۱۴۰۱.۰۲.۲۸

نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» می‌گوید به‌جز این‌که زنان ایرانی منبع روحیه و پشتیبان مردان دفاع مقدس بودند، در پشت جبهه‌های نبرد نیز شاهکار کردند. به گزارش روابط عمومی حوزه هنری به نقل از مهر، سمیه شریفلو نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» گفت: این کتاب خاطرات سیده فوزیه مدیح، روایتگر حوادث و اتفاقات دوران جنگ تحمیلی است که با زبانی روان بیان شده و توسط انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار کتاب شده است. این کتاب هم‌اکنون در سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیز عرضه می‌شود. وی افزود در این اثر به شرح سرگذشت فوزیه مدیح و رشادت‌های او و خانواده‌اش در زمان جنگ پرداخته و تأثیر حضور بانوان را در آن دوران خطیر به تصویر کشیده است. نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» ادامه داد: درون مایه این اثر، عشق و زیبایی است و همه اجزای ماجراهای این کتاب، که اجزای تشکیل دهنده بخشی از تاریخ سرزمین‌مان هستند، فراوان عاشق بودند و عشق داشتند؛ عشق پدرها و مادرها نسبت به هم و فرزندان شأن، عشق بچه‌ها به بزرگترها، عشق به شهر و وطن و سرزمین، عشق به خرمشهر، عشق به هر کسی که برای این سرزمین جانفنشانی کرده، عشق به ازخودگذشتگی، عشق به ایثار، به صبوری، به انتظار و در نهایت عشق به اسلام. وی ادامه داد: روزهای جنگ، آوارگی‌ها، سختی‌ها، دربدری‌ها، دوری‌ها، غصه‌ها، شهادت‌ها و مجروحیت‌ها اگرچه ظاهر تلخی داشت، اما چون خانم مدیح و بسیاری از جنگ زده‌ها و خانواده‌های شهدایی که با آنها صحبت داشتم، تحمل این روزها و صبر بر آنها را با خداوند معامله کرده بود، زیبا بود. بنابراین از جمله زیبای حضرت زینب که فرمودند: «ما رَاَیتُ الاّ جمیلاً،» وام گرفتم و نام کتاب را «زیباترین روزهای زندگی» گذاشتم. شریفلو در مورد نحوه آشنایی خود با راوی کتاب و چرایی نگارش چنین اثری گفت: از سال ۱۳۸۱ همزمان با تحصیل در رشته پتروشیمی در دانشگاه رازی، بخاطر علاقه شخصی‌ام به تاریخ دفاع مقدس شروع به دیدن دوره‌های آشنایی با دفاع مقدس در مجموعه‌هایی از بسیج و سپاه و ارتش کردم و همزمان کار مطالعه و پژوهش در حوزه تاریخ دفاع مقدس و به صورت خاص بحث مقاومت‌های مردمی در مرز بخصوص در خوزستان، را به طور جدی آغاز کردم. هر چه جلو می‌رفتم در زمینه خواندنی کردن این واقعیات از منظرهای مختلف احساس تکلیف داشتم و در میان روایت‌های زنانه از جنگ، احساس می‌کردم روایت پشت جبهه ضرورت بسیار زیادی دارد و دنبال روایت‌های بیرون از جبهه و به عبارتی روایت زندگی بودم. وی افزود: سال ۱۳۸۴ در رفت و آمد به کتابخانه تخصصی جنگِ حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بودم و در این مسیر با مسئول دفتر ادبیات مقاومت خواهران، سرکار خانم اعظم‌السادات حسینی، این رزمنده بی ادعا و خستگی‌ناپذیر عرصه فرهنگی، آشنا شدم و از ابتدای سال ۱۳۸۶ به‌طور نزدیک کار با او را شروع کردم و پیاده‌سازی بخشی از کاست‌های مصاحبه‌های واحد بانوان را به عهده گرفتم. مصاحبه‌های او را هنگام پیاده‌سازی به‌دقت گوش می‌دادم و آن‌ها را تحلیل می‌کردم و حتی گاهی سوالات دیگری که از روی کنجکاوی به ذهنم می‌رسید، به ایشان که مانند معلمی دلسوز با من برخورد می‌کردند، منتقل می‌کردم. شریفلو در ادامه گفت: ابتدای سال ۱۳۸۹ از سرکار خانم حسینی پیشنهاد کار روی خاطرات خانم فوزیه مدیح را دریافت کردم و بعد از بررسی جوانب مختلف این سوژه، کار را قبول کردم. خاطرات خانم مدیح را صرفاٌ بر اساس اینکه همسر شهید بودند انتخاب نکردم. مجموعه‌ای از چند عامل باعث شد ترغیب به تدوین خاطرات ایشان شوم. تا قبل از این بیشتر آثاری که به خانم‌ها مربوط می‌شد به حضور آنان در صحنه جنگ برمی‌گشت. من خیلی اصرار داشتم حضور مؤثر زنان را بیرون از صحنه جنگ روایت کنم. یعنی روایت زندگی پشت جبهه خیلی برایم مهم بود. در واقع مطالبی که در کتاب گفته شده فقط بحث همسر شهید بودن خانم مدیح نیست، در کنار روایت، زندگی ایشان در دوران دفاع مقدس در شهر روایت می‌شود و بیان می‌شود در شهر دارد چه می‌گذرد. نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» افزود: در دوره‌های آشنایی با دفاع مقدس بسیار در مغزمان فرو شده بود که نقش زن در دفاع مقدس یعنی حضور در یک شهر جنگی و در صحنه جنگ در نقش امدادگر، رزمنده و شبیه آن‌. البته همه این کارها خیلی مهم است و اگر صدها کتاب راجع به آن‌ها نوشته شود باز هم کم است. اما اتفاقاً خانم مدیح مجبور می‌شود از شهر بیرون برود، اینکه چه اتفاقی آنجا برایش می‌افتد برایم مهم بود. بحث جنگ‌زده‌ها و اتفاقاتی که برای آن‌ها می‌افتد خیلی جای کار داشت که در این اثر می‌شد به آن پرداخت؛ کسانی که راحت داشتند در خانه‌شان زندگی می‌کردند و با شروع جنگ تحمیلی آواره شدند. اما اینکه چگونه زندگی در جنگ‌زدگی را می‌گذراندند برایم جالب و البته دردناک بود. روایت پشت جبهه. این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: هنوز هم بعد از این همه سال وقتی به این موضوع فکر می‌کنم هضم آن خیلی برایم سخت است که آدم درِ خانه‌اش را قفل کند، قرآن پشت در بگذارد به امید اینکه خیلی زود برگردد اما دیگر نتواند برگردد. با بسیاری از خانم‌هایی که صحبت می‌کردم می‌گفتند ما موقعی که داشتیم از خرمشهر می‌رفتیم با خودمان چیزی برنداشتیم و حتی لباس‌های خوب‌مان را هم نپوشیدیم و می‌گفتیم توی راه خاکی می‌شود و مثلاً چادر دم‌دستی‌مان را پوشیدیم. من خیلی مفصل درباره آن کار کردم ولی متأسفانه نشد همه آن‌ها را در این کتاب بیاوریم. ضمیمه‌های این بحث را آماده کردم تا در جای دیگری به مخاطبان عرضه کنیم. یک نکته دیگر که برایم جالب بود سبک زندگی پدربزرگ و مادربزرگ او است. به نظر من درست است که درون مایه این کتاب عشق است و این عشقی که ما از آن اسم می‌بریم، عشق عفیفانه و پاکیزه‌ای است اما فقط عشق خانم مدیح و همسرشان نسبت به یکدیگر مطرح نبود، عشق پدربزرگ و پدر و مادر ایشان هم مهم بود، که در شرایط مختلف، چگونه با هم زندگی می‌کردند و رفتارشان با هم چگونه بود. همه این موارد برای من مهم بود. وی با تأکید بر اینکه تنها شخص خانم مدیح را نمی‌خواستم ببینم. اصرار داشتم این موضوعات در کنار موضوع جنگ ثبت شود، افزود: خدا را شکر من و خانم مدیح، این بانوی مهربان، خیلی زود با هم دوست و همراه شدیم. به جایی رسیدم که خانم مدیح گفتند گاهی حس می‌کنم تو در همه ماجراهایی که از سر گذراندم بودی. (به‌طور مثال) گاهی می‌گفت یادت می‌آید در فلان ماجرا حمود چه گفت؟ یادم می‌آید چطور می‌خندید، چطور گریه می‌کرد؟ و … گاهی می‌گفت حس می‌کنم تو یک بار بجای من زندگی کرده‌ای. شریفلو ادامه داد: پیش از شروع مصاحبه و نگارش این کار با تاریخ دفاع مقدس آشنایی خوبی داشتم و به خصوص راجع به خرمشهر و هر چیزی که مربوط به آن می‌شود؛ پیش از جنگ و در طول و پس از آن؛ آشنایی داشتم، پشتیبانی پژوهشی خوبی داشتم. با این حال یک بار همه روزشمارهای انقلاب و دفاع مقدس مربوط به خوزستان و به خصوص خرمشهر را از منابع ارتش و سپاه و غیر آن را بررسی کردم. آثار مکتوب اعم از کتاب، مجله و اسناد پژوهشی (تاآنجا که توانستم دسترسی پیدا کنم) را خواندم. عکس‌ها و فیلم‌ها و دست نوشته‌های شهدایی که به حوزه خرمشهر مرتبط می‌شد را دیدم و خواندم. با هر کسی که رد پایش در ماجراها دیده می‌شد حضوری و گاهی تلفنی صحبت کردم. زنان در پشت جبهه‌های ایران شاهکار کردند وی با بیان اینکه قطعاً برای فهم ماجراهای دفاع مقدس باید لایه‌های مختلف آن را مطالعه کرد، گفت: برای متوجه شدن علت بسیاری از موفقیت‌های رزمندگان، باید به روحیه آن عزیزان مراجعه کرد. از آنجا به منبع این روحیه که خانواده‌های این عزیزان بوده‌اند از جمله مادران، خواهران، همسران صبور این مدافعین میهن مراجعه کرد. غیر از اینها در مسئله پشتیبانی جنگ و جبهه، زنان در پشت جبهه‌های ایران شاهکار کردند. به گواهی تاریخ و اعداد و ارقامِ مستند، اگر این نوع فعالیت‌های زنان در آن دوران با وجود دولت‌هایی که جنگ مسئله دست چندم آنها بود، نبود جنگ هرگز چنین نتیجه‌ی درخشانی نداشت. نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» ادامه داد: این مسئله را باید از زبان غیر ایرانیانی شنید که برای دیدن فعالی‌های زنان به کارخانجات (بسیاری از کارخانه‌های ایران را آن زمان زنان برای استفاده جبهه اداره می‌کردند)، بیمارستانها، ستادهای پشتیبانی شهرها می‌رفتند و صحنه‌های امدادگری، تهیه لباس و نان و ترشی و مربا و بسته‌های آجیل (بله به همین سادگی. زنان به اندازه بار چند کامیون میوه پوست می‌کندند خورد می‌کردند و مربا تهیه می‌کردند. ذهنمان به طرف یک شیشه مربا نرود. این مربا برای جبهه با آن جمعیت تهیه می‌شده و …) و حتی شست و شوی پتوها و لباس‌های خونین رزمندگان برای استفاده مجدد را نظاره می‌کردند. شریفلو گفت: امروز هم با وجود مشکلات فراوان، زنان صبور، روشن و پر افتخار ایران به سرعت می‌توانند فعالی‌های پشتیبانی را به‌روز کنند، هر بانویی ابتدا در فکر خود، سپس در خانه و در جمع اقوام و محله خود شروع کند. همانطور که در اوج مشکلات کمبودهای ابتدای همه گیری کرونا چنین فعالیت‌های درخشانی را نظاره کردیم. مهمترین ویژگی خانم مدیح تکلیف‌مداری اش است وی گفت: خانم سیده فوزیه مدیح بانویی بسیار صبور، قانع و امیدوار بوده و هستند. او با وجود علاقه فراوانی که نسبت به همسر شهیدشان داشتند اما چون تکلیفشان را تشخیص داده و به آن اعتماد داشتند، نه تنها هرگز مانع همسرشان برای حضور در جبهه نشدند بلکه با سختی فراوان خودشان هم تمام مدت زندگی مشترک شأن را در یک شهر جنگی بدون امکانات و دور از خانواده با وجود خطرات فراوان گذراندند. مهمترین ویژگی خانم مدیح تکلیف‌مداری اش بود، چه زمانی که در خرمشهر بودند چه روزهای مقامت، چه روزهای جنگزدگی و چه روزهای زندگی با شهید و پس از آن. دوری از ناامیدی و امید و تلاش برای آینده‌ای روشن‌تر پیام کتاب است وی با اشاره به اینکه در آستانه سوم خرداد و سالروز آزادسازی خرمشهر به عنوان یک پیروزی بسیار مهم برای مردم ایران هستیم، پیام کتاب «زیباترین روزهای زندگی» را دوری از ناامیدی، سستی و رخوت و همچنین امیدوار بودن و تلاش برای آینده‌ای روشن‌تر دانست و گفت: همان‌طور که مدافعین خرمشهر پس از تلاش‌های خستگی ناپذیر و تقدیم صدها شهید و زخمی و از دست دادن نیمی از شهر، ناامید نشدند و با تلاش فراوان و آمادگی بیشتر بازگشتند و خرمشهر عزیزمان را از چنگال دشمن آزاد کردند، امروز هم مردم عزیز میهنمان با دیدن مشکلات اقتصادی نباید مأیوس شوند و تلاش برای آینده‌ای بهتر داشته باشند. شریفلوبا گلایه از کم‌کاری در معرفی کتابش گفت: منظور من برنامه‌های نمایشی جشن امضا در جمع دوستان غیر مطلع نیست و هرگز از آن استقبال نکرده‌ام. بلکه انتظارم برنامه‌های معرفی علمی پژوهشی در جمع اساتید و منتقدین مطلع و منصف این حوزه است. متاسفانه به همه کتاب‌های چاپ شده نشر سوره مهر به‌طور یکسان نگاه می‌شود. فکر می‌کنم جفایی که در حق کارهای پرزحمت دفاع مقدس صورت می‌گیرد، کم‌کاری استادان ماست. همانطور که یک نفر حدود ده سال از عمرش را برای کاری گذاشته و کم‌کاری هم نکرده و وظیفه‌اش را نسبت به مملکت و تاریخ پر افتخار کشور ادا کرده است، استادهای این عرصه هم وظیفه دارند راجع به این کار صحبت کنند. وی افزود: استادان باید کار را بخوانند و راجع به مباحث علمی آن صحبت کنند. کتاب‌های خاطره، متن‌شناسی و نوع‌شناسی نمی‌شوند. کار من به عنوان خاطره‌نگاری که به اندازه دو سه سال برای مصاحبه و دو سه سال برای مستندنگاری و تطبیق تاریخی وقت می‌گذاشتم، با کسی که این زحمت‌‎ها را نکشیده است، برای ناشر و جامعه علمی ادبی تفاوت نمی‌کند. این خیلی بد است. شاید برای شما جالب باشد بگویم بارها و بارها دوستان آمدند و گفتند در این شهر و در آن شهر می‌خواهیم جشن امضا بگذاریم و از کتاب رونمایی کنیم، من به هیچ عنوان قبول نکردم. به دلیل اینکه اول باید راجع به بحث علمی کار صحبت شود و کارشناس و منتقد منصف که تخصص کافی داشته باشد، باید درباره آن نظر بدهد. نقد منصفانه استادان باعث می‌شود در آینده متن‌های بهتری داشته باشیم. این پژوهشگر افزود: باید راجع به این کارها حرف زده شود و این آثار متن‌شناسی و نوع‌شناسی شوند. باید معلوم شود کدام کار چه ظرافت‌هایی دارد. مثلاً یکی از نکاتی که استاد علیرضا کمری درباره این کتاب گفتند این بود که بحث عشق عفیفانه در این کتاب موج می‌زند. واقعاً هم من دقت کرده بودم با توجه به روایتی که شنیده بودم، از چه کلماتی استفاده کنم که علاوه بر نزدیک شدن به ادبیات خانم مدیح، خطوط قرمز را کامل و دقیق رعایت کنم. دوستان رسانه‌ای از این کار به عنوان رمان یا داستان یاد نکنند نویسنده کتاب «زیباترین روزهای زندگی» گفت: تقاضا دارم دوستان رسانه‌ای از این کار به عنوان رمان یا داستان یاد نکنند؛ این کتاب در میان انواع ادبی، گونه خاطره و از میان اقسام شیوه‌های خاطره نگاشته‌های جنگ مبتنی بر گونه شفاهی روایت است. شریفلو ادامه داد: این کتاب تاریخ شفاهی نیست، اما ابزارهای تاریخ شفاهی در آن به وضوح دیده می‌شود و به علت تلاش پژوهشی قابل توجهی که در آن صورت گرفته و مستندنگاری و اسناد شفاهی و کتبی متعددی که برای استناد آن ارائه شده، اطلاعات قابل قبول و مطمئنی را در خود جای داده که قطعاً در بررسی‌های علمی پژوهشی مورد استناد قرار خواهد گرفت. وی افزود: به جرأت عرض می‌کنم حتی یک واو غیر واقعی در این کتاب وجود ندارد. گرچه اگر به خودم اجازه وارد کردن احساسات و صحنه‌های غیر واقعی می‌دادم شاید متن جذاب‌تر می‌شد اما اولویت اول و آخر من تولید متن مستند است و همین! شریفلو گفت: بنده اول یک پژوهشگر دفاع مقدس هستم، سپس یک راوی دفاع مقدس که سال‌های سال در اردوهای راهیان نور برای دانشجویان و دانش‌آموزان سرزمینم و برای نسلی که خاطره‌ای از آن دوران ندارند، روایت روزهای انقلاب و دفاع مقدس را داشته ام و در مرحله آخر یک نگارنده خاطرات و نویسنده هستم. این پژوهشگر در پایان گفت: ورودم به این عرصه از روی احساس تکلیف به مکتوب کردن وقایع مهم دوران دفاع مقدس بود و با عشق مشغول پیمودن این راه هستم. و قصد دارم تا نفس و قلم دارم دست از این راه نکشم، انشاالله که روسفید و عاقبت بخیر از این دنیا بروم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha