۱۴۰۲.۰۴.۱۶

محسن هجری در جلسه نقد و بررسی کتاب «جایی آن طرف پرچین»گفت: ما در این اثر با نوعی نگاه زنانه و روایت زنانه از پدیده تاریخی انقلاب مواجه هستیم که یک نقطه قوت در این کتاب است.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، نشست نقد و بررسی «جایی آن طرف پرچین» از سلسله‌ نشست‌های «صبح تماشا» با حضور نیلوفر مالک (نویسنده اثر)، محسن هجری(منتقد)، خسرو عباسی خودلان (مجری کارشناس) و نویسندگانی چون تیمور آقا محمدی و داود خدایی در سالن طاهره صفارزاده برگزار شد.

محسن هجری در نشست نقد و بررسی «جایی آن طرف پرچین» که برای مخاطب نوجوان داستانی مربوط به دوره اوایل انقلاب را روایت می‌کند گفت: وقتی شروع به مطالعه این کتاب کردم این داستان به شکل روان و ساده‌ روی ریل به سمت جلو حرکت می‌کند بنابراین  «جایی آن طرف پرچین» از نظر من در درجه اول داستان و بعد خواندنی بود.

وی خواندنی بودن داستان را یکی از نکات مهم در نقد و بررسی آثار ادبی کودک و نوجوان دانست و تاکید کرد: داستان کودک و نوجوان باید خواندنی باشد بنابراین اگر اثری ویژگی ادبیات کودک و نوجوان را نداشته باشد یا اگر تصور کنیم در داستان فقط قرار است محتوا را به مخاطب منتقل کنیم با شکست مواجه خواهیم شد.

ادبیات کودک و نوجوان یک ژانر مخاطب محور است

هجری با تاکید بر اینکه ادبیات کودک و نوجوان یک ژانر مخاطب محور است افزود: ممکن است ما یک اثر فاخر خلق کنیم ولی مخاطب به آن توجه نکند بنابراین آنچه اهمیت دارد این است که داستان از نگاه نوجوان خواندنی باشد.

خواندنی بودن ویژگی ممتاز «جایی آن طرف پرچین»

وی خواندنی بودن «جایی آن طرف پرچین» را ویژگی ممتاز این اثر معرفی کرد و افزود: در ادبیات کودک و نوجوان یک مخاطب را با دایره واژگانی و تجربه شخصی در نظر میگیریم و تلاش می‌کنیم برای این مخاطب بنویسیم بنابراین وقتی میزان توفیق یک اثر از ما پرسیده می‌شود واکنش مخاطب نقش اول را بازی می‌کند. به نظرم مخاطب نوجوان 10 یا 11 سال به بالا که با مفاهیم انتزاعی ارتباط برقرار ‌کند و قدرت استنتاج و تحلیل داشته باشد، می‌تواند با رویه‌هایی از داستان «جایی آن طرف پرچین» ارتباط برقرار کند.

این منتقد در بخشی از سخنانش به اینکه داستان باید ویژگی چند لایه داشته باشد تا علی رغم لایه‌ سطحی و ظاهری بتواند شرایطی را بوجود آورد که ذهن 20 سال  آینده را با آن زندگی کند و متوجه بسیاری از نکات اثر کند.

این اثر داستانی چندلایه دارد

وی اظهار کرد: در «جایی آن طرف پرچین» ویژگی چندلایه بودن داستان را دیدم یعنی اثر یک سطح داستانی دارد و بعد روایت‌های پنهانی که من تصور میکنم میتواند برای مخاطب در سالهای بعد هم جذاب باشد.

نگاه زنانه

هجری همچنین با اشاره به راوی داستان «جایی آن طرف پرچین» که دختر نوجوانی به نام بیتا است گفت: ما در این اثر با نوعی نگاه زنانه و روایت زنانه از پدیده تاریخی انقلاب مواجه هستیم که یک نقطه قوت در این کتاب است.

وی انتخاب من‌راوی را عامل ایجاد یکسری محدودیت به روایت تحمیل می‌کند که نمی‌تواند به هر جایی سرک بکشد و از منویات درونی افراد باخبر شود بلکه صرفا دیده‌هایش را گزارش می‌دهد. اما نقطه قوت من‌راوی این است که احساسات به خوبی به مخاطب منتقل می‌شود و ما با روایتی صمیمی مواجه هستیم.

چاره‌اندیشی نویسنده با وجود محدودیت‌های راوی

این منتقد اظهار کرد: راوی در «جایی آن طرف پرچین» بر اساس پیوندهای عاطفی و با محدودیت سنی است بنابراین ما توقع نداریم که زوایایی از انقلاب را بشکافد که نو و بکر باشد. از دید ما راوی، زاویه نگاه محدودی به انقلاب می‌تواند داشته باشد و اینجا مطرح است که راوی به چه صورت باید با انقلاب ارتباط برقرار کند؟ و این محدودیتی است که نویسنده باید برایش چاره‌اندیشی کند که در اینجا حضور دختر نوجوان در شهرک نظامی که افسران در آنجا زندگی می‌کنند و قرار گرفتن وی در مرکز تنش و درگیری سیاسی تکنیکی است که نویسنده استفاده کرده است.

شخصیت‌های خاکستری و باورپذیری داستان

در بخش دیگر این نشست به ویژگی باورپذیری داستان و خاکستری بودن شخصیت‌های آن اشاره شد و در ادامه به این نکته پرداخته شد که این اثر برای مخاطب جامعه‌ای را ترسیم می‌کند که نشان می‌دهد صفت‌ها و ویژگی‌های بچه‌ها تحت تاثیر بزرگترهایشان است.

هجری درباره شخصیت اصلی «جایی آن طرف پرچین» گفت: اینجا ما با من‌راوی مواجه هستیم که از زاویه نگاه او اتفاقات را می‌بینیم. این من‌راوی شخصیت کنشگر اصلی داستان و مداخله‌گر نیست بلکه فرد کنشگر «بهرام» است ولی وقتی جلوتر می‌رویم متوجه می‌شویم که بهرام هم شخصیت اصلی داستان نیست چراکه اگر از داستان «عطا» را حذف کنیم کنشی برای «بهرام» هم وجود ندارد. کنش داستانی «بهرام» تحت تاثیر «عطا» است.

وی ادامه داد: در این اثر پیچیدگی در روایت وجود دارد به نوعی که با سلسله روابط علت و معلولی روبه‌رو هستیم.

در «جایی آن طرف پرچین» با یک زندگی مواجه هستیم

هجری همچنین بیان کرد: ما در کتاب «جایی آن طرف پرچین» با یک زندگی مواجه هستیم که نویسنده وجوه مختلف مربوط به رژیم گذشته مثل جشن 4 آبان را روایت کرده است. روندی  در ترسیم زندگی وجود دارد که به نظر می‌رسد بستری است که مخاطب را به دنبال خود می‌کشد. مهر وخشم آدم ها و حتی توصیف رقص افراد ریزه‌کاریهایی هستند که زندگی آن دوره را نشان می‌دهد.

وی با بیان اینکه با ترسیم روند زندگی، شخصیت‌ها به طور طبیعی خود را نشان می‌دهند گفت: در بخشی از کتاب که همکاری «عطا» (یکی از شخصیت‌های داستان) با انقلابیون مشخص می‌شود من منتظر برخورد تندتر مافوق و اخرج زیردست بودم اما در روایت مدرن با شخصیت سیاه و سفید مواجه نیستیم و فقط می‌بینیم در یک کاراکتر نور و در دیگری ظلمت بیشتر است و  شخصیت‌ها ویژگی خاکستری خود را حفظ می‌کنند و این موضوعی است که در «جایی آن طرف پرچین» هم شاهد هستیم.

نقش کلیدی شخصیت‌پردازی

این منتقد با تاکید بر نقش کلیدی شخصیت‌پردازی بخصوص در آثار با موضوع انقلاب که معمولا با تکرار کلیشه همراه هستند اعلام کرد: نیلوفر مالک در «جایی آن طرف پرچین» تلاش دارد به روایتی دست پیدا کند که به نوعی از کلیشه‌ها رهایی یابد هرچند نمی‌تواند از برخی کلیشه‌ها کاملا جدا شود.

وی پرداختن به سال 1357 در داستان را عامل مغفول ماندن عوامل پیش زمینه در ایجاد انقلاب دانست که عدم نوآوری در داستان و تکرار را به دنبال دارد.

هجری پرداختن نیلوفر مالک به نفت سفید در لایه درونی داستان را مطرح کرد که برای ایران هم ویرانی و هم آبادانی در پی داشته و اگر از داستان حذف می‌شد شخصیت «عطا» معنا پیدا نمی‌کرد.

تیمور آقامحمدی در این نشست گفت: در مواجهه با داستان حس می‌کردم یکسری ظرفیت‌های خوبی در حال ایجاد شدن است و ما فضای متفاوت و تازه‌ای از دوران قبل انقلاب را شاهد هستیم، از روابطی که بچه‌ها با هم دارند و نسبتی که بچه‌ها با بزرگترها در باشگاه افسران دارند تا برنامه‌های جنبی در مدارس فضاهای کمتر دیده شده‌ای بودند که می‌توانستند جنبه‌های تازه‌ای از آن دوران را به ما نشان دهند. همچنین در این اثر افرادی را می‌بینیم که گویا آمده‌اند کاری انجام دهند و با فضا و کارکردهای متفاوت روی قهرمان داستان یعنی «بهرام» اثر بگذارند. زندگی عشایری و در حاشیه شهر که نفت سفید را از دست داده‌اند همه ظرفیت‌هایی هستند که در اثر وجود دارد ولی بهره چندانی از آن برده نشده به طوریکه داستان با صبوری پیش نمی‌رود و قصه زود به پایان می‌رسد.

مجالی برای فهم شخصیت‌ها و فضا بوجود نیامد

وی افزود: من فکر می‌کنم داستان باید تاحدی رسوب می‌کرد و ما امکان تجربه حسی که در هر اثر هنری قرار است اتفاق افتد را می‌داشتیم. این امکان گویا در «جایی آن طرف پرچین» فراهم نشده و مجالی نیست که شخصیت‌های داستان را خوب بفهمیم و فضاهایی را که قرار است منفجر شوند و حرکت انقلابی صورت گیرد را حس کنیم.

محمد جمشیدی  که دیگر نویسنده حاضر در این جلسه بود با اشاره به قلم گیرای نیلوفر مالک در «جایی آن طرف پرچین» گفت: به نظرم این اثر با همه قلم بسیار خوبش کاشت‌هایی در داستان دارد که بی برداشت مانده است.

وی اظهار کرد: در این داستان همه چیز کاملا قابل پیش‌بینی بود ضمن اینکه در این اثر  عنصر خیال بسیار کم است.

اهمیت عنصر خیال

محسن هجری در بخش دیگر این نشست به اهمیت عنصر خیال در اثر ادبی اشاره کرد و گفت: «جایی آن طرف پرچین» داستانی واقع‌گراست که مضمونش تاریخی است و قرار است مقطعی از تحولات اجتماعی ایران را بیان ‌کند. در اینجا سوالی که مطرح است این است که خیال چطور باید در اینجا نقش پیدا کند؟

وی ادامه داد: وقتی واقعیت را در عرصه ادبیات پوشش می‌دهیم همه چیز از فیلتر خیال نویسنده و راوی عبور می‌کند و آمیخته با خیال می‌شود اما اینکه چطور این موضوع را برای مخاطب بازنمایی کنیم؟ شاخصی است برای تعریف اثر که تا چه میزان توانسته‌ایم عنصر خیال را به مخاطب نشان دهیم.  

وی افزود: بر اساس محدودیت من‌راوی که در «جایی آن طرف پرچین» یک دختر 11 ساله‌ است که نمی‌تواند مثل یک بزرگسال به حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، تاریخی، عاطفی و... وارد شود ، در داستان دخالت پیدا کرده است. در اینجا سوال مطرح می‌شود که آیا نمی‌توان از این محدودیت رها شد؟ جواب من این است که به دلیل محدودیت‌ها نمی‌شد مگر اینکه تمهیداتی اندیشیده  می‌شد مثلا راوی غیر از شهرک نظامی، در منطقه نفت سفید هم رفت و آمد می‌کرد و شاهد اتفاقات از نزدیک می‌بود.

ضرورت اضافه شدن فضای جدید

وی با بیان اینکه موضوع نفت موضوع محوری و کلیدی داستان است تصریح کرد: ما در «جایی آن طرف پرچین» در یک شهرک محصور هستیم و طبیعی است که من‌راوی تمام اتفاقات این فضا را بازگو کند بنابراین برای بهترشدن اثر لازم بود فضای جدیدی به داستان اضافه شود.

این منتنقد در سخنانش اظهار کرد: با توجه به توانایی نویسنده در انتخاب زاویه نگاه فکر میکنم  این اثر میتواند جلد دوم  داشته باشد و رمانی ویژه بزرگسال باشد.

نیلوفر مالک نویسنده «جایی آن طرف پرچین» در پاسخ به این صحبت‌ها گفت: راوی دختر 11 ساله است و من فکر می‌کنم بیش از این نمی‌توان موضوع نفت را از نگاه او مطرح کرد چراکه بچه‌ای در این سن چیزی از نفت نمی‌فهمد و فقط می‌داند که استعمارگران آمدند و نفت ما را بردند و رفتند. میخواستم «بیتا» شاهد «بهرام» باشد و او را روایت کند.

هجری منقد این جلسه در بخش دیگر این نشست بیان کرد: یک ویژگی داستان این است که قصه به تناسب ارتباط عاطفی ‌راوی و دیگران جلو می‌رود و طبیعی است که از من راوی ما انتظار تحلیل عمیق اقتصاد نفت نداریم اما اگر تغییر فضا در اثر ایجاد می‌شد و راوی مشاهدات خود را می‌گفت این مشاهدات همان کار تحلیل را انجام می‌داد.

تکرار کلیشه‌ها با نگاه محافظه‌کارانه برای مخاطب جذاب نیست

وی تاکید کرد: ژانر داستان‌های انقلاب را باید وارد دوران و فضای جدیدی کرد و من به عنوان نویسنده، تصورم این است که  ناشران باید دست از متولی‌گری بردارند و اجازه دهند نویسنده کار خود را کند. چراکه او به محض اشاره به به یک موضوع آن را برجسته میکند. در داستان انقلاب تکرار کلیشه‌ها که با نگاه محافظه‌کارانه توام است نمی‌تواند برای مخاطب امروز جذاب باشد.

وی  همچنین در پایان شرط اصلی در اثر ویژه نوجوان را جذب مخاطب دانست.

انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha