ابراهیم اقبالی استاد زبان و ادبیات فارسی معتقد است: با توجه به اینکه در ادبیات مشرق زمین، بهویژه ادبیات فارسی، همواره توجه به معنویت، در قالبهای گوناگون به چشم میخورد، نظامی نیز در بیان داستانهایش از این نکته استفاده میکند. گرایش نظامی در بیان ویژگیهای قهرمانان آثارش به جانب مطلقسازی و ارائه اسوههای مثالی است.
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، اولین نشست از سلسله نشستهای پژوهشی اندیشهگانی نظامی گنجوی در آثار خمسه، تحت عنوان «شرح گنج» با حضور و سخنرانی دکتر ابراهیم اقبالی از اساتید دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز در موضوع «تحلیل ریختشناسی و بررسی ویژگیهای قصه خیر و شر در هفت پیکر نظامی» برگزار شد.
در این نشست که با حضور علاقهمندان به نظامیشناسی برگزار شد، اقبالی «هفت پیکر یا بهرامنامه» را نام منظومه چهارم از خمسه نظامی بیان داشت و گفت: نظامی این اثر را به نام سلطان علاءالدین کرپ ارسلان اقسنقری حاکم مراغه سروده است. نظامی در این مثنوی، زندگینامه بهرام گور را بیان میکند و از ازدواج بهرام با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم سخن میگوید. بهرام در هر یک از روزهای هفته به یک گنبد میرود و مهمان یکی از این دختران میشود. این هفتگنبد هر کدام به رنگی است. بهرام در هر کدام از این روزها از دختر ساکن در آن گنبد میخواهد داستانی برای او حکایت کند و نظامی در هفتپیکر هفت داستان از زبان آنان بیان میکند.
اقبالی افزود: داستان «خیر و شر» که در این نشست به آن پرداخته میشود، جزء داستانهای عامیانه است و حکایت افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم در روز پنجشنبه در گنبد صندلی است. تصور بر آن است که این داستان حکایتی است اخلاقی، از آن دسته حکایات که در ادب غربی به آنها «پارابل» گفته میشود که تفاوت آنها با «فابل» در این است که در «فابل» قهرمانان حیوانات هستند، اما در «پارابل» شخصیتها انسانها هستند.
در هفتپیکر نظامی هر شاهزاده خانم طوری داستان خود را مطرح میکند و به پایان میآورد که با رنگ گنبدی که در آن سکونت دارد، متناسب باشد و در پایان آن نیز، رنگ گنبد خود را از سایر رنگها برتر مینهد و سخنانی در امتیاز آن نسبت به سایر رنگها میگوید.
این استاد دانشگاه در ادامه خلاصه داستان خیر و شر را چنین تعریف کرد: روز پنجشنبه بهرام هوای گنبد مشتری پیکر صندلفام بر سرش افتاد. با جامهای به رنگ صندل نزد لعبت چین، بانوی آن گنبد شتافت. همین که شب فرا رسید، بانوی چین پس از شکر و دعا بر سر و دست شاه بوسه زد و این افسانه را آغاز کرد: «دو جوان به نامهای خیر و شر از شهر خود قصد سفر کردند. هرکدام با رهتوشهای، تا به بیابانی سوزان رسیدند. خیر که همه آبش را نوشیده بود، با این که از بد رگی شر خبر داشت، به دلیل فشار تشنگی در مقابل پرداخت جواهرش از او طلب آب کرد. اما شر به خاطر خبث طینت فقط در مقابل دریافت چشمان خیر، حاضر به دادن آب به او شد. خیر ناچار تسلیم شد و شر با دشنهای که همراه داشت، چشمهای خیر را بیرون آورد و در حالی که به او آب نداده بود، او را تنها رها کرد و رفت.
چوپان کردی که گله بیشماری داشت، از آنجا عبور میکرد و مدتی در آنجا منزل کرد. روزی دختر چوپان به طلب آب به آن سمت رفت و نالهای شنید به دنبال صدا آمد و خیر را در خاک و خون دید که از تشنگی مینالید. دختر به او آب داد و چشمانش را که هنوز گرم بود در جای خود گذاشت. خانواده چوپان، خیر را به خانه آوردند و او را تیمار کردند. چوپان به وسیله برگ درختی که دو شاخه داشت و برگ یک شاخه برای درمان نابینایان و برگ شاخه دیگر برای درمان صرعیان بود، چشمان او را بینا کرد. خیر با دختر چوپان ازدواج کرد و صاحب مال و اموال شد و هنگامی که میخواستند از آن سرزمین کوچ کنند، مقداری از آن برگهای شفابخش را همراه خود برد. تا به شهری رسیدند که دختر پادشاه آن شهر بیماری صرع داشت. خیر با گیاهی که به همراه داشت دختر را شفا داد و طبق قول پادشاه با دختر ازدواج کرد. دختر وزیر هم از بیماری آبله نابینا شده بود که خیر توانست او را نیز شفا دهد و با او هم ازدواج کرد. پس از مرگ شاه، خیر به جای او بر تخت نشست و روزی در حین معاملهای شر ر ا دید و نامش را پرسید. شر خودش را مبشر معرفی کرد. اما خیر او را شناخت و نشانیهای درستی داد. شر که نمیتوانست انکار کند. به دست و پای خیر افتاد و از او خواست او را ببخشد. خیر از او گذشت ولی چوپان که از ملازمان خیر شده بود، سر از تن شر جدا کرد و جواهر خیر را که شر در لباسش پنهان کرده بود، برداشت و به خیر داد.»
اقبالی در ادامه به تحلیل و بررسی داستان خیر و شر پرداخت و گفت: با توجه به اینکه در ادبیات مشرق زمین، بهویژه ادبیات فارسی، همواره توجه به معنویت، در قالبهای گوناگون به چشم میخورد، نظامی نیز در بیان داستانهایش از این نکته استفاده میکند. گرایش نظامی در بیان ویژگیهای قهرمانان آثارش به جانب مطلقسازی و ارائه اسوههای مثالی است. یعنی همان چیزی که نظامی به آن خویگر است. به دیگر سخن، در داستانهای او مطابق معمول در سنت داستانپردازی فارسی، سنخ مطرح است، نه شخصیت.
در داستان خیر و شر، اعتقاد نظامی به اسوههای کمالی دیده میشود. اعتقاد دیرین به خیر و شر، همواره در فرهنگهای گوناگون وجود داشته است در دنیای ایران باستان دو نوع نیروی شر متداول بوده است؛ آنهایی که مستقیماً به پیکر انسانها حمله میکردند و آنهایی که در اطراف انسانها پرسه میزدند و در انتظار فرصتی بودند تا به آنها و محصولات و دامهایشان زیان برسانند. خیر که نمونه خوبی مطلق است، به عنوان یک اسوه کمال دیده میشود و شر از نوع دوم است که در انتظار فرصت آسیب رساندن است و این فرصت برای او ایجاد میشود. دو نیروی خیر و شر با هم به عنوان خوب مطلق و بد مطلق در این قصه در تضاد هستند.
وی در بحث ریختشناسی و بررسی ویژگیهای قصه خیر و شر در هفت پیکر نیز گفت: تحلیل و بررسی این داستان از دیدگاه ریختشناسی، بر مبنای سازههای ولادیمیر پراپ هستند. او و همفکرانش از بنیانگذاران مکتب «فرمالیسم» است. در این مکتب ادبیات در فرم و ساخت است نه در روح و فکر. از نگاه آنها ارزش یک اثر ادبی به چگونگی ساخت آن است. از نظر فرمالیستها، عدول از زبان معیار ، ایجاد تغییر شکل در واقعیت یا غریبسازی از موارد مهم در ایجاد یک اثر ادبی هستند. البته «آخن بام» از دانشمندانی بود که عقیده داشت بهتر است به جای «فرمالیسم» از ترکیب «ریختشناسی» استفاده شود. برداشت پراپ از قصه نوعی برداشت اثباتگرایی منطقی است. یعنی همانطور که در علوم طبیعی، دادههای برگرفته شده از تجربه حسی، مهمترین منبع همه معرفتها است، در قصهها نیز مهمترین سرچشمه شناخت، مطالعه قواعد و ویژگیهای صوری آنها است. پراپ، اسم این تحول در ساخت قصه را «ریختشناسی» نامید.
وی در ادامه به ساختار رمزی داستان خیر و شر پرداخت و افزود: نظامی در آثارش از درونمایههای اسطورهای- فلسفی و عرفانی بهره برده است و این بهرهگیری در تمام آثار نظامی به چشم میخورد تا جایی که به قول ثروتیان همه آثار نظامی رمزنامه است. در داستان خیر و شر نیز رمز بسیار دیده میشود. خیر رمز خوبی مطلق است. دختر چوپان و چوپان رمز نیروهای امدادی از طرف حق هستند که به یاری خیر میشتابند و او را نجات میدهند و خوشبخت واقعی کسی است که خداوند پشت و پناهش باشد و رسیدن به پادشاهی رمز سعادت است که پاداش خیر و نیکی است. شاه در این قصه مانند سایر قصههای پریوار، رمز ناخودآگاهی است و دختران شاه و وزیر، بخشی از این ناخودآگاهی هستند که برای قهرمان داستان که خیر است و رمز خودآگاهی، سعادت و خوشبختی را به ارمغان می آورند و البته خیر نیز شایستگی خود را نشان میدهد و از پس آزمایشهایی که برایش پیش میآید، سربلند بیرون میآید؛ چرا که قهرمان داستان باید امتحانهای سختی را که همه برای سنجش شجاعت و تاب و توان اوست، پیروزمندانه از سر بگذراند تا شایسته زناشویی گردد.
این داستان در روز پنجشنبه که منسوب به ستاره مشتری است، اتفاق میافتد که مشتری رمز سعادت است و به سعداکبر منسوب است. پس پایان داستان نیز که سعادت خیر و پیروزی او را بر شر نشان میدهد، هماهنگی محتوا را با این رمز به خوبی بیان میکند.
روز پنجشنبه روزی خوب وز سعادت به مشتری منسوب
وی عنوان داشت: در داستان خیر و شر، با دو نیروی اهورایی و اهریمنی روبهرو هستیم که از دیرباز در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای داشته است. دوگانگی، یعنی باور به دو اصل خیر و شر از باورهای بنیادین ایرانیان بوده است و تاکنون هم در اندیشه ایرانی وجود دارد. در این داستان، شر رمز و نماد همه خصلتهای اهریمنی است و برعکس خیر، رمز خوبیهای اهورایی است. نظامی جامعه آرمانی را به تصویر کشیده است. جامعهای که در آن فرجام خوبی و خیراندیشی، نیک است و شر و بدی عاقبت خوشی ندارد.
نظامی در این منظومه، ضمن در نظر گرفتن ویژگیهای خوب و بد انسان، سعی دارد با ایجاد تصویرها و بیان مفاهیم دلانگیر غنایی، احساسات خود را نیز به خواننده القا کند و با توجه به ویژگیهای قصههای عامیانه، نظامی در صدد نمایش شخصیتها نیست، بلکه خصلتهای آنان را در نظر میگیرد؛ چرا که شخصیتها در این داستان، با عمدهترین اصول اخلاقی سروکار دارند و روحیه آرمانگرایی در قهرمانان آن دیده میشود. به همین دلیل خلق و خوی شر و خیر در قالب گفتوگوی آنها به درستی به خواننده منتقل میشود. قهرمان و ضدقهرمان در این داستان به وضوح دیده میشود و اعمال آنها از همان ابتدا برای خواننده مشخص و واضح است.
اقبالی در پایان خاطرنشان کرد: در نهایت میتوان گفت داستان خیر و شر از هفت پیکر نظامی، بستر مناسبی برای بررسی ریختشناسی و نیز شناخت ویژگیهای قصه عامیانه برای خواننده فراهم میکند. ضمن این که با دقت بیشتر میتوان دریافت که تنوع استفاده از شخصیتها در این منظومه، امکان بررسی بیشتر از دیدگاههای مختلف را امکانپذیر میکند.
گفتنی است، سلسله نشستهای پژوهشی «شرح گنج»، که به همت واحد آموزش و پژوهش حوزه هنری استان آذربایجان شرقی برگزار میشود، روزهای سهشنبه هر هفته، رأس ساعت 17 در سالن استاد شهریار حوزه هنری استان پذیرای عموم علاقهمندان به مباحث نظامیشناسی است.
انتهای پیام/
نظر شما