وقتی برای گفتگو با این چهره برجسته هنر انقلاب، تماس گرفتیم استاد گلایه مند از اینکه هیچ کس به صورت عملی، واکنشی به مطالب مطرح شده در سال گذشته از سوی ایشان نداشته است گفت: حرف تازه ای ندارم ، انتظار می رفت به عنوان هنرمندی که سالها عمر خود را پای تولید آثار انقلاب و مفاهیم آن گذاشته است به مباحثی که در مراسم افتتاحیه هفته هنر انقلاب در سال 1401 مطرح کردم توجه میشد.
باز خوانی این سخنان می تواند برای هنرمندان امروز انقلاب راهگشا باشد و به این دلیل بازخوانی سخنان سال گذشته استاد قدیریان بر سر مزار سیدالشهدای اهل قلم و در روز افتتاحییه مراسم هفته هنر انقلاب بسیار ضروری به نظر می رسد.
1- اندیشکدههای غربی و عبری چندین سال است که بر روی مذهب شیعه تمرکز کردهاند و در این باره تحقیقات گستردهای را انجام دادهاند. آنها در فرهنگ شیعیان به دو عنصر مهم اذعان دارند که همچون دو بال عمل میکند. یک بال «حسینیت» و دیگری بال «مهدویت» است. دشمنان وقتی تا این میزان حساس شدهاند و تلاش داشتهاند تا قوه محرکه و انرژیزای شیعه را پیدا کنند و بفهمند که تمدن جامعه شیعیان چگونه و با چه نیرویی پیش میرود، بیشک به دنبال راهی برای متوقف کردن و سرکوب آن نیز هستند؛ از همین رو مشغول به کار برای قطع جریانِ «حسینیت و مهدویت» هستند؛ بطور کلی دشمن اگر توان حذف هریک از ارزشها را داشته باشد، آن را حذف و اگر توان حذف نداشته باشد، تحریف میکند. با یک نگاه اجمالی میتوان دید که بسیاری از معانی آیات و ارزشهای دینی توسط دشمنان تحریف شده و آنها توانستهاند ارزش مفاهیم را از جایگاه خود خارج و سطح مفهوم را نازل کنند. به قول قرآن یکی از اصلیترین کارهای یهود و کفار «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» است. یعنی به قول شهید مطهری (ره) کلام را تحریف معنوی میکنند.
2- هدفمند بودن دشمنان و اصرار در رسیدن به اهدافشان باعث شده در طی قرنها، توانایی زیادی برای فریب مومنین بیاموزند و جوامع را از درون تهی و مسیر آنها را منحرف کنند. زمانی علنی وارد میشوند و زمانی به گونهای حرکت میکنند که خود مومنین در مقابل اشاعه ارزشها میایستند، همان کاری که با مهدویت کردند. به طور نمونه پس از انقلاب اسلامی، هرکسی که درباره مهدویت صحبت میکرد، به صورت آگاهانه و یا از روی ناآگاهی به او انگ میزدیم که جزو گروه انحرافی «انجمن حجتیه» است. دورهای بود که کسی جرات نمیکرد درباره امام زمان (عج) و مهدویت صحبت کند و همین ترفند به ظاهر منطقی و کوچک باعث شد تا ما بعد از چهل سال در بُعد فرهنگ، احساس تهی بودن کنیم و بزرگان ما به تکاپو بیفتند که حالا چه کنیم.
3- «مهدویت»، این بال عظیم شیعه جایگاه محصول و هدف را دارد و به دلیل داشتن مقصدی متعالی، جامعه را به حرکت تشویق کرده و جریان ایجاد میکند. بال «حسینیت» روش حرکت بر مسیر به سوی محصول است و همچون کاروانی در مسیر رسیدن به مهدویت، آحاد جامعه را با خود و در مسیری امن حرکت میدهد. متفکرین غربی به دنبال این موضوع هستند که ابتدا جلوی مقصد یعنی مهدویت را بگیرند و سپس کاروان را متوقف کنند.
4- هنر انقلاب یک هنر زنده است و باید نوع برخورد ما با آن زنده باشد. هنگامی که از شهید آوینی سخن میگوییم باید از شیوه و چگونگی حرکت آوینی در مسیر شهادت و خدمات وی که امروزه ما به آن افتخار میکنیم سخن بگوییم. چیدمان محافل هنری باید به گونه ای باشد تا جوانان را به نوری که شهید آوینی را به سوی شهادت هدایت کرد آگاهی بخشیم.
5- توجه به امام عصر(عج) و تلاش برای خشنودی ایشان باید سرلوحه کار ما قرار گیرد اما متأسفانه امروزه چنین توجه و احساس نیازی به ظهور و چنین ایمانی دیده نمیشود چرا که به جای پرداختن به تبیین علت العلل ها، به معلول ها رسیدگی کردیم. همین امر موجب ریزش هنرمندان در این راه شد چرا که با ابهاماتی روبرو شدند که به نظرشان مسیر دیگری را باید برای ادامه زندگی و فعالیت هنری خود انتخاب میکردند.
امید است حوزه هنری در مدیریت جدید خود مسیر درستی را طی کند و حس جوانی به هنر و انقلاب ببخشد. نباید در گذشته ها غرق شویم بجایش باید همانند رانندگان خودرو، با نیم نگاهی به عقب و گذشته، رو به جلو حرکت کنیم.
انتهای پیام/
نظر شما