نویسنده کتاب «شِمرون کُناردون» با بیان اینکه نگارش این کتاب به سفارش هیچجایی نبوده است، گفت: فکر کردم وظیفه دارم درباره امیرحسین اژدری بنویسم چون بخاطر شناختی که داشتم کسی درباره او بهتر از من نمیتوانست بنویسد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، محفل نقد کتاب «شِمرون کُناردون» داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری به قلم سارا عرفانی با حضور احسان رضایی منتقد، متین شریفی دوست امیرمحمد اژدری در حوزه هنری برگزار شد.
در ابتدا، سارا عرفانی درباره انگیزه نوشتن این داستان توضیحاتی ارائه داد و به آشنایی خود با امیرمحمد اژدری اشاره کرد و گفت: ما از قبل امیرمحمد اژدری را در اردوهای جهادی میشناختیم؛ شرایط طوری بود که نسبت به اخلاق و رفتار ایشان آگاهی داشتیم و انرژی زیاد و نشاط چیزهایی است که خیلی در او بارز بود در عین حالی که همه زمان و وقتشان را برای کار جهادی و رفع محرومیت گذاشته بود و فرقی نداشت این کار در کدام شهر و روستا باشد.
این نویسنده به تشریح ابعاد شخصیت مرحوم امیرحسین اژدری پرداخت و تصریح کرد: اژدری شخصیتی داشت که بهواسطه آن همه دوستانش گمان میکردند با او صمیمیترین دوست هستند و حتی و بچههای من شخصاً «عموتپلو» صدایش میکردند و خیلی به او علاقه داشتند و بعد از اینکه ایشان در یک سانحه رانندگی حین اردوی جهادی به شهادت رسید احساس کردم نویسندهای که او را میشناخته و شاید بتواند بهتر از دیگران بنویسد احتمالاً خودم هستم البته شاید زمانی شخص دیگری بهتر از من بنویسند اما از این جهت که او را میشناختم فکر کردم که وظیفه دارم برایش بنویسم بخاطر همین این کتاب اصلا سفارشی نبود و جایی از من نگارش آن را نخواسته بود.
نویسنده داستان «شِمرون کُناردون» درباره اینکه چرا 2 نفر نگارش این کتاب را انجام داده به تشریح توضیحاتی پرداخت و تأکید کرد: واقعیت دلیل اینکه 2 نفر کتاب را نوشت آن بود که کار نوشتن کتاب طولانی شد و دلیل این طولانی شدن هم تأثیر اخلاقیاتی بود که امیرمحمد داشت که آدمهای بسیار زیادی او را میشناختند و همگی دوست داشتند درباره او حرف بزنند، بخاطر همین زمان زیادی را برای مصاحبه گذاشتیم و کار طولانی شد و من مقداری از کار را نوشتم و به واسطه دورههای مختلف خانم علویان را میشناختم و به او پیشنهاد دادم کار را مشترک بنویسم البته دیکتاتورمابانه شرط کردم که باید قلم او نزدیک قلم من باشد.
رضایی: هر ساعت بهاندازه تمام پیشینه ادب فارسی متن تولید میشود
در ادامه، احسان رضایی کارشناس ادبی و منتقد به فعالیتهای کانون ادبی بانوی فرهنگ اشاره کرد و با تأکید براینکه ادبیات ما ادبیات مردانه است و این اتفاق در هزار ساله تاریخ ادب فارسی وجود دارد و حتی شاعران و نویسندگان زن نیز با زبان مردانه نوشتهاند، ادامه داد: اگر به کارهای پروین اعتصامی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که جهان را طوری نگاه میکند که یک مرد میبیند و تفاوتی ندارد که پروین یا پرویز اعتصامی نوشته باشد.
این منتقد و کارشناس ادبی با اشاره به افزایش تعداد نویسندگان زن در دهه های اخیر خاطرنشان کرد: زنان در دوران اخیر صاحب لحن و صدای خودشان هستند و جهانبینی، صدا و روایت خودشان را منعکس میکنند که فکر میکنم این اتفاق خیلی اتفاق مهم و بزرگ و مبارکی است. امروزه ما در دورانی هستیم که هیچ دوره در زبان فارسی همانند آن وجود نداشته است چراکه تولید متن به زبان فارسی گسترده است و هرلحظه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای مختلف شاهد تولید متن هستیم که شاید در هر یک ساعت بهاندازه تمام هزار سال پیشینه ادب فارسی متن تولید شود و در این فضا شنیده شدن صدای زنانه و متفاوت بسیار مهم است که لحن زنانه تقویت و بیشتر شنیده شود تا با نگاههای متفاوت ایرانی به جهان و آدمها و خودمان مواجه شویم.
رضایی به کتاب «شِمرون کُناردون» اشاره کرد و با بیان اینکه این کتاب همانند سایر کتابهای نویسنده قلمی روان دارد و داستان خوشخوانی است و آدم راحت آن را مطالعه میکند، گفت: مخاطب از مطالعه کتاب خسته نمیشود و آن را زمین نمیگذارد و به خواندن آن ادامه میدهد که این ویژگی مهمترین کاری است که بهعنوان یک نویسنده ادبیات داستانی و متنهای مستند باید مهارت آن را با مطالعه مداوم متون خوب داشته باشیم.
وی در ادامه به موضوع نگارش «شِمرون کُناردون» توسط 2 نویسنده اشاره کرد و با تأکید براینکه این موضوع در کتاب به چشم مخاطب نمیآید و چنین تلقی میشود که نویسنده یک نفر است، ادامه داد: تجربه اینکه 2 نفر یک داستان را بنویسند و در عین حال یک نفر خوانده شود، تجربه خوبی است.
شریفی: دوستی با اژدری از فعالیتهای جهادی بود
در بخش دیگری از این نشست «متین شریفی» دوست مرحوم امیرمحمد اژدری به نحوه دوستی خود با مرحوم اژدری پرداخت و گفت: من در برنامهای که مربوط به گردهمایی پزشکان جهان تشیع بود با مرحوم امیرمحمد اژدری آشنا شدم و فعالیت در قرارگاه جهادی امام رضا (ع) دوستی ما را عمیقتر کرد و به قدری دوست شدیم که کافهداری کردیم و این درحالی بود که او بهشدت مذهبی و اهل هیئت بود.
رضایی: برای انعکاس عظمت یک روح متعالی در ادبیات مشکل زبانی داریم
در بخش دیگر این نشست، احسان رضایی منتقد و کارشناس ادبی به انتخاب راوی اول شخص در این داستان اشاره کرد و با بیان اینکه انتخاب اینکه راوی اول شخص یا سوم شخص باشد در خروجی کتاب بسیار تأثیرگذار است، افزود: راوی اول شخص دارای مزایایی است و مهمترین مزیت آن سادگی نوشتن است و کار زود پیش میرود و مخاطب نیز خیلی زود حس همزادپنداری با شخصیت اول کتاب خواهد کرد و امکان خیلی خوبی میدهد تا درباره افکار، احساسات و درونیات شخصیت کتاب حرف بزنیم و این امکانات فوقالعاده است.
وی به تشریح محدودیتهای روایت اول شخص پرداخت و عنوان کرد: نویسنده در بخشهایی از داستان «شِمرون کُناردون» بخاطر اینکه محدودیت داشته است توضیحاتی را به روایت اضافه کرده است لذا روایت اول شخص نمیتواند از احساسات، افکار و درونیات شخصیتهای دیگر اطلاعات بدهد و معمولا در نوشتن درباره یک شخصیت «مقدس» و «محترم» ما از عکسالعملهای دیگران متوجه شخصیت او میشویم و این مشکل مربوط به زبان است که وقتی میخواهیم از عظمت یک روح متعالی بگوییم، لغات زیاد و غیرکلیشهای نداریم.
شریفی: «شِمرون کُناردون» امیرمحمد نبود اما شخصیت آن را دوست داشتم
«متین شریفی» دوست مرحوم امیرمحمد اژدری در بخش دیگر این نشست به ذکر خاطراتی از دوست مرحوم خود در نجف پرداخت و با بیان اینکه حدود شش نفر از دوستان مرحوم اژدری این خاطره را برای خانم عرفانی بیان کرده بودند اما در نهایت در کتاب ذکر نشده است، گفت: امیرحسین اژدری در خاطرات و سیر او هرقدر به پایان زندگیش میرسیدم نقطه فراز بیشتری داشت؛ کتاب «شِمرون کُناردون» در ابتدا کمی سردرگم است و هر قدر داستان جلو میرود عمق پیدا میکند و بهتر میشود.
وی در پاسخ به اینکه چقدر کتاب «شِمرون کُناردون» شبیه و نزدیک به شخصیت امیرمحمد اژدری است، گفت: من بعد از اینکه کتاب «شِمرون کُناردون» را خواندم امیرمحمد را پیدا نکردم اما امیرمحمد کتاب را دوست داشتم چون ارزشهای امیرمحمد همان چیزهایی بود که در کتاب آمده است.
انتهای پیام/
نظرات
-
mCGjUYcH
-
HhUEcDxFOJTpmNaZ
نظر شما