کتاب «بیروط» نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه از نگاه محمد قائم خانی (نویسنده و منتقد) بیشتر از آنکه روایت واقعیت زندگی امام موسی صدر و آدمها باشد، روایت کابوسها و رویاهای آدمها است.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، کتاب «بیروط» که روایتگر داستان پسری است که با سختگیری پدر تصمیم به مهاجرت به آلمان میگیرد و با شناخت امام موسی صدر مسیر زندگیاش تغیی میکند، موضوع جلسه نقد و بررسیای شد که با حضور اکبری دیزگاه (نویسنده اثر) محمد قائم خانی (نویسنده و منتقد)، حجت الاسلام محمدرضا زائری (منتقد و پژوهشگر) و مهدی فیروزان (فعال فرهنگی) در سالن استاد طاهره صفارزاده برگزار شد.
ابراهیم اکبری دیزگاه در این جلسه نحوه شکل گیری ایده نگارش این اثر را مواجهه و آشنایی با امام موسی صدر در موسسه نشر آثار وی معرفی کرد که به واسطه خدمت سربازی بوجود آمده است.
مهدی فیروزان (فعال فرهنگی) نیز در این نشست به اهداف موسسه امام موسی صدر اشاره کرد که از جمله آن جمعآوری منظومه فکری و عملی امام موسی صدر و پاسخگویی به سوالات جوانان بود.
وی با اشاره به سختیهای رماننویسی با موضوع شخصیتهای معاصر گفت: ابراهیم اکبری دیزگاه موفق شده در هر بخش از وجوه اندیشهای و عملیاتی که از امام موسی صدر داشته، تصویری نزدیک از این شخصیت را به مخاطب ارائه کند. امام موسی صدر فقط یک چهره فقهی و سیاسی نیست و پرداختن به تمام ویژگی وی از شاخصههای اثر اکبری دیزگاه است که به واسطه کار، تجربه زیسته و دغدغه شخصی وی بدست آمده است.
این فعال فرهنگی تاکید کرد: اکبری دیزگاه در کتاب «بیروط» در حالی که هم پایبند به حقیقت است و از بزرگنمایی اجتناب کرده، تصویر درست و کاملی از امام موسی صدر را به مخاطب ارائه میکند.
حجت الاسلام محمدرضا زائری (منتقد و پژوهشگر) نیز با اشاره به تجربه زیست خود در بیروت گفت: امام موسی صدر پاسخ به پرسشهای بیجواب امروز ما است و ویژگی مشترک آثار وی استعارههایی از قصص انبیا و تلویحات قرآنی است.
وی اظهار کرد: با اینکه به کارهای رئال و واقع گرایانه علاقهمند هستم اما وقتی خود را جای نویسنده میگذارم فکر میکنم اقتضای موضوع امام موسی صدر، سبک سورئال است؛ چراکه این جنس از پرداخت باعث شده تا اثر بتواند کار پیامبرانه امام موسی صدر را نشان دهد.
این منتقد و پژوهشگر، پیامبر را در جایگاه پدر معرفی کرد و افزود: ابراهیم اکبری دیزگاه در کتاب «بیروط» به صورت صریح اولین چالش را تفاوت امام موسی صدر با سایر روحانیون نشان داده است.
وی افزود: «بیروط» کشش بسیار زیادی دارد و این داستان از جمله آثاری است که نمیتوانستم در کنار دیگر کتابها آن را مطالعه کنم.
زائری در ادامه ریتم داستان «بیروط» را قابل ستایش دانست و به دقیق و صحیح نبودن برخی تصاویر از بیروت، از جمله اشاره به ترسو بودن مردم لبنان، قدرنشناسی مردم لبنان و برخی جزئیات انتقاد کرد.
وی این کتاب را بخاطر غلط تایپی زیاد مورد انتقاد قرار داد و وجود این اشتباهات را علت گرفتن ریتم از اثر و اختلال در خواندن داستان، دانست.
انتخاب درست راوی باعث نگاه نقادانه به امام موسی صدر
محمد قائم خانی (نویسنده و منتقد) نیز که خود تجربه نگارش آثاری در فضای بیروت را داشته در بخش بعدی این نشست به دو نکته درباره کتاب «بیروط» اشاره کرد و گفت: انتخاب درست راوی به ابراهیم اکبری دیزگاه این امکان را داده که به امام موسی صدر نگاه نقادانه داشته باشد و نه دفاعی. نقد در اینجا به این معنی است که در ابتدای روایت، امام موسی صدر با گزارههای همیشگیاش معرفی نشده و راوی که خود دچار بحران روحی و درونی است و به شرایطی رسیده که حتی خدا را انکار میکند، به سراغ امام موسی صدر میرود.
این نویسنده و منتقد ضمن اشاره به طراحی خانواده در داستان گفت: کتاب ما را به سمتی میبرد که شخصیت داستان میتواند نقطه اتصال با این جمله که «کشور با محبت ساخته میشود» شکل گیرد.
«بیروط» روایت رویاها و کابوسها
وی درخصوص دومین ویژگی کتاب «بیروط» بیان کرد: این اثر بیشتر از آنکه روایت واقعیت زندگی امام موسی صدر و آدمها باشد روایت خوابها یعنی کابوسها و رویاهای ما است.
قائم خانی افزود: یکی از مسائل ما این است که با کابوسهایمان در حال زندگی هستیم و این واقعیت راهی به جهان ذهنی آدمها ندارد. کتاب «بیروط» امام موسی صدر را به مثابه یک رویا نمایش میدهد در فضاهایی که کابوسها در حال حمله به ما هستند، فردی که امام موسی صدر را نفی میکرد در رویایی امام را میبیند و از آنجا مشغول ساخت شخصیت خود میشود و امید به آینده پیدا میکند که این موضوع به عنوان پیشنهاد نویسنده قابل تامل است.
انتهای پیام/
نظر شما