کتاب «میراث مقدس و جنگ ناتمام» که به دلایل و زمینههای فرهنگی و اجتماعی شکلگیری پدیده کاروانهای راهیان نور به قلم اسماعیل نوده میپردازد، یکشنبه 19 بهمنماه در حوزه هنری رونمایی میشود.
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، کتاب «میراث مقدس و جنگ ناتمام» با پرداختن به دلایل و زمینههای فرهنگی- اجتماعی شکلگیری پدیده کاروانهای راهیان نور، اثر اسماعیل نوده فراهانی در انتشارات سوره مهر منتشر شد. این کتاب روز یکشنبه 19 بهمنماه در سالن سرای شهید آوینی حوزه هنری به نشانی خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، ساعت 15 طی مراسمی رونمایی میشود.
در این نشست دکتر علیرضا کمری مسئول واحد پژوهش دفتر ادبیات پایداری، دکتر قاسم زائری عضو هیأت علمی دانشکد علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دکتر اسماعیل فراهانی پژوهشگر جامعهشناسی فرهنگی در مرکز پژوهشهای مجلس به همراه دکتر سجادصفار هرندی مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به نقد و تحلیل این اثر میپردازند.
این نشست به صورت زنده از صفحۀ اینستاگرام پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی (@live_rcica_ir) پخش خواهد شد.
اسماعیل نوده فراهانی در مقدمه این کتاب آورده است: «نوشتار حاضر محصول نوعی کنجکاوی درباره کاروانهای راهیان نور است که پس از نخستین حضور نگارنده در این کاروانها (۱۳۸۹) پدید آمد و سپس در قالب پایاننامه دوره کارشناسی ارشد (۱۳۹۱- ۱۳۹۰) پیگیری شد و سرانجام پس از بازنگریهای تکمیلی (۱۳۹۶) صورت مدونتری یافت تا اینک در اختیار خوانندگان و اهل نظر قرار گیرد.
در سالهای گذشته برخی از گروهها و جریانات فکری، تلاش کردهاند تا از طریق انتخاب موضوعات دینی در امر پژوهش و زدودن مباحثی که آشکارا غیراخلاقی به نظر میرسیدند- از منابع آموزشی- اقدام به اسلامیسازی علوم انسانی نمایند. به موازات این جریان، گروهی دیگر درصدد برآمدند تا بهواسطه چون و چرا و آشناییزدایی درباره مبادی و مبانی تمدن و علم غربی به رهیافتهایی برای اعتلای علوم انسانی بومی و بالاخص علوم اجتماعی اسلامی- ایرانی دست یابند. گروههای مرتبط با جریان سوم نیز تلاش کردند تا از طریق اصلاح و بازاندیشی در چارچوبهای روشی و طرح مباحث هستیشناسی و انسانشناسی اسلامی به این مهم نائل شوند.
با این وجود، به نظر میرسد حلقه مفقود یا مهجور اقدامات فوق اهتمام بر مطالعه و بررسی موضوعاتی است که در نسبت مستقیم با انقلاب اسلامی قرار داشتهاند. از این جهت، تحقق جامعه دینی و رفتارهای اجتماعی مؤمنان به غیب و به عبارتی، امور غیرقابل توجیه با منطق جهان و انسان غربی، بهترین بستر دستیابی به علم غیرغربی در خلال توصیف و تبیین- و نه تغییر و تجویز- است. در چنین شرایطی باید زمینهای فراهم شود تا فارغ از چارچوبهای علم مدرن و بیرون از دایره تنگ قضاوتهای آن، خود پدیده اجتماعی لب به سخن بگشاید و چیستی و چرایی خود را بازگوید. انتخاب راهیان نور به عنوان موضوع پژوهش با چنین استدلالی صورت پذیرفته است.
در حال حاضر سه نوع «راهیان نور» وجود دارد: راهیان نور تجربه شده، راهیان نور دیده شده، راهیان نور تحقیق شده. راهیان نور تجربه شده یعنی همین کاروانهایی که سالیانه عدهای از مردم را برای بازدید از مناطق عملیاتی به جنوب و غرب کشور میبرند و همه زائران آن، این اردو را به نوعی زیسته و تجربه کردهاند. دوم «تصویر راهیان نور» یا راهیان نور رسانهای شده است. یعنی کاروانهایی که شبکههای تلویزیونی، رادیویی، وبسایتها، وبلاگها، مطبوعات، فیلمها و رمانها ترسیم و بازنمایی کردهاند که آن را «راهیان نور دیده شده» مینامیم؛ زیرا ما تصویر یا بازنمایی دائمی از آن را میبینیم یا میشنویم. سوم «راهیان نور تحقیق شده» است. یعنی کاروانهایی که برنامهریزان، مدیران، محققان و متخصصان آن را در کتابها، مجلات، گزارشها و تحقیقات، ترسیم و شناسایی کردهاند؛ این بخش بسیار خلوت است.
راهیان نور پایگاه جدال میان دو استعاره متفاوت از دفاع مقدس است؛ دفاع مقدس موزهای و دفاع مقدس ساری و جاری. دفاع مقدس موزهای، تفکری است که جنگ را تمام شده میبیند و به نامگذاری بزرگراهها به نام شهدا و محصور کردن شهید در گورهای یکدست و استاندارد بسنده میکند. دفاع مقدس موزهای از گورستان محاصره ۱۹۴۲ در شوروی الگو میگیرد و جنگ را به اسطورههای همت و باکری محدود میکند و راه شهدا را دست نیافتنی میسازد. اما دفاع مقدس جاری و ساری نظر متفاوتی دارد: «خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال این ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم. و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند…»
انتهای پیام/
نظر شما