دوازدهمین گردهمآیی اصحاب علوم انسانی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی با موضوع «حکمرانی هنر و رسانه» و به بهانه دوره جدید مدیریتی سازمان صدا و سیما در سرای شهید آوینی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری؛ خانم آیینی در نشست «حکمرانی هنر و رسانه» گفت: وقتی که ما درباره بحث حکمرانی هنر و رسانه صحبت میکنیم، در می یابیم که مفهوم کلی از هنر و رسانه در ذهن افراد وجود دارد و این مفهوم به عنوان یک پیش فرض ثابت در نظر گرفته میشود. با در نظر گرفتن این پیش فرض ثابت یک مفهوم مشترک در ذهن همه افراد شکل میگیرد اما اگر سوال را عقبتر بیاوریم و به این بپردازیم که آیا تعریف فعلی انسان مدرن همان چیزی است که ما در حکمرانی هنر و رسانه در جمهوری اسلامی ایران مد نظر داریم یا نه؟ متوجه میشویم آنچه که به عنوان انسان مدرن در فضای رسانهای دنیا تعریف میشود، انسان خنثایی است که در معرض انتخاب چیزی قرار گرفته که در جهان وجود دارد یعنی انسان به معنای به ما هو انسان قابلیت انتخاب دارد و بر اساس میل و سلیقه خودش میتواند هر چیزی را در این دنیا برای خودش انتخاب کند. در صورتی که اگر واقعیتر به ماجرا نگاه کنیم متوجه میشویم انسان امروز در میان انبوهی از مفاهیم و مسائل قرار گرفته است و در چنین شرایطی او ناچار از انتخاب است به عنوان مثال انسان امروز میتواند بین ابزارهای ارتباطی در فضای مجازی انتخاب کند ولی شکل مناسبات جهان امروز اینگونه هستند که بین ورود به فضای مجازی و عدم ورود به این فضا حق انتخابی وجود ندارد.
او افزود: بنابراین ما چارهای جز پذیرش مناسبات ارتباطی جهان مدرن نداریم اما صحبت بر سر این است که آیا میتوانیم در این فضا مسلمان خوبی باشیم.چالشهای فضای رسانهای و هنری کشور ما در همین انطباق شکل میگیرند در واقع ما میخواهیم زندگی دینی خودمان را با آنچه جهان مدرن به ما تحمیل میکند به صورت پیش برندهای تطبیق دهیم. تا به امروز تلاشهای زیادی در این زمینه انجام شدهاند و اکثر انها ناکام ماندهاند. این امر در نتیجه جشنوارههای دولتی جمهوری اسلامی که برگزار میشوند، دیده میشود.
آیینی بیان کرد: ما در شرایط فعلی کم کم به سمتی پیش میرویم که یا باید تسلیم آنچه جهان مدرن تحمیل میکند شویم یعنی در چهارچوب زندگی دینی خودمان همه چیز را در جای خودش انجام دهیم اما آن ارتباطی با زندگی اجتماعی و شغلیمان نداشته باشد. از طرف دیگر میتوانیم انتخاب کنیم که به عنوان انسانی مؤمن مؤمنانه زیست کنیم؛ در واقع ما در اینجا به دنبال این هستیم که بدانیم قرار است به عنوان انسانی مؤمن با چه منبعی جهان مان را درک و تعریف کنیم. واقعیت این است که ما الآن در جغرافیای جهان مدرن زندگی میکنیم و نشانهگذاریها و بلوکهایی از زندگی دینی مان را در آن قرار میدهیم.
او افزود: حاصل تجربیات چند دهه گذشته نشان میدهد این نه تنها ما را به سمت فلاح و رستگاری هدایت نخواهد کرد بلکه به زندگی دنیایمان هم سر و سامان نمیدهد. اگر بخواهیم مسیر و جغرافیای دیگری را برای خودمان تعریف کنیم باید منابع اسلامی یعنی قرآن و اهل بیت را اصل قرار بدهیم و انسان را براساس آن تعریف کنیم یعنی اگر ما این را بپذیریم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار است زبان گویای ولایت دینی باشد، یک نوع مدل و نگاهی دیگر باید شکل بدهیم. امروز سند پنج ساله و ده ساله هنر و رسانهای کشورمان براساس دادههای تجربی حاصل از ترجمههای تجربی با سرفصلهایی از منویات رهبر تدوین میشود یعنی ما در چهارچوب فعلی مجموعه گستردهای از ارتباطات یک خطی را داریم. ما در این مجموعه نظامی واحد و ترتیب اولویتدهی بین موضوعات را نداریم و موضوعات ارتباط طولی با هم پیدا نمیکنند.
آیینی گفت: در واقع ما هدف واحدی نداریم که به اهداف خرد تبدیل شود و بین هدف غایی و اهداف خردمان ارتباطی وجود ندارد چون ساز و کاری برای تعریف این ارتباط وجود ندارد.
او ادامه داد: وظیفه دستگاه هنری و رسانهای این است که نه مسائل و مشکلات جامعه بلکه آنچه را که باید اتفاق بیفتد، نشان دهد. در اینجا ما به مفهوم حسن و احسان میرسیم. نظام حسن از زیبایی و تناسب برخوردار است و هر فطرت سلیمی آن را میپذیرد و به سمتش حرکت میکند. نظام رسانهای جمهوری اسلامی ایران نیز بر همین مبنا باید رساندن آدمها به کمال را هدف خودش قرار بدهد. در این صورت کلیدواژههایمان نیز تغییر میکند و از لغات مرسوم بینالمللی تبعیت نمیکنند. اینجا واژههای نظیر و بشیر معنایی جدی پیدا میکنند و معناشناسی ساده از آنها دستگاه معنایی جدیدی را برای ما ایجاد میکنند. این همان مسیری است که انبیا و اولیای الهی طی کردهاند.
آیینی گفت: هر چقدر که رسانه ملی به سمت لهویات یعنی سرگرمیها حرکت کند، انسان را از قرار گرفتن در مسیر حسن و احسان فاصله میدهد زیرا براساس آموختههای قرآن کسانی که لهو را الغا کنند، در مقابل نظام حسن و احسان قرار میگیرند.
هماکنون رسانههای استانی زبانهای بومی و منطقهای را تخریب میکنند
مهدی صالحی مدیرعامل سابق مؤسسه ویراستاران و عضو هیئت مدیره مؤسسه ویراستاران و عضو انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش گفت: ما نیازمند این هستیم که متخصصان حوزه زبان در کنار متخصصان حوزه رسانه قرار بگیرند و به جمعبندیهایی برسند. پژوهشهای حوزه زبان نیاز فوری دارند که وارد حوزه رسانه شوند.
او افزود:در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 رهبر در 2حوزه مطالبه جدی از مدیران صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران داشتند. ایشان خواسته بودند که رسانه ملی درست بنویسد، درست بخواند و درست بگوید. ذیل این مطالبه شورایی به اسم شورای ویرایش شکل گرفت و این شورا بر زبان و درستی زبان نظارت میکرد و دورههای آموزشی با ازمونهای بسیار دشوار تشکیل میداد. در آن زمان مجریان و گویندگان برنامهها باید مجوز شورای ویرایش را دریافت میکردند.
این عضو انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش بیان کرد: شورای ویرایش صدا و سیما 250 ناظر زبان تربیت کرده بود. آنها به تعبیر من تکاوران زبان فارسی در عرصه رسانه هستند.
صالحی گفت: شورای مذکور در زمان ریاست ضرغامی محدود و تضعیف و در زمان ریاست سرفراز منحل شد. تمام کثیفکاری زبانی که در رسانه ملی دیده میشود، از همانجا نشأت گرفته است. از همان زمان همه پژوهشگران زبان از رسانه ملی خارج شدند.
او گفت: هماکنون ما با رسانه ملی مواجه هستیم که 30 شبکه استانی دارد که قرار بوده است زبانهای بومی و معیار را حفظ کنند. برخی از گزارشها میگویند هماکنون رسانههای استانی زبانهای بومی و منطقهای را تخریب میکنند. شبکههای ملیمان نیز رویکرد زبانی دقیقی ندارند.
این عضو انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش ادامه داد: صدا و سیما هماکنون تبلیغات غیر قانونی انجام میدهد زیرا یا برندهای خارجی را تبلیغ میکند و یا برندهای داخلی با شیوههای خارجی تبلیغ میکند.
صالحی بیان کرد: رسانه ملی راهبرد زبانی ندارد و نمیداند از ابزاری که نامش زبان است چگونه استفاده کند. این رسانه کاملا ذوقی از زبان استفاده میکند و نظارتی بر آن نیست.
او افزود: گویا خط فارسی در رسانه ملی نیست. امروزه براساس پژوهشهای انجام شده گفتمانهای سریالهای رسانه ملی تماما گفتمانهای ضد انقلابی هستند؛ مثلاً در برنامه عمو پورنگ شخصیت محوری ساخته شده که تراجنسیتی است. چه کسی باید بر این برنامه نظارت کند و شخصیت مذکور را بیرون کند؟
این عضو انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش گفت: کودک من عاشق عمو پورنگ میشود و حتی اگر بارها به هیئت برود، اتفاقی نمیفتد. اینچنین است که رسانه ملی عادیسازی میکند.
صالحی بیان کرد: حالا ما از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران میخواهیم معاونتی با عنوان معاونت زبان را تعریف کند تا شبکههایی را که بدون تعارف از نظر زبانی بی صاحب هستند، سر و سامان دهند. من فهرستی را برای مرکز پژوهشها صدا و سیمای جهموری اسلامی در معاونت سیاسی تهیه کردهام که آن را فهرستوار برای شما میخوانم. بحث اولمان این بود که ما اوضاع زبان و ادبیات فارسی را بدانیم تا بدانیم دشمنان زبان و جایگاه زبان در سطح بینالمللی چیست؟،آینده پیش روی زبان فارسی و زبانهای ایران و فرهنگ بحث دیگر مورد نظر ما در فهرست مذکور بوده است.
او ادامه داد: دیدگاههای رهبر در خصوص زبان فارسی، گذشته زبان فارسی و وضعیت زبان معاصر، ملتسازی و زبان، نسبت زبان ملی با زبانهای محلی و بومی، فنآوریهای جدید حوزه زبان، اقتصاد زبانمحور و زبان و ادبیات فارسی، زبان فارسی و حکمرانی، جایگاه زبان در برنامههای توسعه و ....از مباحث مطرح شده در فهرست تدوین شده ما برای ارائه به مرکز پژوهشها صدا و سیمای جهموری اسلامی در معاونت سیاسی هستند.
آنچه که مخاطب ایرانی و غیر ایرانی در آیینه سینمای ایران میبیند، تصویری نا زیبا است
مرجانه صومی کارشناس ارشد فلسفه اخلاق در بخش دیگری از نشست حکمرانی هنر و رسانه گفت: آنچه که امروز در جامعه ما به عنوان عنوان و زیباییشناسی شناخته میشود، در برخی صنایع مانند سینما، شعر، داستان و موسیقی بروز و ظهور بیشتری دارد. آنچه که امروز در سینما و صنعت فیلم ایران رخ میدهد، به لحاظ زیباییشناسی و تحلیل وضعیت اخلاقی و فرهنگی جای بحث دارد. تأثیر و تأثری که سینما و فرهنگ عمومی جامعه بر یکدیگر دارند غیر قابل انکار است و آن چیزی که امروز در سینمای ایران به عنوان ارزش و ضد ارزش اخلاقی به تصویر کشیده میشود، غلبه با رذایل اخلاقی چون دروغ و خیانت است. افراد جامعه با دیدن آنچه که هنرمند به آنها منتقل میکند در یک مخمصه رنجآفرین قرار میگیرند و احساس میکنند باید همرنگ جماعت شوند و اگر بخواهند از آن فرار کنند وضعیت رنجآفرینی خواهند داشت.
او افزود: آنچه که مخاطب ایرانی و غیر ایرانی در آیینه سینمای ایران میبیند، تصویری نا زیبا است که هیچ آینده روشنی را مقابل مخاطب خودش قرار نمیدهد.
این کارشناس ارشد فلسفه اخلاق گفت: هر آنچه فضیلت اخلاقی است زیبا تلقی میشود و هر آنچه رذیلت اخلاقی است زشت نامیده میشود و در همه تعاریف اخلاق ما به این امر واقف میشویم. اما در یک صورت است که ما نمیتوانیم این ارتباط را ببینیم و آن تصویری است که متأسفانه در سینمای ما هم منعکس میشود و آن این است که ما به نسبیگرایی جمعی پایبند باشیم یعنی هر آنچه که به نفع جمع یا جامعه است، اخلاقی بدانیم. در این صورت ارزشهای ما مدام در حال تغییر کردن است و مدام بین نفع شخصی و نفع جمعی در حرکت هستیم. جامعه ما متأسفانه به این جهت حرکت میکند و اگر حرکت نمیکند، سینمایمان به آن شتاب میدهد. از این منظر میتوانیم بگوییم هنری که در یک جامعه تولید و ارائه میشود، زیرساختهای اخلاقی و فرهنگی جامعه را نشان میدهد یعنی ما اگر میخواهیم جامعهای را بشناسیم، میتوانیم به آثار فرهنگی و هنری که تولید میشود، توجه کنیم.
صومی ادامه داد: جامعهای که از اخلاق فاصله میگیرد به سمت ایده هنر برای هنر و پوچ شدن پیش میرود و اخلاق روز به روز در آن کمرنگتر خواهد شد. از طرف دیگر جامعهای که اخلاقی باشد و به درستی از فرهنگ و هنر استفاده کند، توسعه فرهنگی خواهد داشت.
او بیان کرد: سیاستگذاریهای ما باید معطوف به فرهنگ باشد در صورتی که فرهنگ ایرانی اسلامی هماکنون به کنار گذاشته شده و فرهنگ سرمایهداری غالب شده است. در چنین شرایطی هنر متعهد شکل نمیگیرد.
اقتصاد سیاسی هنر در کشور ما اقتصاد خوداتکا و ملی نبوده است
علیرضا بلیغ مدیر میز موسیقی گروه حکمت و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در بخش دیگری از نشست حکمرانی هنر و رسانه گفت: چیزی که با انقلاب در ایران اتفاق افتاد پیدایش از نیرویی بود که آیندهای را طلب میکرد. متناسب با این وضع طبعاً نمیشود از حکومت برآمده از این انقلاب انتظار داشت که در یک نقطه حاشیهای قرار بگیرد یا بخواهد برخی از روندها را در سطح جهانی دور بزند. چنین حکومتی باید تصمیم بگیرد که به هر حوزه هنری چگونه وارد خواهد شد. آنچه که ما امروز با عنوان اثر هنری میشناسیم با آنچه که در سنت قدیم به عنوان هنر شناخته میشد، متفاوت است. آن را باید صنعت فرهنگ نامید.
او افزود: مجموعه هنرهای پیش از این با مناسبات تازهای در صنعت فرهنگ قرار میگیرند. در این میان سینما و موسیقی بیشتر از سایر هنرها به چشم میآیند.
مدیر میز موسیقی گروه حکمت و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی بیان کرد: امروزه 3 نیرو سیاست و ایدئولوژی، بازار و جامعه یا سنت هنری تولید اثر هنری را تحت تأثیر قرار دادهاند. اگر ما بتوانیم به نحو درستی نسبت این 3 ضلع را با هم مشخص کنیم شاید بتوانیم آثار هنری خوبی را در کشورمان تولید کنیم.
بلیغ ادامه داد: ورود سیاست رسمی به حوزه تولید آثار هنری باعث میشود آنچه که به عنوان اثر هنری ساخته میشود، به پروپاگاندا نزدیک شود و پروپاگاندا نوعی تبلیغ برای یک دولت ملی است.
او بازار را به نحوی ناظر بر سرمایهداری متأخر دانست و گفت: ما در حوزه موسیقی تا دورهای خیلی به سمت حمایت از موسیقی رسمی ایرانی رفتیم و در آن فضا موسیقی رسمی ما به دلایلی رشد کرد. سیاستگذاری بعد از انقلاب ما در حوزه موسیقی باعث شد که موسیقی به نوعی تعلیق داشته باشد و درچنین فضایی همچنان موسیقی رشد کرد و این باعث شد که مخاطبان به موسیقیهای بیرون از کشور متوجه شوند. سپس در نوعی شتابزدگی به موسیقیهای مختلف داخلی مجوز داده شد و این نتیجه توجه نکردن به ضلع سوم یعنی جامعه یا سنت هنری است. در این بیتوجهی معیارها برای اعطای مجوز بیشتر از آنکه موسیقی باشد، شعر شد. این یکی از اشتباهات عمدهای بود که ما در حوزه موسیقی انجام دادیم.
مدیر میز موسیقی گروه حکمت و هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی تأکید کرد: اقتصاد سیاسی هنر در کشور ما اقتصاد خوداتکا و ملی نبوده است. سیاستهایی که ما برای هنر اتخاذ میکنیم باید به تشکیل یک بازار ملی برای هنر بینجامد.
بلیغ بیان کرد: به نظر من سازمانهای تولیدکننده باید تولید و توزیع آثار هنری را همزمان پیش ببرند.
اساسا نهادهای تنظیمگر تلفیقی از قوای 3 گانه هستند
آرین ابراهیمینژاد مسئول پژوهشکده ساترا در بخش دیگری از نشست حکمرانی هنر و رسانه درباره تنظیمگری گفت: ما میتوانیم بگوییم تنظیمگری در امتداد سیاستها است و بخشی از کل نظام حکمرانی است. تنظیمگری به معنای مجموعه مداخلاتی است که دولتها و یا حاکمیتها در یک بازار یا حوزه خاص با هدف تحقق و پیادهسازی سیاستها انجام میدهند. تنظیمگری در بعد نهادی خود 3 کارکرد دارد؛ یک کارکرد آن کارکرد تقیینی یا شبه تقیینی است. کارکرد دیگر آن داوری و حل اختلاف بین بازیگران مختلف و حتی رسیدگی به شکایات است. یک کارکرد دیگر آن کارکرد اجرایی است.
او افزود: اساساً نهادهای تنظیمگر تلفیقی از قوای 3 گانه هستند. علت شکلگیری این نهادها شکست بازار است و این قرائت لیبرالی از شکلگیری تنظیمگری است. ناتوانی قوه قضائیه در ورود به برخی از مسائل نیز باعث شکلگیری نهادهای تنظیمگر میشود.
مسئول پژوهشکده ساترا بیان کرد: ما 2 روند کلی را در تنظیمگری رسانه در ایران مشاهده میکنیم. یک روند این است که دولتها در مواجهه با پدیدههای جدید رسانهای سعی میکنند به صورت کاملی کنترل زنجیره ارزش رسانههای خودشان را حفظ کنند و گسترش دهند. مواجهه با فناوریهای تحولآفرین ارتباطی نیز اینگونه بوده است که در وهله اول کارهای سلبی شود و سپس مدل بومی آن شکل بگیرد.
ابراهیمینژاد گفت: در اواخر دهه 80 و دهه 90 بحث ساماندهی مطرح شد. این بحث ترکیبی از کنترل شدید و محدودیت است.
او ادامه داد: مسئله امروز بحث تنظیمگری جهانی شدن ارتباطات از طریق اینترنت بود که الگو و سبد رسانهای مخاطبان ایرانی را تغییر داد. همگرایی رسانهای نیز مبحث دیگر قابل طرح است. قالبهای جدید رسانهای همچون وی او دی ها تقسیم کار سنتی و نهادی شکل گرفته در کشورمان را به هم ریخت. با روی کار آمدن دولت یازدهم نوعی 2 گانگی ارزشی در کشورمان شکل گرفت.
دانشگاه صدا و سیما باید به تقویت ژورنالیست اندیشهای همت کند
میثم مهدیار دربخش دیگری از نشست حکمرانی هنر و رسانه گفت: به طور عرفی شبکه 4 شبکه فرهیختگان است و بازنمای یکی از ضعفهای رسانهای ما بوده است. به نظرم دانشگاه صدا و سیما باید به تقویت ژورنالیست اندیشهای همت کند.
او افزود: شبکه چهار 3 کارکرد آموزش، ترویج و گفتوگو را دارد. برنامههای اندیشهای صدا و سیما با محدودیتهای خارجی زیادی مواجه هستند و به دفعات دچار تغییر و تحول میشوند. تولیدکنندگان این برنامهها گاهی با پخش انتخابی و تکهای برنامهشان در فضای مجازی مواجه هستند و این مشکلآفرین بوده است در حالی که این باعث میشود سرمایه اجتماعی رسانه ملی و برنامهاش در بلند مدت افزایش پیدا کند. در واقع ما به خاطر نداشتن نگاه بلند مدت فرصت برند شدن برنامههای تلویزیونی را تهدید تلقی میکنیم.
مهدیار بیان کرد: صدا و سیما هماکنون رقبای زیادی دارد اما در تولید برنامههای اندیشهای رقیبی ندارد و با تولید این برنامهها میتواند رونق بگیرد.
او بیان کرد: شبکه 4 میتواند سوپاپ اطمینانی برای نظام ایجاد کند.
انتهای پیام/
نظرات
-
UjKDsHnuxJzNm
نظر شما