حامد جلالی (از استادان پروژه «باغ رمان ایرانی»)- انسان موجودی خودخواه و منفعتطلب است. برعکس عرف جامعه که این اخلاق را جزئی از بدیهای انسان میداند، من اعتقاد دارم این دقیقاً همان نقطه قوت انسان است. اگر واژه انسان از انسگرفتن گرفته شده باشد که ظاهراً اینطور است، پس باید با دنیای اطرافش این چنین باشد و چطور میشود که او بیرون از خود را ببیند در حالی که خود را نخواسته باشد و به منفعت خودش فکر نکرده باشد؟! ما خودمان را بیشتر از همه دوست داریم و برای این دوست داشتن به بقیه نگاه میکنیم و در آنها کنکاش میکنیم و بعد سودی یا ضرری به آنها میرسانیم.
در این دنیای منفعتطلبی، نویسندهها به نظرم خودخواهترین موجودات هستند و برای همین چند گام از بقیه جلوترند و مثل پیامبران دنبال این هستند که از داشتههایشان به مردم و حتی به کائنات چیزی قرض بدهند. آنها خودشان را خیلی خیلی دوست دارند، چون با بخشش هر واژه به دنیای پیرامونشان شادیای وصفناشدنی به خودشان افزوده و به قول امروزیها کیفش را میبرند!
توجه داشته باشیم که این جملات در مورد «نویسنده» است! چون نویسنده کلمه خاصی است که به هر کس گفته نمیشود! نویسنده کسی نیست که برای سفارش یا برای جایزه یا برای خواست و خوشآمد دیگران صرفاً بنویسد، نویسنده کسی است که دغدغهمند است و برای دغدغههایش و برای دلش، البته دلی که دارای جهان بینی منحصر به فرد است، مینویسد.
نویسندگی چیزی نیست که با دو تا کلاس و کارگاه به فردی تزریق شود و نویسندهشدن درجهای نظامی نیست که هر چند سال یک بار بر دوش افراد بنشیند و ارتقا پیدا کنند، نویسندگی امری ذاتی و روحی است! وقتی با جان و دل و به قولی عاشقانه دنبال جواب سؤالی باشی و برای آن در دنیای پیرامونت به طور شفاف و بدون هیچ تعصبی نگاه کنی و برای رسیدن به جواب مطلوب پژوهش کنی، آن وقت تازه میشود گفت که داری میل میکنی به سمت نویسندگی. تکنیکها و عناصر و قوانین داستاننویسی را که در هر کتابی میشود پیدا کرد، چیزی که در هیچ کتابی به من و شما یاد نمیدهند و اساساً یاددادنی نیست، روح نویسندگی است. همانطور که پیامبر ما تا دو سوم عمرش زندگی کرد و بعد خداوند تاج پیامبری بر سرش گذاشت؛ چون سیره زندگیاش نشان میداد که اینکاره است، نویسندگی هم همین است و زیست خود را دارد و امری سفارشی یا دستوری یا ضربالاجلی نیست.
اگر دنبال روح و جان نوشتن باشیم و از آنچه زیست کردهایم و به واقع دیدهایم بنویسیم، شاید نیازی به مطالعات تکنیکهای آن چنانی و گذراندن دورههای بسیار و خواندن هزاران رمان و داستان نباشد و مثل پیامبری که سواد نداشت، کتابی معجزهگونه بر ما وحی شود، البته به شرط آن که مثل او «امین» باشیم و تمام عمر دنبال اندوختن تجربه و شناخت دنیای پیرامونمان.
زنبور را در یک باغ تصور کنید که برای منفعت خودش محدوده باغ را میشناسد، کندویش را بنا میکند، وظایف را تقسیم میکند، هر گل را به طور دقیق شناسایی میکند و شهدی برداشته و عسلی برای خودش و فرزندانش درست میکند؛ اما در نهایت هم ما انسانها از عسلش بهره میبریم و هم گلها در تکثیر و تولید مثل مدیونش هستند و هم باغ و دنیای اطراف از وجودش بسیار بهره میبرند. و البته این مهم است که زنبور عسل، عسل تولید میکند و عسل هر گلی با گل دیگر و هر باغی با باغ دیگر متفاوت است. نویسنده هم اینگونه باید باشد و نمیشود مثلاً زنبور باشیم و در باغ چرخیده باشیم و مثلاً گنداب تولید کنیم!
این بحث خیلی مفصل است، اما ظاهراً باید در این اندازه جمعش کنم، پس در آخر باز تأکید میکنم که نویسنده قطعاً انسانی خودخواه و منفعتطلب است و جز این باشد بعید میدانم انسان مدعی نویسندگی به این واژه مقدس رسیده باشد و شاید حتی به واژه «انسانیت»!
«باغ رمان ایرانی» پروژهای ملّی است که توسط مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری اجرا میشود. در این پروژه فرصتی فراهم شده تا 44 داستاننویس مستعدی که کمتر فرصت بروز استعداد به آنها داده شده، زیر نظر 20 استاد داستاننویسی به خلق آثار ارزشمند بپردازند.
علاقهمندان برای شرکت در این دوره، میتوانند «طرح رمان» خود را با موضوعات آداب و رسوم محلی، تاریخ و اعتقادات ملّی، هویت و خانوادة ایرانی به همراه «سوابق ادبی» تا 20 اسفند 1401 به نشانی bagheroman44@gmail.com بفرستند. برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02191088477 تماس بگیرید.
انتهای پیام/
نظر شما