۱۴۰۲.۰۳.۳۱

«در اولین لحظات شروع جنگ، شهید چمران متوجه ماجرا می‌شود و بر اساس تکلیف خود و بر اساس شناخت خوبی که نسبت به حزب بعث و شخصیت صدام داشت، خدمت حضرت امام (ره) می‌رود و درباره جزییات جنگ توضیح می‌دهد و از امام (ره) اجازه می‌گیرد که به منطقه برود…» این بخشی از گفته‌های نادر قربانی، هم‌رزم شهید چمران درباره یکی از بزرگترین شخصیت‌های تاریخ انقلاب است. نادر قربانی از جمله افرادی بود که دوشادوش شهید چمران در جبهه نبرد حضور داشت و همین حضورش باعث شده که خاطرات زیادی از او به خاطر داشته باشد. حالا او قرار است در شب خاطره حوزه هنری راوی خاطراتی باشد که در سال‌های نخست پس از انقلاب و از شهید چمران برایش به یادگار مانده و به همین بهانه به گفت‌وگو با او نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

از نحوه آشنایی‌تان با شهید چمران بگویید؟

من این افتخار را داشتم که اول اردیبهشت ماه سال ۵۸ در پادگان امام علی (ع) که در آن روزها دوران آموزشی را می‌گذارندیم، شهید چمران را که برای بازدید از پادگان آمده بودند ملاقات کنم و با او آشنا شوم. چند روز بعد و به دنبال شهادت شهید مطهری، ۳۰ تا ۴۰ نفر از نیروهای سپاه که در پادگان امام علی (ع) بودیم، برای حفاظت از نخست وزیر و دیگر اشخاص که در ساختمان نخست وزیری بودند، رفتیم. این مساله باعث شد با شهید چمران که در آن زمان معاون نخست وزیری و مسئول امور اجرایی بود، بیشتر آشنا شوم. از آن زمان کار ما با او شروع شد. این روند ادامه داشت تا جریان کردستان پیش آمد و آنجا عاشق شهید چمران شدیم.

در کردستان چه اتفاقی افتاد؟

در زمان دولت موقت که کمتر کسی خطر در کردستان را احساس می‌کرد او به عنوان معاون نخست وزیر این خطر را حس کرد. به عقیده من اگر شهید چمران در جریان کردستان پیش قدم نمی‌شد و قائله کردستان را در نطفه خفه نمی‌کرد، چه بسا ما الان مشکلات زیادی در این استان داشتیم. زیرا تمام نیروهای چپ و راست به دنبال تجزیه طلبی در کردستان بودند. شهید چمران بلافاصله متوجه موضوع شد. او به قصد جنگ به کردستان نرفت. می‌توان گفت او برای موشکافی موضوع به کردستان رفت، این نشانه بینش بالای او است و این مساله باعث شد که شیفته شخصیت و بینش او شویم.

بهترین خاطره‌ای که از شهید چمران در ذهن‌تان مانده چیست؟

اگر بخواهم درباره شهید چمران بگویم، صحبت من و امثال من درباره این شهید بزرگ بسیار ناچیز است. تنها چیزی که من همیشه گفتم و آن را ملاک قرار دادم این است که ما اگر بخواهیم شخصیت شهید چمران را بشناسیم باید به پیام حضرت امام (ره) که درباره شهادت او گفتند، اکتفا کنیم. آن پیام در چهار یا پنج خط است ولی از هر خط آن می‌توان ده‌ها کتاب در باب شخصیت شهید چمران نوشت. بعد از گذشت چهل و اندی سال از شهادت او، می‌توان گفت شهید چمران همچنان اسوه ناشناخته است. از هر بعدی که بخواهیم در نظر بگیریم. او چنان جایگاهی داشت که از مصر به لبنان رفت و با امام موسی صدر آشنا شد و مقابل اسرائیل ایستاد. اینها رشادت‌های شهید چمران است که قابل ستایش و فراموش ناشدنی است. درباره سبک زندگی‌اش هم اگر بخواهم از ساده زیستی او خاطره‌ای تعریف کنم، به دوران وزارت دفاع وی بر می‌گردد. شهید چمران نیاز به کفش داشت. به محافظش شهید ناصر فرج الهی گفت یک کفش برای من تهیه کنید. فرج الهی باتوجه به اینکه شهید چمران وزیر بود، کفش شیک و با قیمت بالایی خریداری کرد. وقتی شهید چمران کفش را دید به فرج الهی گفت، اشتباه نمی‌کنی؟ من را با دیگران اشتباه نگرفتی؟ فرج الهی در آن لحظه متوجه حرف‌های شهید چمران نشد.

شهید چمران در زیرزمین ساختمان نخست‌وزیری زندگی می‌کرد. چند روز بعد که به ساختمان نخست وزیری می‌رفتیم، ابتدای تقاطع ولیعصر و جمهوری، فروشگاه کفش ملی بود و او یک کفش بسیار ساده خریداری کرد.

شاخص‌ترین ویژگی‌های شهید چمران از نظر شما چه بود؟

از منظر علمی، کسانی چون دکتر عبدالهی می‌توانند در موردشخصیت شهید چمران صحبت کنند. شهید چمران از کسانی بود که در رشته فیزیک پلاسما درس خواند و هنوز تعداد کسانی در این رشته تحصیل کرده‌اند بسیار کم است. او به آن درجه علمی رسیده بود که کاندیدای جایزه نوبل شده بود. در خصوص جنگ تحمیلی شما نگاه کنید. شهید چمران نماینده مجلس بود و همچنین نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع. او متوجه جنگ می‌شود و بر اساس تکلیف خود و بر اساس شناخت خوبی که نسبت به حزب بعث و شخصیت صدام داشت، خدمت حضرت امام (ره) می‌رود و درباره جزییات جنگ توضیح می‌دهد و از امام (ره) اجازه می‌گیرد که به منطقه برود. شهید چمران و مقام معظم رهبری همدیگر را در حیاط ملاقات می‌کنند. به نظر من این خواست الهی بود که این دو بزرگوار همدیگر را ببینند. حضرت آقا به شهید چمران می‌گوید که اینجا چه کار می‌کنید؟ شهید چمران در جواب می‌گوید که آمده‌ام از حضرت امام (ره) اجازه بگیرم که به خوزستان (اهواز) بروم. حضرت آقا می‌فرمایند صبر کنید من هم برای این کار آمدم، باهم برویم. به اتفاق روز ۷ مهرماه مقام معظم رهبری با تعدادی همراه و شهید چمران نیز به همراه تعدادی همراه با هواپیما به اهواز رفتند. ما نیز هم همان روز حرکت کردیم. می‌خواهم به یک بینش بزرگتری که شهید چمران داشت اشاره کنم. در سال ۵۸ زمانی که صدام و حزب بعث تصمیم می‌گیرد شیعه و ولایت را از بین ببرند، به تمام حوزه‌های علمیه نجف کربلا و… حمله می‌کنند و فیلسوف و دانشمندی همچون امام محمد باقر صدر را به شهادت می‌رسانند. همان زمان شهید چمران از اولین شخصیت‌هایی بود که اعلامیه برای حزب بعث صادر کرد. او با توجه به شناخت عمیقی که نسبت به حزب بعث داشت، محکومیت صدام و حزب بعث اعلام می‌کند. این بینش بسیار قوی از شهید چمران نسبت به مسائل داخلی و خارجی بود. افراد بسیاری بودند که این بینش را درباره جنگ نداشتند.

انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha