای نورانی و تکیه بر وساوس شیطانی به جای الهامات رحمانی، باید منتظر تبعیت غاوون از آنها و یهیمون بودنشان در هر وادی بود. از منظر ایشان شعر نه ذاتاً راهگشا به حقیقت و نه فینفسه درهمآمیزندۀ صدق و کذب با یکدیگر است و تنها خاستگاه فکری و شیوۀ زیست شاعران است که تعیین میکند کلام آنها هادی به سوی نور باشد یا سائق به سوی تاریکی.
ایشان از منظری که مبنائاً برگرفته از قول و سیرۀ اهل بیت علیهم السلام است، چنانکه به تفصیل در متن کتاب نیز شرح آن رفته است، شعر را آیینۀ احساسات شاعر و برآمده از عمق ضمیر او میدانند و بر این باورند که باید دلتنگیهای شاعرانه و سخن گفتن از عواطف و دلمشغولیهای فردی را در آن به رسمیت شناخت و البته ملاک اصلی را در رد و تأیید ابتدایی هر شعر بهرهوری آن از مایههای هنری لازم دانست.
ایشان در عین حال به جهت قدرت نفوذ و تأثیر فراوان شعر و ظرفیتهای شگفتی که در ارتباطگیری با جان و ذهن مخاطبان دارد، بر مسئولیت سنگین شاعران تأکید میورزند و آنها را در برابر این نعمت بزرگ الهی مکلف و متعهد میدانند. رهبر انقلاب معتقدند بنا به همین استعداد ویژه و به تبع آن، رسالت مهمی که بر دوش شاعران است، باید آنها را دارای قدر و ارجی ویژه دانست و نسبت به وضعیت شعر در جامعه حساس و نگران بود. رهبر انقلاب تداوم مسیر صحیح شعر در کشور و رشد و شکوفایی هرچه بیشتر آثار ادبی حقطلب و راستیجوی موفق و مؤثر را در گرو انس و آشنایی مستمر شاعران توانمند و خلاق با معارف عمیق اسلامی و ارزشهای اصیل انقلاب میدانند و حمایت همهجانبۀ دستگاههای فرهنگی را از این امر ضروری میشمارند.
بر اساس همین منظومۀ فکری روشن و ساختارمند است که دیدار سالانۀ ایشان با شاعران و ادبیان فارسیزبان در نیمۀ ماه مبارک رمضان، به یکی از مهمترین جلسات فرهنگی و هنری کشور بدل گشته است و بر خلاف برنامهها و نشستهای مشابه دیگر، جنبۀ نمادین و مصرف رسانهای ندارد. نشستی صمیمانه و گرم و در عین حال بسیار تعیینکننده برای مسیر پیش روی شعر فارسی است؛ چیزی که معمولاً عقل رهبران سیاسی دیگر به آن نمیرسد!
نظر شما