به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، پنجمین نشست از سلسله نشستهای «اقلیم هنر» با موضوع «هنر بوم گرای انقلاب اسلامی» با حضور محسن لبخندق عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) و به همت دفتر مطالعات راهبردی معاونت راهبری استانهای حوزه هنری و با همکاری حوزه هنری قم برگزار شد.
لبخندق در ابتدای سخنانش بحث درباره اقلیم هنر و هنر بوم گرا از منظر حکمی و فلسفی را ضروری و امکان پذیر دانست و گفت: در یک تعریف؛ هنر انقلاب اسلامی، هنریست که از بازه زمانی آغاز مبارزات ستم شاهی تا پیروزی انقلاب اسلامی خلق شده است. انقلاب اسلامی داعیه نظم دین محور را دارد و از مذهب جان میگیرد بنابراین آنچه در حوزه دین و اسلام قرار بگیرد، میتواند ذیل هنر انقلاب اسلامی فهم شود.
وی در ادامه پیرامون مفهوم «بوم گرایی» اظهارکرد: رمز راهیابی یک جامعه به کمال حقیقی آن است که در حرکت تاریخیاش به لوازم زیست بوم خود پایبند باشد. اصرار بر الگوی بومی پیشرفت از این نظر اهمیت دارد که اگر زیست بوم جامعه در نظر گرفته نشود، جامعه به لحاظ کمالیابی دچار اختلال میشود. بنابراین مسئولان فرهنگی جامعه میبایست از این زیست بوم صیانت کنند.
نباید فرهنگ و هنر را در تاریخ و جغرافیا فریز کرد
لبخندق در خصوص زیست بوم انقلاب اسلامی نیز گفت: انقلاب اسلامی در بوم ایران اسلامی و از متن تاریخ و اقلیم و فرهنگ اسلامی که در ایران مستقر شده؛ به صورت درون زا و طبیعی متولد شده است؛ یعنی انقلاب اسلامی یک امر تحمیلی و غیرطبیعی در زیست بوم ایران اسلامی نبوده و از دل همین زیستبوم ظاهر شده و البته به این زیست بوم چیزی اضافه کرده است و اکنون انقلاب اسلامی بخشی از زیست بوم جامعه ماست، البته از همان ابتداء انقلاب اسلامی افق خود را فراسرزمینی تعریف کرد و این وجه فرابومی و جهانی انقلاب اسلامی است.
وی افزود: انقلاب اسلامی یک بوم و یک فرابوم دارد؛ لکن برای آنکه بتواند راه خود را به درستی بپیماید؛ ناگزیر در هر عرصه فرهنگی از جمله هنر، باید بتواند از بوم خود صیانت کرده و در عین حال لبّ و باطن فراسرزمینی و جهانیاش را در بستر بومی خود بازآفرینی کند. این مسئله در مورد سایر جوامعی که پذیرای انقلاب اسلامی بودهاند نیز صادق است؛ لذا مثلا جوهره انقلاب اسلامی در لبنان با جوهره آن در ایران مشترک است، اما این حقیقت واحد در دو زیست بوم متفاوت؛ در دو قالب فرهنگی و فرم فرهنگی-اجتماعی متفاوت نشو و نما یافته است و این یعنی توجه به بومهای مختلف.
وی یادآور شد: بومگرایی به معنای عدم ارتباط با دیگر بومهای فرهنگی نیست. ارتباط میان فرهنگی امری گریزناپذیر است و اقتباس از سایر زیست بومهای فرهنگی، قطعی است؛ لذا نه میشود و نه باید فرهنگ و هنر را در تاریخ و جغرافیا فریز کرد؛ لکن اقتباس باید بر اساس منطق درونی و درونزای زیست بوم یک جامعه اتفاق بیفتد وگرنه از جنس تهاجم فرهنگی خواهد بود. البته هر جامعه و فرهنگی ظرفیت چنین تعاملاتی را ندارد. اقلیم ایران در طول تاریخ نشان داده که توان این تعامل را دارد و همواره در ارتباطات میان فرهنگی، هویت خود را حفظ کرده و در عین حال از تعامل با سایر فرهنگها بهره برده است.
در فرم و محتوای هنری باید به تولید و رفت و برگشت هنری دست زد
وی در پاسخ به این سوال که صیانت از زیست بوم هنر چگونه اتفاق میافتد گفت: ابتدا باید بوم را بشناسیم و بشناسانیم. یکی از مهمترین کانونهای شناخت بوم، نهادهای آموزشی و تربیتی هنر مانند دانشگاههاست. قدم دوم تعهد و تقید به حفظ و تداوم بقای هنر بومی در منظر و فضای شناخت عمومی است. یعنی سیاستگذار؛ مدیر و در کل حاکمیت؛ باید نسبت به میراث بومی فرهنگ و هنر، متعهد، مقید و مسئول باشد؛ در غیر این صورت هجمه بومهای دیگر؛ میراث هنر بومی را تبدیل به یک امر موزهای و نوستالژیک خواهد کرد. اگر تعهدی به امر صیانت در حوزه فرهنگ نداشته باشیم باعث مرگ آن میشویم.
وی تاکید کرد: عرصه هنر یک امر تجربی و خلاقه است و چه در فرم و چه محتوا باید به بازتولید و رفت و برگشتهای فرهنگی دست زد. با این حال باید توجه کنیم چگونه هنرمندی تربیت کنیم که در تعامل و تجربه میان فرهنگی با دیگر فرهنگها و اقتباس از آنها؛ با خودآگاهی به زیست بوم خود و تقید به آن عمل کند. لبخندق در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان زیست بوم را شناخت، گفت: روش واحد و فرمول یکسانی وجود ندارد. در موارد مختلف میتوان از مطالعات تاریخی، مردم شناسی، انسان شناسی فرهنگی، مطالعات اقلیمی و جغرافیایی استفاده کرد. در زمینه شناخت بوم انق
لاب اسلامی هم به همین شکل است. باید سیر تاریخی از مبارزه تا پیروزی آن را بررسی کرد. از دیگر لوازم فهم انقلاب اسلامی رجوع به اندیشههای رهبران و بنیانگذاران آن است. همچنین در این زمینه باید به مردم شناسی فرهنگی انقلاب اسلامی توجه ویژه داشت.
انتهای پیام/
نظر شما