۱۳۹۹.۰۹.۱۷

کتاب «همت ۵ به گوشم» نوشته سمیرا خطیب‌زاده درباره زندگی شهید اصغر فلاح‌پیشه از شهدای مدافع حرم به‌زودی توسط نشر ۲۷ بعثت چاپ می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، کتاب «همت ۵ به گوشم» نوشته سمیرا خطیب‌زاده درباره زندگی شهید اصغر فلاح‌پیشه از شهدای مدافع حرم به‌زودی توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر و راهی بازار نشر می‌شود. شهید اصغر فلاح‌پیشه متولد سال ۱۳۴۵ و بازنشسته سپاه پاسداران بود که دی‌ماه سال ۹۴ به سوریه اعزام شد و ۲۲ بهمن همان‌ سال به شهادت رسید. شهید فلاح‌پیشه حین درگیری با نیروهای داعش به‌دلیل جراحت به اسارت دشمن درآمد و به‌ شهادت رسید. نیروهای داعش پس از شهادت، عکس سر جدا شده وی را برای همسرش فرستادند اما پیکر وی را تحویل ندادند و او جزء شهدای مفقودالاثر مدافع حرم است که مزار یادبودی در بهشت‌زهرای تهران دارد. سمیرا خطیب‌زاده نویسنده و پژوهشگر فرهنگ مقاومت که پیش‌تر کتاب‌هایی چون «سرسپرده» و «قصه شهرزاد» را در کارنامه دارد، از اردیبهشت سال ۹۸ کارهای نوشتن «همت ۵ به گوشم» را آغاز و از مصاحبه‌هایی که با فرزند، همسر و دوستان این‌ شهید شده بود، استفاده کرد. او نوشتن درباره شهید فلاح‌پیشه را به‌عنوان یک‌ جانباز دفاع مقدس و یک نیروی مدافع حرم، از علاقه‌مندی‌های جدی خود عنوان کرده است. شهید فلاح‌پیشه که سال‌های عمر خود را هزینه انقلاب اسلامی کرد، طی سال‌های اخیر با مشکلات اقتصادی زیادی در زندگی روبه‌رو بود اما به‌قول اطرافیانش، بمب روحیه و شادی بوده است. در قسمتی از کتاب «همت ۵ به گوشم»‌ آمده است: واحد مخابرات لشکر محمد رسول‌الله، به «پنج ‌تن آل بهشتی» معروف شده بود! بهشتی، دینی، فلاح‌پیشه، کریملو و ترابی، پنج‌ تن آل عبا بودند. واحد مخابرات و اطلاعات همه جا همراه فرمانده بودند، در جلسات مختلف، قرارگاه‌های لشکر و قرارگاه‌های کل. آن روز، قرار بود دستواره و دین‌شعاری، جاده فاو _ ام‌القصر را با مواد منفجره منهدم کنند. می‌خواستند راه تانک‌های عراقی را سد کنند. قرار شد یک وانت در تاریکی شب به فاو برود و مواد منفجره را بیاورد. به راننده وانت گفتند، اما زیر بار نرفت. در جواب اصرارهای بچه‌ها گفت: «امکان نداره! کافیه یه گلوله بخوره توی ماشین، اون‌وقت دیگه فاتحه! ... جنازه پودر شده منو باید از توی جاده جمع کنید! اونم جاده فاو _ ام‌القصر که دقیقاً توی تیررس عراقیاس!» کار خطرناکی بود. هیچ‌کس جرئت قبول کردن نداشت. مانده بودند چه کنند که اصغر فلاح‌پیشه داوطلب شد. سوئیچ را از راننده گرفت و راه افتاد. یک وانت مواد منفجره و مین را در زیر آتش سنگین دشمن بار ‌کرد. بچه‌ها دعادعا می‌کردند بلایی سرش نیاید. می‌دانستند کوچک‌ترین تیر یا ترکش اگر به مواد منفجره بخورد، ماشین دود می‌شود. اصغر اما کارش را با موفقیت انجام داد. نشان داد که جگر شیر دارد. ماشین پر از مواد منفجره را صحیح و سالم به مقصد رساند. آن هم درست در تیررس عراقی‌ها. این‌کتاب، به‌زودی توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر می‌شود. انتهای پیام/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha