۱۴۰۱.۰۳.۳۱

یک شاعر پیشکسوت به مقایسه شعر آیینی گذشته با شعر معاصر پرداخت و با تأکید براینکه خلاهای شعر پُر شده است، گفت: رویش‌های شعر ولایی شگفت است اما هنوز در شعر اجتماعی، توحیدی و اخلاقی کمبود داریم. به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، محفل شعر «دیدار ماه» با حضور محمدعلی مجاهدی، علی انسانی، ناصر فیض، مرتضی امیری‌اسفندقه، هادی سعیدی‌کیاسری و جمعی از شاعران جوان در مسجد آیت‌الله خامنه‌ای حوزه هنری برگزار شد. محمدی: «دیدار ماه» برای درس‌آموزی از بزرگان شعر است در ابتدا، «عباس محمدی» مدیر مرکز آفرینش‌های حوزه هنری به پیشینه این جلسات اشاره کرد و با بیان اینکه اولین جلسه دیدار ماه سال ۱۳۸۸ در استان تهران و به همت فاضل نظری برگزار شد، گفت: بسیاری از بزرگان شعر در این نشست‌های ماهانه حضور پیدا می‌کردند که امروز از آن حلقه در خدمت استاد فیض، علی داوودی و محمود حبیبی هستیم. وی درخصوص رویکرد این برنامه عنوان کرد: دیدار ماه محفلی است برای حضور بزرگان و قدرداشت این عزیزان چراکه ابزار و زندگی امروز خیلی به ما مجالی نمی‌دهد که درس‌آموز باشیم و از تجربه و دانش این بزرگواران استفاده کنیم لذا این شد که به همت مرکز آفرینش‌های ادبی و همراهی و همدلی موسسه سپهر سوره هنر در خدمت دوستان باشیم و فرصتی محیا شد تا در خدمت اساتید و پیشکسوتان شعر امروز باشیم تا از شعرهای جدید شاعران و سخنان و تجربیات آن‌ها که راه‌گشاست، بهره بریم. مدیر مرکز آفرینش‌های حوزه هنری به جایگاه استاد مجاهدی در شعر مذهبی اشاره کرد و افزود: استاد مجاهدی خودشان در شعر مذهبی پایگاه و دانشگاهی برای آموزش شعر مذهبی و آیینی بودند و بسیاری از مکتب ایشان درس آموختند و یاد گرفتند و شاعر شدند و امروز خودشان تکیه‌گاه و پشتوانه شعر مذهبی به‌شمار می‌آیند. همین‌طور استاد فیض که در ساحت شعر طنز نوآوری داشتند و بسیاری از اشعار ایشان برای ما خاطره‌انگیز است و مرتضی امیری‌اسفندقه و دیگر شاعران که هرکدام جایگاه مهمی در شعر دارند. مجاهدی: شعر معاصر جاهای خالی را پرکرده است در ادامه، «محمدعلی مجاهدی» با بیان اینکه مسئله شعر در همیشه تاریخ به‌عنوان یک عامل تأثیرگذار در روابط اجتماعی و فرهنگی مطرح بوده است، گفت: اگر بخواهیم شعر امروز را با پیشینه مکتوب شعر فارسی مقایسه‌ کنیم بسیاری از جاهای خالی این گستره عظیم را پُر کرده است اما هنوز نقاطی وجود دارد که شعر معاصر در آن کمتر ورود کرده که نمونه این عرصه‌ها شعر اخلاقی، اجتماعی و توحیدی است که خوشبختانه چند سالی است در این قلمرو موضوعی قدم‌هایی برداشته شده است. درهرحال یک شاعر اگر فرزند زمانه خودش باشد نمی‌تواند نسبت به محیط اطراف خودش بی‌تفاوت باشد. بی دردی بدترین درد است اگر شاعری بی‌درد باشد شعر او سبقه ماندگاری و تأثیری در جامعه نخواهد داشت. این شاعر پیشکسوت عنوان کرد: نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌ها و بسیاری از مشکلاتی که در جامعه امروز وجود دارد می‌تواند توسط یک شاعر دغدغه‌مند رسد شود و اولویت‌ها شناسایی و درآن ساحت‌های موضوعی ورود پیدا کند. اگر بخواهیم شعر آیینی معاصر را با شعر آیینی گذشتگان مقایسه کنیم، خصوصاً در شعر ولایی بعد از انقلاب اسلامی ریزش‌های بسیار و رویش‌های شگفتی داشته‌ایم؛ ریزش‌ها بخاطر حضور آسیب‌ها و آفت‌هایی است که باید جزء مولفه‌های بازدارنده باشد که مولفه‌های پرهیزی است ولی از طرفی شاهد آفرینش آثار متین و وزین و پرمحتوایی هستیم که بدون‌شک در پیشینه مکتوب شعر آیینی ما کم‌سابقه است. مجاهدی به پیشکسوتان پیشنهاد داد تجربیات خودشان را در اختیار شاعران جوان قرار دهند تا خروجی محافل ادبی ملموس شود و گفت: اگر واقعاً عزیزانی که در این عرصه پیشکسوت‌اند تجربیات بسیار ارزشمند خودشان را با شعرای جوان در نهایت صمیمیت درمیان بگذارند، فاصله بین شاعران جوان و پیشکسوت رفع می‌شود و هنر معاصرمان خصوصا شعر بالندگی بهتری خواهد داشت. مجاهدی در ادامه این غزل را خواند: مثل هر قصه که تأویل خودش را دارد این غزل شیوه تحلیل خودش را دارد عشق متنی است که پر حاشیه‌تر از او نیست گرچه هر قصه عواطیل خودش را دارد عمر ما در شب یلدایی زلف تو گذشت عشق ما و تو که تفسیر خودش را دارد راه مطرح شدن و شهره شدن بسیار است هرکسی شیوه تحمیل خودش را دارد آن چراغی که به خانه است روا روشن کن مسجد شهر که قندیل خودش را دارد هر دما آهنگ دگر انجیل و زبور مصحف ماست که ترتیل خودش را دارد شعر این گستره‌ی عرشی راز آلوده آسمانی است که جبریل خودش را دارد عالمی گو سپه ابرهه باشد غم نیست کعبه سجیل و ابابیل خودش را دارد یا بقیه الله! عید ما دل‌شدگان لحظه دیدار شماست سال ما ساعت تحول خودش را دارد فیض: اگر دو کلمه شعر می‌دانم بخاطر استاد مجاهدی است در ادامه، «ناصر فیض» به تشریح تفاوت محفل‌های و انجمن‌های امروز با گذشته پرداخت و گفت: درباره جلسه استاد مجاهدی این جلسه به‌قدری در کشور شناخته شده است که با گفتن من چیزی به آن اضافه نمی‌شود. ما در گذشته برای جلسات شعر به کاشان می‌رفتیم و شاعران خیلی خوبی حضور داشتند ولی جایگاه استاد مجاهدی در همه‌ی محافل مشخص بود و تنها امید ما در قم انجمن محیط بود جایی که اگر استاد مجاهدی نبود شاید ماجرای شعر قم به اینجا نمی‌رسید. خیلی از جوان‎ها در همین انجمن رشد کردند که به اعتبار استاد مجاهدی بود و همیشه در خانه‌ ایشان روی همه جوان‌ها باز بود. وی با بیان اینکه همواره برای حضور در شب شعر استاد مجاهدی روز شماری می‎کردیم، گفت: امروز اگر دو کلمه شعر می‌دانیم بخاطر استاد مجاهدی است. ایشان برکتی برای قم بود و هست که امیدواریم عمرشان به‌قدری باشد که سایه ایشان همواره در این مستدام باشد. سپس ناصر فیض قطعه شعری عاشقانه‌ خواند: پُرم از پیچ و خم تا شب گیسو رفتن در پریشانی از این سو به آن سو رفتن با خیالی که به دریا برسم یا نرسم غرق رویا شده با جرأت یک جو رفتن غم بزرگ است ولی حیف نیاموخته‌ایم حرفی از این همه جز در پس زانو رفتن شعرها قفل سکوت‌اند طلسمیم همه تا نداریم سر سمت هیاهو رفتن هر درختی پر بالی است که از غربت خاک می‌کشد میل به زمین را به فراسو رفتن سهمم از این همه تعبیر و اشارات چه بود؟ غرق محراب شدن تا خم ابرو رفتن عاشقی فرصت خوبی است که آتش باشیم در همین فاصله تا لحظه سو سو رفتن عشق کوتاه‌ترین فرصت زیبا شدن است فصل برف آمدن و فصل پرستو رفتن عباس محمدی در ادامه محمود حبیبی را شاعری جوان و خوشنام در عرصه شعر مذهبی و آیینی معرفی کرد و گفت: شعر امام رضای ایشان «شاه پناهم بده» که تیتراژ برنامه است بخاطر محبت حضرت و اخلاص شاعر خیلی خوب دیده شد و سپس از او درخواست کرد به شعرخوانی بپردازد. پی پیدایی یک لحظه ثباتی که ندارم رفتم از شهر شلوغت به دهاتی که ندارم مثل یک مِلک کُلنگی که بکوبند و بسازند زنده‌ام بعد تو با شوق حیاتی که ندارم دیدنت روزه من، بردن نام تو نمازم به چه دل خوش کنم این صوم و صلاتی که ندارم در خیال شب آشفته موی تو شدم گم درپی یافتن راه نجاتی که ندارم حاجتی دارم و حیران قنوتی که نبستم تشنه اشکم و دنبال قناتی که ندارم واژه‌ها کوچک و دلتنگی من سخت بزرگ است حرف‌ها دارم و گنگ کلماتی که ندارم من اگر باز کنم سفره دل را پر زخم است خانه‌ام با نمک و نان بیاتی که ندارم این همه تلخی تنهایی و تنهایی تلخم اجر صبری است از آن شاخه نباتی که ندارم شفیعی: با شعر نوجوان حرف‌های ناگفته را می‌گوییم در بخش دیگر این نشست کمال شفیعی به دعوت عباس محمدی به شعرخوانی پرداخت و در سخنان کوتاهی گفت: همه‌ شاعران کودک و نوجوان معمولاً از شعر بزرگسال شروع می‌کنند و سپس به شعر کودک و نوجوان وارد می‌شوند چون احساس می‌کردم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بسیاری از حرف‌ها ناگفته است. در ادامه شفیعی این شعر نوجوان را خواند: یه صندلی دلش گرفته بود صندلی همیشه غصه داشت فکر کرد سال‌های پیش از این سایه داشت میوه داشت چتری از پرنده داشت امیری‌اسفندقه: عرفان‌پور نسل تازه‌ای از رباعی دارد در ادامه، مرتضی امیری‌اسفندقه گفت: امروز این توفیق با ما رفیق بود که از ساعت چهار و نیم با یوسفعلی میرشکاک در خدمت آقای رباعی یعنی میلاد عرفان‌پور باشیم که نسل تازه‌ای در رباعی امروز رباعیات میلاد عرفان‌پور شکل گرفته است. او در ادامه این شعر را خواند: با تو اگر دوباره قراری نداشتم هرگز به کار آینه کاری نداشتم مثل دلم تمامی آینه‌های من در هم شکسته بود که یاری نداشتم وحشت نمی‌کنم اگر از خود به لطف توست در خود اگر گشت و گذاری نداشتم اردیبهشت من نفس سر به مهر توست بی تو نبود باغ و بهاری نداشتم ای عشق! ای تولدی دیگر خوش آمدی وقتی که هیچ راه فراری نداشتم بین هزار آینه کوچک و بزرگ آینه‌ات شدم که غباری نداشتم سعیدی‌کیاسری: روزگاری تب و تاب شعر در حوزه هنری بیشتر بود در بخش دیگر این نشست «هادی سعیدی‌کیاسری» به تشریح پیشینه فعالیت‌های ادبی خود در حوزه هنری پرداخت و گفت: روزگاری طبیعتاً تب و تاب اولیه در حوزه هنری بود و ما نیز نسل تازه رسیده‌ای بودیم که می‌خواستیم کار ماندگار کنیم. در کنگره شعر طلاب در مشهد بودیم که از آنجا ما وارد حوزه هنری شدیم و از آن روز با علیرضا قزوه وارد حوزه هنری شدیم و مسئولیت مجامع شعر را برعهده داشتیم و جلسات نقد هفتگی ما پرشور با حضور ۱۵۰ تا ۲۰۰ شرکت کننده با حضور اساتیدی همچون مرحوم اوستا و میرشکاک برگزار می‌شد. وی افزود: در مطبوعات مسئولیت صفحه‌ فرهنگ و هنر را برعهده داشتم و در ادامه حس کردیم در جبهه ادبیات انقلاب نشریه و مجله‌ای نداریم که بتواند کار پرتوان و پوششی و ترویجی کند لذا تمرکز کردیم تا مجله‌ای در این حوزه منتشر شود ولی با هر شخصی مشورت کردیم مخالفت کردند. این پیشکسوت عرصه ادبیات با اشاره به انتشار مجلسه سوره به همت قیصر امین‌پور و سیدحسن حسینی ادامه داد: قبل از مجله‌ای که ما منتشر می‌کردیم مجله سوره منتشر می‌شد که گاهنامه بسیار پرباری بود که مطالب آن هنوزخواندنی و قابل استفاده است. من برای انتشار این نشریه وارد حوزه شدم و ۲۴ شماره این نشریه را طراحی کردم اما فقط توانستیم ۲۱ شماره آن را چاپ کنیم و مجبور به استعفا شدیم. وی در ادامه قطعه شعری در مواجهه با مرگ خواند و سپس میلاد عرفان‌‎پور و استاد علی انسانی و شاعران جوان حاضر در جلسه به شعرخوانی پرداختند. انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha