به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی به نقل از جوان، انقلاب اسلامی و سالهای پیرامون آن، نقاط عطف مهمی در تاریخ معاصر ایران محسوب میشوند. هنرمندان عرصه تجسمی، چه در گذشته و چه در طول چهار دهه اخیر، با تکیه بر تخصص و دانش خود، خدمات ارزشمندی را در ارتباط با این رویداد سیاسی- اجتماعی ارائه دادهاند. حاصل این تلاشها در طول سالیان متمادی، شکلگیری مفهومی به نام «هنر انقلاب» بوده است. با توجه به اینکه بنیان و اساس انقلاب اسلامی، دین مبین اسلام است و سیاستها و قوانین کشور نیز بر همین مبنا استوارند، جریان «هنر مذهبی» نیز به موازات «هنر انقلاب» و به همت هنرمندان گوناگون، پیش رفته و به همین دلیل این دو عبارت اغلب در کنار یکدیگر قرار میگیرند. نباید از نظر دور داشت که موضوعاتی نظیر هنر دفاع مقدس و هنر عاشورایی نیز با توجه به اهداف و مضامینشان، در زمره هنرهای انقلابی و مذهبی جای میگیرند. لازم به ذکر است که کاربرد واژه هنر در اینجا صرفاً به معنای یک جریان هنری است و نه یک سبک خاص، و اغلب هنرمندان نیز بر این امر واقف هستند.
اینکه هنر انقلابی، مذهبی و عاشورایی ما در طول چهل و چهار سال گذشته چه مسیری را طی کرده و تا چه میزان دچار ارتقاء یا تنزل شده، موضوعی است که میتوان به تحلیل آن پرداخت اما با نگاهی به آثار هنرمندان نسلهای پیشین و بررسی نحوه فعالیت هنرمندان پس از انقلاب و جوانان امروز، میتوان به درک نسبتاً جامعی از این وضعیت دست یافت و ارزیابی مناسبی ارائه کرد. بر همین اساس، اگر به آثار تولید شده در تمامی رشتههای هنری در طول این چهل و چهار سال نگاهی بیندازیم و کیفیت آنها را مد نظر قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که هنر انقلابی جریانی است که جایگاه خود را تثبیت کرده و با آگاهی و دانش نسلهای جدید، در صورت وجود «استمرار»، «تدبیر» و «سیاست» منسجم، قابلیت تداوم برای سالها و دهههای آتی را دارد.
محمد صابر شیخرضایی، متولد سال ۱۳۶۴ در تهران، یک هنرمند فعال در زمینه طراحی گرافیک، تصویرسازی و عکاسی است. او فارغالتحصیل رشته گرافیک از هنرستان هنرهای تجسمی پسران و کارشناسی ارتباط تصویری از دانشکده هنر دانشگاه شاهد است. شیخرضایی از هنرمندان فعال در حوزه هنر انقلاب محسوب میشود و از ابتدای فعالیت حرفهای خود رویکرد مشخصی برای واکنش به اتفاقات جاری و خلق آثار هنری خود داشته است.
در حال و هوای یازدهمین هفته هنر انقلاب و به بهانه طراحی پوستر این دوره توسط محمد صابر شیخ رضایی به سراغ ایشان رفتیم تا درباره هنر، تعهد و هفته هنر انقلاب با او گفتوگو کنیم.
طراحی پوستر هفته هنر انقلاب امسال با شما بوده، چه ویژگی شاخصی نسبت به طراحی پوستر سالهای گذشته(چه آنهایی که خود شما طراحی کردید و چه آثار دیگران ) وجود دارد؟
گفتنی است که در ادوار رویداد «هفته هنر انقلاب اسلامی» تنها طراحی پوستر دوره دهم (سال گذشته) و امسال به بنده سپرده شد و سالهای گذشته توسط دیگر دوستان هنرمند طراحی شده. از ویژگیهایی که بتوان به عنوان وجه تمایز با سایر آثار این رویداد اشاره کرد، بحث نشاط تصویری و داشتن فضاسازی رنگی این طرح است و البته عبور از نمایش مستقیم نماد اصلی هفته هنر انقلاب یعنی تندیس اهدایی به منتخبان و برگزیدگان این جشنواره. یعنی در طرح امسال نماد اصلی، به شکل خلاقانهای در منظره ترسیمی پوستر، باز تعریف شده و اینکه طرح در دو الگوی عمودی و افقی طراحی شده و پوستر عمودی، بخشی از طرح کامل منظره اثر است.
به نظر میرسد سوژه اصلی پوستر هفته هنر انقلاب طی سالهای گذشته از تندیس این جایزه که آقای یوزباشی طراحی کردن، الهام گرفته شده است. این تلقی و نظر درست است؟ اگه درست است لطفا بفرمایید که این شباهت مطابق نظر خود طراح است یا سنت جشنواره است؟
بله استفاده از تندیس انتظار اثر استاد علی اصغر یوزباشی از سنت های تصویری پوسترها و اقلام تبلیغی و حتی دکور مراسم ادوار این رویداد است جز یک دوره که با نمادسازی از پرچم ایران بوده. حالا اطلاع ندارم این درخواست مدیران وقت از طراحان بوده یا یک ذوق هنرمندانه، به هر حال برای تثبیت در اذهان مخاطبان و هنرمندان انتخاب درستی است ولی در تداوم آن در سالهای آینده و نیفتادن در ورطه تکرار بصری و رفتار کلیشه ای، شاید ضرورتهایی را بتوان تعریف کرد.
در تصویر پوستر امسال شکلی از تداعی و شبیهپنداری دیده میشود، در این خصوص و فضای طرح هم توضیحاتی میفرمایید؟
از دیرباز در برخی مکاتب فکری و هنری، از طبیعت به عنوان مادر هنرها نام میبرند اما در دیدگاه توحیدی همه مظاهر خلقت، مناظر و چشماندازها و گستره مخلوقات الهی، در راستای تسبیح حق تعالی و مدح خالق اصلی زیباییها هستند و به نوعی همه جهانها تا نیامدن منجی و حضرت صاحب الأمر به غایت کمالی خود نمیرسند چنانچه انسان نیز با آمدن آخرین حجت خدا، گامهای متعالی و رشد حداکثری خود را طی میکند و به نوعی همه جهانها در انتظارند. در این طرح بدون حضور مستقیم انسان، در پهنه طبیعت شاهد هستیم که تنهها و ساقههای درختان مرکز به هم پیوستند و در جهت نگاه به آسمان به شکلی خلاقانه تندیس رویداد را بازنمایی کردهاند.
وجود تپههای رنگارنگ به عنوان اقلیمهای گوناگون ایران، ابرهایی با الگوهای ایرانی به عنوان فرصتهای در گذر، درختان سرو ایرانی به عنوان هنرمندان و پایمردان این عرصه، رودهای زلال و جاری به عنوان پویایی و عدم سکون، بوته گلهای لاله به عنوان یاد شهدا و محل طلوع خورشید منطبق بر جای قلب و شمع در تندیس انتظار از موارد قابل اشاره در این طرح است.
هفته هنر انقلاب با هدف معرفی و تقدیر از هنرمندان انقلابی و متعهد برگزار میشود. سال گذشته استاد نجابتی این جایزه را دریافت کردند، به نظر شما با توجه به این شرایط در حوزه هنرهای تجسمی و به خصوص در گرافیک، هنرمندان چقدر به نقشآفرینی در این حوزه نزدیک شدند؟ به طور کلی تاثیری داشته یا نه؟
یک بخش این اثرگذاری رفتار پویا و فعال هنرمندان و اساتید منتخب است. از استاد مسعود نجابتی نام بردید، خب قطعا هنرمندان جوان تلاشهای متنوع وی را فارغ از سالهای گذشته و در همین یکسال اخیر دیدند. از نقش بسزا در برپایی رویداد هولوساید تا طراحی گرافیک بخشهایی از مراسم تشییع شهید سید حسن نصرالله. قطعا این عدم رخوت و نقشآفرینیهای مداوم برای دوستان جوان هم الگو بوده و جوانان ما در عرصه تجسمی در سال گذشته، سال بسیار پرنوسانی را پشت سر گذاشتند و در مناسبتهای بسیاری نقشآفرین شدند. صد البته از طراحی و تولید اثر تا اثرگذاری مؤلفههای زیادی باید در نظر گرفته باشد و در مواردی حتی نیاز به یک تحلیل و جامعه آماری داریم. امیدواریم که بسیاری از این آثار، بر دل و قلب مخاطبان ایرانی و سایر ملل اثرگذار بوده باشند.
طی یکسال و نیم اخیر و بعد از طوفانالاقصی هنرمندان تجسمی در تمام جهان آثار خیلی زیادی برای فلسطین خلق کردند. خود شما هم در همچنان طوفان تجربه جمعآوری و نمایش این بسیاری از این آثار را به عهده داشتید. به نظر شما این آثار چقدر میتوانند یا توانستند پیام مقاومت را به گوش و چشم مردم برسانند؟
نمایش و نشر حداکثری آثار هنری، قطعا بر آگاهیبخشی و انتقال پیام مقاومت مؤثر هستند، حالا هر شخص یا مجموعه در توان وجدانی و امکانات خودش بخشی از این پازل را تکمیل میکنند. از نمایش در گالریها و مراکز فرهنگی با مخاطبان خاص هنری تا معابر عمومی و ایستگاههای وسایل نقلیه شهری و مترو، از مراکز آموزشی و دانشگاهی تا مراکز درمانی و دهها مورد دیگر عرصههای انتقال پیام مقاومت و مظلومیت فلسطین در سرتاسر دنیا بود.
در موارد بیشماری تجمعات سراسری آزادگان حامی فلسطین را در شهرهای مختلف دنیا حتی با دولتهای معارض مفهوم مقاومت از جمله ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، شاهد بودیم و این تصور خام که صرفا مردمان مسلمانی از ایران و لبنان و پاکستان حامی ملت فلسطین هستند، شکسته شد و آثار هنری گوناگونی در دست راهپیمایان بودند و نشر دیجیتالی آثار و دست به دست شدن در فضای مجازی و پیامرسانها هر روز و ساعت، همراه تپش نبض مقاومت بودند.
با توجه به تجربیاتی که در نمایشگاه «همچنان طوفان» داشتید، چه طور میشود هنرمندان دغدغهمند را به تولید آثار جبهه مقاومت از تشویق کرد؟ و چگونه میتوان این آثار را به نظر مخاطبان جهانی رساند؟
حقیقتا موضوع فلسطین مانند موضوعات بغرنج اجتماعی-سیاسی دیگر یا سایر نسلکشیها مانند نسلکشی در بوسنی و هرزگوین یا میانمار نیست که دادههای تصویری و تصاویر خبری چندانی از آن موجود یا در دسترس هنرمندان نباشد. پس از تهاجم به غزه پس از هفتم اکتبر، با وجود ممانعت از حضور خبرنگاران و بایکوت محتواهای مرتبط با آن، جهانی از اخبار و اطلاعات و تصاویر توسط مردم مظلوم غزه، کرانه باختری و لبنان در شبکههای اجتماعی ارائه شد و اینجا جز مفهوم وجدان بیدار هیچ مشوقی برای خلق اثر بین هنرمندان و فعالان رسانهای وجود ندارد. یعنی به عبارتی شفافیت و مرز مشخص ظالم و مظلوم و حجم بیسابقه جنایتهای رژیم اشغالگر قدس عامل اساسی و محرک برای واکنش هنرمندانه است.
تجربیات بیش از یکسال و نیم گذشته نشان داد مجموعه واکنشها باید به شکل تجمیعی و منشوری و البته مکمل از همه هنرها و ظرفیتها باشد و روزآمد کردن بیانهای هنری سابق نیز ضروری است، برای مثال در شاخههایی مثل انیمیشن کوتاه و ویدئو گرافیک و گرافیک متحرک به میزانی که آثار تجسمی دوبعدی مثل پوستر و تصویرسازی و کارتون و کاریکاتور و نقاشی، نقشآفرین بودند، کاستیهایی دیده میشد و البته فرصتهای متنوعی با توجه به انبوه آثار شایسته موجود در اختیار هنرمندان و تولیدکنندگان این عرصهها است.
گزارش از فاطمه شریفی
بیشتر بخوانید:
نظر شما