۱۴۰۲.۰۶.۲۹

به همت گروه مطالعات بینارشته‌ای ‌اندیشکده ادبیات پایداری و با حضور دکتر مرتضی گودرزی دیباج، « نشانه» فصل مشترک هنر و ادبیات دفاع مقدس بررسی شد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری در این نشست که روز سه شنبه، ۲۸ شهریورماه ۱۴۰۲، در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد، تبارشناسی عرفانی و ادبی هنر دفاع مقدس، نسبت میان حقیقت و واقعیت در بیان هنردفاع مقدس، ضرورت وجود استعاره‌ها، نشانه‌ها و ‌ایهام در هنر دفاع مقدس و فراز و فرود هنر دفاع مقدس بررسی شد.

هنر متعهد

دکتر مرتضی گودرزی دیباج با بیان اینکه به اعتقاد من هنر دفاع مقدس همان هنر انقلاب است و هردو تعهد ملی، مذهبی و انسانی و دینی دارند و در تداوم هنر انقلاب، ادبیات پایداری پدید آمده است؛ گفت: من امروز در حوزه ادبیات به سراغ شعر و در حوزه هنرهای تجسمی، نقاشی می‌روم. دلیل اینکه میان هنرهای تجسمی سراغ نقاشی رفتم این است که هنر تجسمی خیلی فردگرایانه عمل می‌کند و نیاز زیادی  به کارگیری از افراد دیگر نیست؛ خودش و خودش است. هنرمند می‌تواند اراده کند و خودش کارش را به تنهایی انجام دهد. هنرهای تجسمی بسیار گسترده است اما در این میان نقاشی، گزارشگر بهتری است. نقاشی یکی از شریف‌ترین گزارش‌ها را از متن اجتماع به ما می‌دهد. نقاشی با مخاطبش صداقت دارد.

بحث راز

این محقق اضافه کرد: فصل مشترک ادبیات ما و هنر ما بحث« راز » است. چیزی که تقریباً در حوزه‌های تمدنی دیگر نداریم. ما چیزی داریم که قابل ترجمه شدن برای غربی‌ها نیست و آن «راز» است که قابل لمس شدن در بسیاری از موارد نیست. ما در بسیاری از موارد برای تفسیر انگیزه‌های نیروهای رزمندگان برای جنگیدن، نیازمند به بحث‌های طولانی هستیم. چیزهایی که برای خیلی‌ها قابل درک نیست. این‌ها رازهایی در هنر و ادبیات دفاع مقدس است. ما کمترین زحمت را در ادبیات داریم، چون در ادبیات تخیل به شدت فعال است و ادیب ما با بهره‌گیری از کلمات می‌تواند از پس ماجرا بربیاید. اما بسیاری از موارد در حوزه تصویر الکن است. به همین دلیل هنرمندان سمت نمادها وسمبل‌ها ‌می‌روند که بتوانند رازها را به کلام تصویری در بیاورند. در قرآن تأکید شده که اعتقاد به عالم غیب همان راز است. راز به دست آمدنی نیست، یک امر مرموز است که قابل شرح نیست.

نگاه القایی

دکتر گودرزی دیباج صحبت‌هایش را اینطور ادامه داد: در هنر انقلاب خیلی به زیبایی توجه نداشتیم، اساساً هنر انقلاب زیبایی شناختی برایش یک امر علی‌السویه است و  اصرار به کار زیبا ندارد و اساساً  هنرمندان به سمت پیام‌رسانی رفتند. هنر انقلاب نگاهش نگاه القایی است. اما در حوزه هنر دفاع مقدس، امر زیبایی به دلایلی بسیار مهم است. برای همین فضاهای هنری‌مان در دفاع مقدس ملون‌تر، زیباتر و شاعرانه‌تر نسبت به هنر انقلاب است. هم در ادبیات و هم در هنر دفاع مقدس برخورد هنرمندان و ادبا با مسأله خشن جنگ خیلی زیبا و شاعرانه است. به سان همان روایت حضرت زینب از واقعه عاشورا که چیزی جز زیبایی ندیدم.

انتقال نامرئی

این استاد دانشگاه این سؤال را مطرح کرد که آیا هنرمندان حوزه تصویری و تجسمی ما مستقیم سراغ ادبیات رفتند یا برعکس؟ مثلاً شاعری نقاشی دیده و براساس آن شعر سروده، یا نقاشی شعری شنیده و با الهام از آن شعر نقاشی کشیده است؟ پاسخ این است: تقریباً هیچکدام. یک اتفاق جالبی در فضای اجتماعی-فرهنگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس داریم که جامعه‌شناسان به آن «انتقال نامرئی» می‌گویند. همان چیزی که حضرت‌امیرالمؤمنین می‌فرمایند: مردم به دین حاکمانشان در می‌آیند. مثلاً شما وقتی به هنر دوران قاجار نگاه کنید، اصلاً نیازی نیست که بفهمید که این هنرمندان مردمان غرب زده‌اند با نگاه عشیره‌ای توسعه نیافته و با علاقه زیاد دنیا زدگی و خورد و خوراک. در حالی‌که تردید نداریم بسیاری از هنرمندان این دوره هرگز پادشان قاجاریه را از نزدیک ندیده‌اند. مثلا اگر به مسجد سپهسالار که برای این دوره است سر بزنید، می‌بینید در بدنه مسجد نقاشی سبد میوه و تصاویری از مناظر غربی است. در حوزه فرهنگی دفاع مقدس ما نیز همین بحث مطرح است، در تحقیق‌هایم ندیدم که به طور مثال هنرمندی با خواندن شعری از قیصرامین پور اثری خلق کرده باشد.

برخورد گرافیک و نقاشی

به گفته این پژوهشگر، نزدیک‌ترین حوزه‌های هنری ما دردفاع مقدس به ادبیات، نقاشی است. مثلاً کاریکاتور و مجسمه‌سازی ربط زیادی به ادبیات ندارد. در حوزه دفاع مقدس کار جالبی برای اولین بار در دنیا رخ داده است، در زمان انقلاب و دفاع مقدس، بچه‌ها کارهای گرافیکی انجام می‌دادند، گویش تصویری جالب که برای «روژه گارودی» در زمانی که به ایران آمده بود جالب بود، بچه‌های ما در حوزه گرافیک با مؤلفه‌های نقاشی کار کردند و در حوزه نقاشی با مؤلفه‌های گرافیک. این زمانی است که هنوز کامپیوتر در دسترس همگان نبود. کار دیگری که هم در ادبیات و هم در نقاشی رخ داده بحث قراردادها است. هیچوقت برای نشان دادن مظلومیت و پاکی سوژه، نه در ادبیات و نه در هنر، در هیچ کدام از کلاغ استفاده نکردیم، بلکه از کبوتر استفاده کردیم که نشان معصومیت است. حتی کبوتر را هم تیره انتخاب نکردیم، در ادبیات هم همینطور است. یک قراردادهای نانوشته ناشی از فضای فرهنگی‌مان داریم که این‌ها دلالت بر امر رازگونگی دارد. روزی استاد رحیم‌پور ازغدی می‌گفت، وقتی کسی می‌خواهد از جان بگذرد، یک قدرت عظیم می‌خواهد که بتواند او را تکان بدهد. در جنگ‌ها رجزخوانی برای همین انرژی دادن است که فرد را برای فدا کردن جان آماده کند. رجزخوانی تو را باید برای وقایع بعد که رخ می‌دهد، آماده کند. هنر وادبیات دفاع مقدس ما اساساً تعهد و تکلیف‌محور است.

چهره معصوم

در ادامه این نشست، دکتر مرتضی گودرزی به بررسی رموز نهفته در تعدادی از تابلوهای نقاشی-گرافیکی که هنرمندان متعهد دوران مقدس با سوژه جنگ و رزمندگان اسلام خلق کرده بودند، پرداخت.

به گفته این محقق، فصل مشترک نقاشی‌های دفاع مقدس چهره‌های معصوم و مظلوم رزمندگانی است که قصد دفاع از مظلوم را دارند. چهره‌هایی که ویژگی‌های مادی‌زدگی دارند.

وی در ادامه به این نکته پرداخت که در همان کوران جنگ بعضی اوقات هنرمندان آثاری خلق می‌کردند تا خطر دنیازدگی را که در زیر پوسته شهر می‌بینند تذکر بدهند که حواستان باشد کجا می‌روید؟ جالب اینکه در ایام جنگ، هنرمند حواسش به این چیزها است. از این نوع کارها را در آثار مرحوم استاد حبیب الله صادقی زیاد می‌بینیم.

انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha