یکی از مهمترین این چالشها، بیتوجهی به پاسداشت زبان فارسی در سطوح واژگانی، نامگذاری و گفتار مجریان و مهمانان است. استفادهٔ مداوم از واژهها و اصطلاحات انگلیسی ــ حتی در عنوان برنامههایی نظیر «کارناوال» یا «کلوز فرند» ــ نشان میدهد که رسانه در ایفای نقش هویتی و فرهنگی خود دچار خلأ جدی است.
در شرایطی که زبان فارسی به عنوان یک نظام نمادین هویتساز در معرض تهدیدهای مختلف قرار دارد و تولیدکنندگان این برنامهها نمیتوانند نقش مؤثری در حفاظت از آن ایفا کنند.
۱. جایگاه زبان در هویت فرهنگی و جامعهشناسی زبان
از منظر زبانشناسی اجتماعی، زبان نه فقط ابزار ارتباط، بلکه عنصر بنیادین هویت فرهنگی و حافظهٔ جمعی است. پژوهشها نشان میدهد که تداوم یک فرهنگ، بیش از هر چیز وابسته به تداوم زبان آن فرهنگ است. بنابراین، هرگونه واگرایی زبانی ــ بهویژه در حوزهٔ رسانه که قدرت نفوذ بالایی دارد ــ مستقیماً بر تضعیف سرمایهٔ فرهنگی اثر میگذارد.
در زبانهای معاصر، ورود واژههای بیگانه امری طبیعی و حتی ضروری است، اما «وامگیری کنترلنشده» موجب تغییر ساختارهای ذهنی نسلها و کاهش کاربرد و اعتبار واژههای بومی میشود. هنگامی که رسانه به شکل گسترده واژههای انگلیسی را جایگزین معادلهای فارسی میکند، عملاً پویایی زبانی را به سمتی سوق میدهد که خیر زبان فارسی و درنهایت به صلاح این سرزمین و مردمانش نیست.
۲. نقش تعیینکنندهٔ رسانه در شکلدهی رفتار زبانی
رسانههای جمعی طبق نظریههای ارتباطی (از جمله نظریهٔ کاشت و نظریهٔ برنامهریزی نمادین)، در تعیین الگوهای گفتار، سلیقهٔ زبانی و حتی ارزشگذاریهای زبانی جامعه نقش تعیینکننده دارند. برنامههای سرگرمی، به دلیل ضریب بالای نفوذ در میان جوانان، بیشترین تأثیر را بر روند زبانآموزی و تغییر الگوهای گفتاری دارند.
وقتی مجری یا هنرمند در یک برنامهٔ پرمخاطب از واژههای انگلیسیِ فاقد ضرورت ارتباطی استفاده میکند، این پیام ضمنی به مخاطب منتقل میشود که زبان فارسی نمیتواند زایا، پویا یا جذاب باشد. در نتیجه، «هویت زبانی» از فارسی به انگلیسی منتقل میشود و این یکی از شناختهشدهترین راههای تضعیف زبانهای ملی در جهان است.
۳. مسئولیت فرهنگی برنامهسازان در قبال زبان فارسی
از منظر اخلاق حرفهای، تولیدکنندگان نمایشهای تلویزیونی نسبت به زبان مسئولیت مستقیم دارند. این مسئولیت، نه صرفاً جنبهٔ قانونی، بلکه ماهیت اجتماعی دارد. برنامههای سرگرمی که در ظاهر بیضرر و مستقل از مسائل هویتی به نظر میرسند، در عمل بیشترین نقش را در شکلدهی الگوهای زبانی نسلهای جدید دارند.
نامگذاری انگلیسی برنامهها و کاربرد مکرر واژههای بیگانه، نوعی «بیتوجهی نمادین» به ارزش زبان فارسی است؛ زیرا نامها در رسانه نقش برساختهای هویتی دارند. پژوهشهای ارتباطشناختی نشان میدهد که نام یک محتوا تأثیر مستقیمی بر ادراک مخاطب از ارزش فرهنگی آن دارد. بنابراین، استفاده از نامهای غیرایرانی در زمینهٔ فرهنگ عمومی، در بلندمدت به تضعیف سرمایهٔ نمادین زبان فارسی منجر میشود.
۴. ضرورت بازتعریف نقش رسانه در حفظ زبان
برای جلوگیری از آسیبهای زبانی و فرهنگی، نیاز است که رسانه نقش خود را بهعنوان نهاد شکلدهندهٔ جریان فرهنگی بازتعریف کند. این بازتعریف شامل سه محور کلیدی است:
۱. استانداردسازی زبان رسانهای تدوین دستورالعملهای زبانی برای برنامههای سرگرمی، استفاده از مشاوران زبانی و نظارت بر واژگان رایج در برنامهها، گامهایی اساسی در جهت سالمسازی زبان رسانه است.
۲. تقویت زیباییشناسی زبان فارسی نشان دادن ظرفیتهای زبانی فارسی در نامگذاری، گفتار، طنز، روایت و موسیقی میتواند به افزایش «اعتبار نمادین» زبان کمک کند. این کار نیازمند خلاقیت تولیدکنندگان و استفاده از نیروهای کارآزموده در حوزهٔ ادبیات است.
۳. کارکرد آموزشی غیرمستقیم رسانه نمیتواند و نباید کلاس درس باشد، اما میتواند از طریق محتواهای جذاب، الگوهای درست زبانی را منتقل کند. این همان آموزش غیرمستقیمی است که آثار بلندمدت و پایدار بر رفتار زبانی مخاطبان دارد. طیف گستردهٔ مخاطبان برنامههای سرگرمی و نفوذ بالا در میان نسل جوان، رسانه را به یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر آیندهٔ زبان فارسی تبدیل کرده است.
بیتوجهی امروز برنامهسازان به زبان فارسی، بهویژه از طریق نامگذاری انگلیسی و گفتارهای انگلیسیآمیز، یک تهدید فرهنگی محسوب میشود. رسانهها باید مسئولیت هویتی خود را بازشناسند و با بهرهگیری از خلاقیت، تخصص و تعهد فرهنگی، از ظرفیت عظیم زبان فارسی برای تولید محتوای جذاب استفاده کنند. تنها با چنین نگرشی میتوان از زبان فارسی، بهعنوان یکی از مهمترین ستونهای هویت ایرانی، در برابر تهدیدهای زبانی و فرهنگی محافظت کرد.
نظر شما