۱۴۰۲.۰۷.۰۶

بیست‌وچهارمین نشست از سلسله‌نشست‌های «زبان‌شناخت» با عنوان   «بوطیقای مقتل‌های فارسی» به‌همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزۀ هنری و با حضور دکتر زهرا حیاتی، دانشیار زبان و ادبیات فارسی، در سالن طاهره صفارزاده در حوزۀ هنری برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، مهدی صالحی، کارشناس و مجری این نشست در ابتدا با اشاره به عجین‌شدن مقتل‌ها با زندگی مردم گفت: شیوۀ بیان داستانی و روایی مقتل‌ها بر فرهنگ مردم اثر عمیق گذاشته و هر سال هم دارد تجدید می‌شود. ماجرای بیان مسائل روزگار پیامبر و امامان و اصحابشان سابقۀ بیش از سه‌چهار قرنی دارد و ما با این روایت‌ها به‌صورت جدی درگیریم و در زندگی روزمره به آن‌ها ارجاع می‌دهیم و از آن‌ها الگو می‌گیریم. وی در ادامه گفت: فهم شیوه‌های بیانی، بلاغت، فضای تصویری و صور خیالی که ایجاد می‌کنند، بسیار مهم است. این شیوه‌ها و الگوها از ایران به بخش‌های دیگر فرهنگ اسلامی هم رفته و در زبان‌های هندی و اردو و آذری هم رواج پیدا کرده است. مثلاً مرثیه‌سرایان اردوزبان هم از شعر و مرثیه‌های فارسی بسیار الگو گرفته‌اند.

آسیب جدایی هنرها از یکدیگر

ظرفیت‌های دراماتیک و نمایشی مقتل‌های تاریخی‌روایی فارسی

صالحی در ادامه با اشاره به اینکه شناخت این ظرفیت‌ها به ما در الگوگیری از آن‌ها در دیگر هنرها کمک می‌کند خاطرنشان کرد: ما از این ظرفیت‌ها می‌توانیم در هنرهای تجسمی، رسانه‌ای، پویانمایی‌ها و در بازی‌سازی‌ها بهره ببریم. اگر قرار است سریالی مثل «مختارنامه» ساخته شود، تهیه‌کنندگان و سینماگران باید از پژوهشگران ادبیات مقتل برای مشاوره دعوت کنند که متأسفانه تاکنون چنین سنتی در هیچ‌یک از هنرهای ما مرسوم نشده است. شاید یکی از دلایلی که به آثار فاخر کمتر دست پیدا می‌کنیم، همین جدایی هنرها از یکدیگر است. در دوران شکوه هنر و تمدن ایرانی‌اسلامی، اهل فرهنگ و هنر و ادب در گعده‎ها و همنشینی‌هایی در کنار هم بوده و در حال گفت‌وگو و انتشار و تبادل اطلاعات بوده‌اند. در این گفت‌وگوها شاعر، معمار، فیلسوف، طبیب، خوشنویس و نقاش حضور داشته و دستاوردشان بناهایی مثل میدان نقش جهان و مسجد شیخ‌لطف‌الله و عالی‌قاپو بوده است. صالحی در ادامه با اشاره به وجود بناهای متعدد در هرات و ثبت جهانی آن‌ها گفت: آثاری که در هرات ثبت جهانی شده‌اند، از کل آثار ثبت‌شدۀ ایران بیشترند و شامل حدود ۴۵۰ اثرند. این کارشناس در ادامه با اشاره به اینکه سال‌ها مجموعه‌های فرهنگی و هنری و حکمی با هم مرتبط بوده و توانمندی‌هایشان را با همدیگر در خلق آثار به اشتراک گذاشته‌اند، چنین اظهار تأسف کرد: هنوز گمانمان بر این است که یک کارگردان به تنهایی می‌تواند یک مسیر را بدون حضور ادیب، تصویرگر، نقاش، گرافیست و حکیم طی کند. زحمت‌ها کشیده هزینه‌ها صرف می‌شود اما ناگهان دم خروس بیرون می‌زند و با روایت‌هایی ضعیف و بخش‌هایی ناپخته در آثار مواجه می‌شویم. وی افزود: امیدوارم این مهم در نظر گرفته شود و آثار بعدی قدرتمندتر باشند و مثلاً اگر قرار است سمفونی عاشورایی ساخته شود، از این پژوهش‌ها بهره ببرند که بی‌گمان اگر چنین شود، سمفونی متمایزی خواهد شد. همین‌طور در فیلم‌ها و نمایش‌ها هم چنین بشود. امیدواریم این بحث به افق‌های متعالی خودش منتهی شود.

مقتل‌های تاریخی، داستانی فارسی

در ادامۀ نشست، دکتر زهرا حیاتی بحث خود را با عنوان «بوطیقای مقتل‌های فارسی» آغاز کرد و گفت: در دسته‌بندی تاریخی و موضوعی، آن دسته از نگاشته‌های عاشورایی مقتل‌الحسین(ع) نام گرفته‌اند که یا حدیث امامان، نوشته‌های اولیه یا مقتل‌های تاریخی هستند که مورخان نوشته‌اند و بیشتر نوشته‌های قرن‌های سوم و چهارم را شامل می‌شوند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: مقتل‌های تاریخی داستانی فارسی با ذائقۀ هنری ایرانیان با تمایلات شیعی یا حقیقت تاریخی تشیع گره می‌خورند. این داستان از قرن ۸ آغاز و تا قرن ۱۴ ادامه دارد و این متون مقتل در روضه‌خوانی‌ها، نوحه‌خوانی‌ها، آیین‌های سوگواری و هنرهای تجسمی و نمایشی تأثیر گذاشته‌اند. منظور ما از مقتل‌های فارسی نیز همین مقتل‌هاست که به‌ویژه از قرن نهم شکوفا شدند. در این دوره، تاریخ‌نگاری با نگارش ادبی و هنری پیوند می‌خورد و به‌تدریج گونه‌هایی از نوشته‌های عاشورایی شکل می‌گیرد که با قاطعیت می‌توانیم آن‌ها را مقتل‌های تاریخی‌داستانی بنامیم.

وی در ادامه بروز و ظهور این مقتل‌ها را نتیجۀ دلایل متنی و فرامتنی عنوان کرد و گفت: دلایل متنی به اتفاقاتی برمی‌گردد که در مقتل‌نویسی قرن چهارم به بعد اتفاق افتاد. در قرن چهارم نوشتن مقتل‌الحسین در اوج بود، چون در این دوره نویسندگان با منابع متعددی مواجه بودند. آنان معتبر حرف می‌زدند و اسم راوی را می‌آوردند و بدین‌گونه به روایت خودشات اتقان و اعتبار بیشتری می‌دادند. بعضی دیگر از مقتل‌نویسان روایت‌ها را یک‌جا جمع می‌کردند و نقل به مضمون کرده و  سندها را هم یک‌جا ذکر می‌کردند یا روایت‌ها را جمع می‌کردند ولی سند را ذکر نمی‌کردند. دکتر حیاتی در این ‌باره ادامه داد: این شیوۀ سنددهی، راه را برای نویسندگانی باز می‌کند که تاحدودی رگه‌های حقیقتی تاریخی را گم‌ کرده و سعی می‌کنند دخل و تصرفات ذهنی خودشان را وارد متن کنند. این پژوهشگر تغییر فضای گفتمانی را دلیل فرامتنی جریان ظهور مقتل‌های فارسی ذکر کرد و گفت: در دوره تیموریان و به‌ویژه در قرن دهم، ایران در فضایی گفتمانی زیست می‌کند که متعلق به اسلام سنی یا سنتی اما با گرایش‌های اهل‌بیتی است. در این مقطع تاریخی مهم، گروهی از نخبگان عزم می‌کنند که این گرایش اهل‌بیتی را تقویت کنند تا گفتمان ایرانی‌اسلامی سنی به‌سمت گفتمان ایرانی‌اسلامی تشیع اهل‌بیتی حرکت کند. در اینجاست که داستان‌گویی، روایت‌پردازی و ترغیب و اقناع مخاطب به پذیرش این گفتمان جدید جدی می‌شود و برخی نویسندگان به تصریح از قصد خودشان در بارۀ این تأثیرگذاری صحبت می‌کنند. یعنی ارائه‌ای هنری از واقعه عاشورا را می‌آورند تا مخاطب خودشان را تحت تأثیر قرار دهند و او را دچار رقت قلب کنند. وقتی پای این قصد به میان می‌آید، به بحث بلاغت می‌رسیم.

تعریف ارسطویی بلاغت

ظرفیت‌های دراماتیک و نمایشی مقتل‌های تاریخی‌روایی فارسی

این استاد زبان و ادبیات فارسی در ادامه با اشاره اینکه بدون درنظرگرفتن تطورات تاریخی و تحول معنایی بحث بلاغت نمی‌توانیم مقتل‌های فارسی را واکاوی کنیم، یادآوری کرد: اولین تعریف از بلاغت، تعریف ارسطویی آن است که در آن بحث خطابه محور است. اینکه گروهی در جایی گرد آمده‌اند تا خطابه‌ای را بشنوند و تحت تأثیرش قرار گیرند. اینجا بلاغت مساوی با ابزارهای اقناعی برای قانع‌کردن مخاطب است. در این مفهوم از بلاغت سه شاخه خیلی اهمیت دارد: یکی هستۀ استدلالی کلام است که با آن مخاطب را به پذیرش کلاممان قانع کنیم. دومین شاخه، ترتیب اجزای کلام است؛ اینکه مقدمه و بدنه و مؤخرۀ کلام را چگونه بیاوریم که در این چیدمان مخاطب سخن ما را بپذیرد و برایش منطقی جلوه کند. سومین شاخه، سبک و شیوۀ بیان مطلب و آرایه‌های زینتی است. به‌ترتیب دو بخش هستۀ استدلالی و ترتیب اجزای کلام به کنار می‌رود و پژوهشگران ادبیات و عالمان زبان روی گفتار زینتی یا سبک متمرکز می‌شوند. برای واکاوی بلاغت متن، باید خطابه و مخاطب و اقناع را کنار بگذاریم و فقط به این خصیصه از متن نگاه کنیم که در زبان خلق شده است که ایجاد زبیایی کند و بگوید من زیبا هستم و من را فقط از این زاویه‌دید بخوانید. وی ادامه داد: این نگاه تا قرن بیستم حاکم است و اگر مقالات ادبی در ایران را ورق بزنید، همه متأثر از این نگاه هستند؛ اما امروزه رویکردهای جدیدی در نگاه به بلاغت اتفاق افتاده است که به آن رویکردهای متأخر به بلاغت می‌گویند. اینکه باید هم نقش تمهیدات اقناعی، هم عنصر استدلال و هم سبک را در نظر بگیریم؛ منتهی همۀ این‌ها در بستری گفتمانی حرکت می‌کنند که اگر آن را در نظر نگیریم، نمی‌توانیم متن را واکاوی بلاغی کنیم. یعنی تمهیدات اقناعی و سخن مستدل آوردن و تمهیدات زیبایی‌شناختی در هر گفتمانی ساختار خاص خود را دارد.

این دانشیار زبان و ادبیات فارسی، در ادامه، گونۀ ادبی یا ادبی‌تاریخی مقتل‌الحسین‌های فارسی را گفتمانی روایی‌تاریخیِ خاص با مخاطبی خاص عنوان و خاطرنشان کرد: این گفتمان، بلاغت خاص خود را هم دارد و بلاغتی که از گفتمان مقتل‌الحسین‌های فارسی قرن هشتم به بعد انتظارداریم، بلاغتی است خاص گفتمان واقعۀ تاریخی روایی عاشورا و در پیوند با گفتمان ایرانی‌اسلامی متمایز اسلام شیعی. یعنی بلاغتی است که به منظور تأثیرگذاری بر مخاطب و ترغیب او به پذیرش اسلام شیعی دارد شکل می‌گیرد و از ساختار زیبایی‌شناسی و ساختار منحصر مربوط به این گفتمان بهره می‌برد.

مکان روایی در ادبیات، شبیه میزانسن است

این پژوهشگر به شکل‌گیری این بلاغت در ساحت روایت اشاره و خاطرنشان کرد: به همین خاطر باید بلاغت مقتل را پیش از چیز در ویژگی‌های روایی از جمله در واکاوی بلاغی خلق رویدادها، پردازش کنش‌ها، طرح و پردازش شخصیت‌ها، آفرینش گفت‌وگوها، زمان و مکان‌پردازی‌ها، سبک زبانی و ادبی نگارش‌ها و انتخاب زاویه‌دیدها و نقطه‌دیدها جست‌وجو کنیم که هر یک می‌تواند جداگانه مبنای پژوهشی مستق و تألیف کتاب باشد.

وی در ادامه به پردازش مکان روایی در مقتل‌ها را چنین شرح داد: مکان روایی در ادبیات، شبیه میزانسن است چون حاصل توصیف ادبی نیست بلکه حاصل فضاسازی و حرکت شخصیت‌ها و تعامل با مکان در جهت درونمایۀ داستان است.

این عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی در ادامۀ بحث، خلق زمینه‌چینی‌های داستانی را در کتابی با عنوان «تاریخ خلفا و مقتل امام‌حسین علیه‌السلام» نسان داد که که با داستان‌پردازی برای ورود به تاریخ کربلا زمینه‌چینی کرده است و گفت:این کتاب متعلق به دورۀ تیموریان است از نویسنده‌ای نامعلوم. یکی از این زمینه‌چینی‌ها، ازدواج امام‌حسین(ع) با شهربانو شاهزادۀ ایرانی است که خیلی زیبا طرح شده و پردازش به مکان روایی در آن نیز بسیار زیباست.

حیاتی در ادامه شاخ‌وبرگ‌های داستانی مقتل‌ها را ساختگی و دارای جنبۀ بلاغی‌روایی و نه سندی تاریخی دانست و گفت: این شاخ‌وبرگ‌ها برای بیان القائاتی در لایۀ زیرین متن است. این پژوهشگر بین‌رشته‌ای ادبیات با هنرهای نمایشی و سینما، پردازش گفت‌وگوهای نمایشی در مقتل‌ها را شیوه‌ای برای بسط روایت و نه به‌عنوان سندی تاریخی دانست و رخ‌دادن آن‌ها در زبان حال را نقطۀ پیوند مقتل‌ها با بلاغت معرفی کرد و افزود: گفت‌وگوهای روایی در تقابل با گفت‌وگوهای واقعی تاریخی هستند و برای بررسی‌شان باید آن‌ها را هم از لحاظ موضوعی و هم سبک بیان بررسی کرد که از هم جدا نیستند.

وی سپس شکل‌گیری گفت‌وگوهای روایی را در سه مقطع قبل از نبرد، میانۀ میدان و در لحظۀ جان‌باختن نشان داد و گفت: کارکرد این گفت‌وگوها ایجاد تعلیق با هدف دراماتیک‌کردن داستان است و رویدادها را به تعویق می‌اندازند تا عطش مخاطب در پیگیری داستان زیاد شود. وی گفت‌وگوهای نمایشی را عامل کشمکش میان شخصیت‌ها و یکی از شگردهای ایجاد تعلیق خواند و گفت: کشمکش‌ها یا رجزخوانی‌ها در ادبیات تعلیقی بیداد می‌کنند.

حیاتی ورود راوی به روایت را ناظر بر سنت روضه‌خوانی دانست و گفت: این‌گونه روایت‌پردازی، مخاطب را برای مواجهه با رخدادهای بعدی آماده می‌کند. وی سپس استفاده از تعابیر و تشبیهاتی که نه در سنت ادب عربی بلکه فارسی است، بیان استدلالی در کنار بیان زیبایی‌شناسانه، موجزکردن اطاله‌ها و اطناب‌ها و بیان احساسات درونی امام‌حسین(ع) توسط راوی دانای کل را در میانه روایت از دیگر ویژگی‌های این مقتل‌ها اعلام کرد. این پژوهشگر میان‌رشته‌ای ادبیات و هنرهای ‌نمایشی و دیداری، دربارۀ ویژگی‌های گفت‌وگوهای نمایشی مقتل‌ها گفت: گفت‌وگوها سیر دراماتیکی دارند و دارای مراحل آغاز و اوج و پایان هستند و ما با یک متن نمایش مواجه می‌شویم. تکرار واژگان هم برای ایجاد کارکرد عاطفی زیاد است. افعال در این گفت‌وگوها، فعل‌های مادی کنشی کوتاه هستند و هم روایت راوی، هم گفت‌وگوها و هم کنش‌های شخصیت‌ها در دل متن، مخاطب را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.

نهفته‌بودن معانی ثانوی در جملات مقتل‌ها

این استاد زبان و ادبیات فارسی در ادامه با اشاره به مقتل حضرت علی‌اکبر(ع) گفت: در روایت این مقتل‌های داستانی، سخنان آن جناب در پاسخ به آرزوی پدرشان که دوست داشتند لباس دامادی را در بر این فرزند ببینند، یا حالت امر و نهی دارند و یا با افعال امر و نهی است. وی به نهفته‌بودن معانی ثانوی در جملات این مقتل‌ها پرداخت و خاطرنشان کرد: جملات انشایی و امر و نهی در غیر معنای خودشان به کار می‌روند و حالت سرزنش دارند یا جملات خبری، معنای نفی دارند. حیاتی خاطرنشان کرد: هرچه متن بر گفت‌وگوهای مبتنی بر معانی ثانویه مبتنی باشد، بلاغی‌تر و نمایشی‌تر است. این نوع کارکرد معانی ثانوی در جملات، متناسب با ادبیات غنایی است نه ادبیات حماسی؛ اما راوی بدین‌گونه جذابیت ایجاد می‌کند و حماسه تبدیل به غنا می‌شود.

دکتر حیاتی در ادامه ضمن اشاره به نثر موزون و مسجع در بخشی از مقتل‌ها، به کمک‌کردن بیشتر زبان‌حال‌ها به کنشگری روایت هم اشاره کرد و گفت: در گفت‌وگوی طولانی حضرت علی‌اکبر(ع) با حضرت سکینه(س) که قبل از رفتن به میدان صورت می‌گیرد، سبک غنایی بر سبک گزارش‌نویسی‌ تاریخی چیره می‌شود. تکرار ردیف‌ها، اثر بلاغی دارد و گفت‌وگوها در لحظۀ وداع کوتاه می‌شود که هرچه کوتاه‌تر باشند، نمایشی‌ترند و شخصیت‌های بیشتری وارد گفت‌وگو می‌شوند. گفت‌وگوها در میانۀ میدان هم بیشتر رجزهایی براساس زبان‌حال شخصیت‌هاست و برخی هم گزارش‌هایی است که از متون پیشین آمده‌اند. وی «مقتل خوارزمی» را نخستین مقتل در زبان فارسی معرفی کرد و گفت: در این اثر، رجزها به فارسی ترجمه شده‌اند و «ابوالمفاخر رازی» هم اثری دارد که در آن رجزها را به شعر برگردانده است و تعدادی از رجزها را در کنار نقل‌ها بسط داده‌ است. این رجزها اهمیت بسیاری دارند، چون مبنی بر اثبات عقیده‌اند و وجه حماسی و تعلیقی‌شان بسیار است و از مواد مناسب برای تولید سینمایی‌اند. دکتر حیاتی زبان‌آوری را نیز عامل گسترش رجزها تلقی کرد و گفت: بازآفرینی آن‌ها ظرفیت بسیاری برای سینما دارد.

این پژوهشگر در ادامه و میانۀ بحث مقتل‌ها، به اضطرابات سبکی در سریال‌های تلویزیونی تاریخی‌مذهبی نیز اشاره کرد و گفت: یکی از آسیب‌های جدی این سریال‌ها، اضطراب سبکی است. به‌عنوان مثال، یک‌دفعه دیالوگی می‌آید که متعلق به زبان دورۀ قاجار است. جمله‌ها یکدست نیست و لازم است که دیالوگ‌ها را گروهی از اهالی زبان ویرایش کنند. پویانمایی‌ها این مشکل را ندارند؛ ولی سینما هنری جمعی است که نمی‌شود یک نفر همۀ کارها را انجام دهد.

مهدی صالحی، ویراستار و دبیر جایزۀ فارسینما، در ادامه با اشاره به برگزاری پنج‌سالۀ جایزۀ فارسینما گفت: یکی از نکاتی که ما در ابتدا بر آن پافشاری کردیم این بود که لازم است در فیلم‌نامۀ پروژه‌های تلویزیونی و سینمایی یک ناظر زبان حضور داشته باشد. کسی که زبان را بشناسد و بداند که مثلاً عبارت «افتاد؟»، حتی در فارسی تهرانی از وقتی باب شد که تلفن‌های سکه‌ای آمد، ولی در سریالی مثل «شهرزاد» که در زمانی است که هنوز آن تلفن‌ها نبوده‌اند، کاربرد این عبارت غلط است و همین نوعی اضطراب سبکی است. وی دراین‌باره خاطرنشان کرد: توجه به این ریزه‌کاری‌ها، مستلزم داشتن نگاهی ادبی و سبکی و نیازمند حضور کارگروهی در این خصوص است. وی افزود: در فیلم‌ها برای طراحی لباس و طراحی صحنه و فیلم‌برداری گروهی از متخصصان حضور دارند؛ اما برای متن‌ها کارگروه زبان ندارند.

ناصر فیض، مدیر دفتر پاسداشت زبان فارسی در حوزۀ هنری و عضو شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شاعر، هم در ادامه با اشاره به پیشنهادی در شورای شعر مبنی بر حضور یک ناظر شاعر برای اعمال تغییرات لازم در حوزۀ ترانه اشاره و خاطرنشان کرد: با هر مدیری که حضور پیدا کرد این پیشنهاد را مطرح کرده‌ایم. همۀ مدیران هم از آن استقبال زیادی می‌کنند و می‌گویند چه پیشنهاد خوبی است و دستور به انجام آن می‌دهند؛ اما در نهایت هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این طنزپرداز در ادامه به بحث ویراستاری در رادیو هم اشاره کرد و گفت: جلسات زیادی هم در این باره گذاشته شد؛ اما به نتیجه‌ای نرسید.

صالحی در ادامۀ این نشست با انتقاد از نبود کار ریشه‌ای در حوزۀ اقتباس سینمایی خاطرنشان کرد: کارگردانان نسل پیشین ما به‌واسطۀ سنت آموزشی آن زمان، کتابخوان بودند و در نثرنویسی تبحر داشتند، اما کارگردان امروز ما چه نسبتی با فرهنگ دارد؟ چقدر نقاشی ایرانی دیده است؟ صالحی افزود: اگر قاب‌بندی کارگردان غربی را مشاهده کنید، می‌توانید نشان دهید که این قاب برآمده از یک تابلوی نقاشی‌ غربی است. انگار تابلویی مثلا از ونگوک یا مانه را آورده و اینجا قاب بسته و ترکیب رنگش نیز همان است که ونگوک دارد. این فعال زبان فارسی سپس ضمن اشاره به اینکه مرحوم علی حاتمی کمی در این زمینه کار کرده و سعی می‌کرد به این نقطه برسد ادامه داد: کارگردانان آن‌ها چندین شعر و رمان می‌خوانند و می‌دانند از یک داستان چگونه به یک اقتباس سینمایی برسند. وی افزود: ما برای رسیدن به این نقطه، نیاز فوری به گروه‌های زبان‌دان داریم که در کنار کارگردان باشند. ما باید لهجه‌شناس داشته باشیم تا ردپای جدی و عمیق لهجه‌ها را در فیلم‌ها ببینیم.

در ادامه دکتر زهرا حیاتی به گفت‌وگوهای لحظۀ جان‌باختن هم پرداخت و گفت: این گفت‌وگوها غنایی و عاطفی هستند و در شخصیت‌پردازی، در کانونی‌سازی نمایشی، در ترسیم نقطۀ دید و در افشاسازی، نقش بسیار مؤثری دارند. وی با اشاره به اینکه بلاغت مقتل را بیشتر باید در مقتل‌های روایی جست‌وجو کرد افزود: مکان‌های روایی هم میزانسن و هم القائات معنایی می‌دهند.

صالحی، مجری و کارشناس این نشست، در پایان از اشاره‌نشدن به مقتل‌ها در دروس رشتۀ ادبیات پایداری و مقاومت انتقاد و خاطرنشان کرد: در این‌ گونۀ ادبی، بیشتر به حمله‌نامه‌ها و حماسه‌های پیشین اشاره می‌شود، درصورتی‌که در زمینۀ مقتل ظرفیت عمیقی در این خصوص وجود دارد. وی ابراز امیدواری کرد که با همکاری اندیشکدۀ ادبیات پایداری در حوزۀ هنری، در ادبیات پایداری، مقتل‌الحسین‌ها نیز گنجانده شوند.

سلسله‌نشست‌های «زبان‌شناخت» در حوزۀ هنری واقع در خیابان سمیه، نرسیده به حافظ، روبه‌روی کوچۀ پورموسی برگزار می‌شود و عموم علاقه‌مندان و پژوهشگران می‌توانند در این نشست‌ها حضور یابند.

انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha