به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی به نقل از ایبنا، حمید حسام مولف کتاب «فانوسی که افسانه نبود» بهعنوان اولین سخنران این مراسم به چرایی تدوین این کتاب پرداخت و گفت: من عموماً سوژههایی را انتخاب میکنم که با آنها تجربه زیستی داشتم. برای خودم قاعدهای تعریف میکنم که من نسبت به کسانی که فقط روزهای جنگ را شنیدهاند یک گام جلوتر دارم. چون در شنیدهها احتمال خطا وجود دارد. اما در مورد تجربه زیستی، ارتباط نزدیک با کنش، رفتار و منش انسان برقرار میشود. این میتواند در بزنگاهها کمک کند که فرد دستخوش آفت و سلیقه شخصی نشود.
وی افزود: کتابی که از شهید حسن ترک روایت کردم یک روایت بیرونی نیست. بیرونی به این معنا که از رهگذر دیدهها و شنیده به شما اطلاعاتی ارائه دهد اما در این کتاب اتفاق درونی به شکل سیال در ذهن و دل فرد میگذرد. بسیاری از افراد در مسیر مصاحبه شما را به ضیافت اتفاقات درونی دعوت نمیکنند. طیف بچههایی که غایت مطلوب آنها دیده نشدن بود هیچوقت به غیر و مصاحبهگر اجازه ورود به خلوت خودشان، نمیدهند. آن سیر انفسی گمشده ما است که اهمیت علیتی نسبت به اتفاقات بیرونی دارد.
حسام در خصوص منش و شخصیت شهید حسن ترک گفت: امروز اگر شهید ترک وجود داشت ما را به سیر آفاقی دعوت میکرد. اما این شخص کسی است که عرفای بزرگ به او غبطه میخوردند. آیتالله نجفی یکی از مفسران است که لفظ «آهوی تیزپا» را برای حسن ترک بهکار میبرد یعنی راهی که من با مطالعه و تلاش و تعبد به دست آوردم را حسن ترک در سن نوجوانی و جوانی کسب کرده است. حاجرضا فاضلیان پدر معنوی رزمندگان همدان است. این شخص از حسن ترک با عنوان یک امت تعبیر میکند. شهیدعلی خوشلفظ که چند سال پیش به شهادت رسیدند شهید ترک را از جذبه معنوی و اخلاقی الگوی خود میدانستند. شهید همدانی از لحاظ معنوی شاگرد شهید حسن ترک بود.
مولف کتاب «فانوسی که افسانه نبود» به ضرورت روایت غیرتحقیقی از سالهای جنگ اشاره کرد و گفت: آیا این را جفا نمیدانید که تاریخ جنگ را فقط از طریق تحقیق روایت کنید؟ در نگارش این کتاب چهار دفتر شخصی مراقبه شهید دست ما را گرفته است. خیلی جاها میبینیم که شهید در مسائل خیلی ریز معنوی و مکروهاتی که در باور ما چیزی نیست خود را محاکمه میکند. شاید حاصل سی و چند سال نوشتن این شد که حسن ترک را از زبان خودش روایت کنم. اگر از صد نفر مصاحبه کنید ترجیح میدهید به سلیقه خود موضوع را تدوین کنید اما مشکل اینجاست که این افراد به عنوان سند روایتی در تصویر ذهنی ما هستند.
وی بیان کرد: خیلی افراد به این فکر نکردند که نهجالبلاغه کلمات و نامههای امیرالمومنین است که توسط سیدرضی تدوین شده است اما هیچ ردپایی از سیدرضی نمیبینیم. پس کسی ما را مجبور نکرده که این حجم پراکندهگویی و متناقضات را کنار یکدیگر بیاوریم. نکته دوم اینکه وقتی صدای فرد را بشنوید از لحاظ روانی تاثیر دقیقتری در ذهن شما ایجاد میشود. سیدرضی میتوانست زاویه دید نامهها و خطبهها را عوض کند اما نهجالبلاغه را طوری تدوین کرد که صدای امام را بشنوید.
حسام در ادامه بیان کرد: من نمیگویم این کار خاطره شفاهی است اما خاطرات مستندی است که در کالبد بیان یکی نفر یعنی خود شهید اظهار میشود. در منظومه تمام شهدایی که میشناسم، حسن ترک مورد عجیبی بود که اصلاً عصبانیتی از او دیده نمیشود. این تفاوت خاصیت قرآنی زیستن است. استخدام آیات کتاب از من است اما برگرفته از مرام نامه قرآنی شهید است. تمام کنشها، گفتارها و عملکردها برگرفته از اقوال ۸۴ نفری است که روایتگر این حادثه هستند.
وی ضمن نحوه تدوین کتاب افزود: ما یک تیم هستیم که در استان همدان روی این موضوعات کار میکنیم. اگر وسواس نشان دهید همه چیز را با دقت و جزئیات بیان میکنید. میتوان ساعتها در مورد این زاویه دید و روش تحقیق صحبت کرد. اگر دفتر این شهید را باز کنید و بخوانید به من حق میدهید. اگر تصویر قرآنی این شهید را ننویسید انگار چیزی از او ننوشتید. من وقتی بخواهم بعد از چهل سال از آدمی که از شهادتش گذشته بنویسم باید یک رنگآمیزی هنرمندانه از کنش و واکنش این آدم داشته باشم. قرار است از رهگذار مطالعه زندگی این انسان، تاریخ جنگ یک استان را بخوانید. من میتوانم ادعا کنم که شما با مطالعه کتاب «آب هرگز نمیمیرد» تاریخ رزم بچههای نهاوند را بدون کم و کاست میخوانید.
چراییها و چگونگیها در زندگینامهها جذاب است
مرتضی قاضی که به عنوان کارشناس در این برنامه حضور داشت در ادامه به بیان نقد و نظرات خود در خصوص این پرداخت و گفت: در برنامهای در خدمت حمید حسام بودیم و در مورد سبک خاص کارهای وی صحبت کردیم. من نکات، برداشتها و ذوقزدگی خودم از مطالعه این کتاب را به اشتراک میگذارم. بدون دیدن و خواندن نقد نمیکنم. من عموماً تلاش میکنم داشتهها و نداشتههای کتاب را بگویم. اینجا برخی نکات را از منظر مخاطب و کارشناس میگویم. انتخاب زاویه دید اول شخص از طرف شخصی که از دنیا رفته جسارت و جرات خاصی میخواهد.
وی افزود: مطلبی که حمید حسام در عموم مطالبی که به عنوان آموزش در کارگاهها و مقالات خود ارائه میکند این است که از افرادی که تجربه زیسته دارد مینویسد. من برای اینکه بتوانم این کار را انجام دهم باید با آن فرد زیسته باشم. این انتخاب حمید حسام برای روایت اول شخص شهید ترک در راستای کتابهای دیگر او مثل «خداحافظ سالار» و «وقتی مهتاب گم شد» است. اینکه خودشان باید آن فرد را از نزدیک دیده و با او زیسته باشند یک نکته مثبت است.
او در ادامه بیان کرد: یک بخشی از این موضوع به اشراف اطلاعاتی به موضوعات برمیگردد. در این کتاب تواتر و تقاطع روایات وجود دارد لذا این جرات و جسارت و تجربه زیسته به همراه اشراف اطلاعاتی زاویه اول شخص را در این کتاب نمایان میکند.
قاضی تصریح کرد: یکی دیگر از ویژگیهای کتاب، میزانِ استفاده و بهرهگیری از آیات قرآن و ادعیهای است که از جنس گفتگوی اهلبیت با خداوند است. هر فصل یک تیتر دارد که آن تیتر یک پاورقی با الهام از آیات قرآن دارد. در برخی قسمتها مکالمات قرآنی بین شهید و دوستانش رخ میدهد. حدس من این است که بخش خوبی از این وقایع حال خود حمید حسام است. احساس میکنم که کشف شهودی برای نویسنده رخ داده که جرات کند از این منظر به موضوع بپردازد و این گفتگو خلق شود. خیلی برای من جالب و عجیب است که در کتاب، صدای شهید را در کتاب میشنوم که مدام از حالات خودش میگوید و فقط در صفحه آخر نشانی از نویسنده میبینیم. حمید حسام در اینجا از زبان شهید نمایندگی میکند. این نیاز به یکی شدن دارد.
وی در ادامه بیان کرد: نویسنده باید اینقدر اعتماد به نفس و جسارت داشته باشد که بتواند از قول راوی بنویسد. ما یک صحنه عصبانیت در این کتاب میبینیم که آن هم در دفاع از شهید همدانی رخ میدهد. این کتاب نکات زیادی برای الگو گرفتن و درس آموزی دارد. اینکه حمید حسام بتواند زندگی قرآنی حسن ترک را بنویسید به تسلط نویسنده و یکی شدن با شهید برمیگردد.
قاضی در ادامه با تحلیل ساختار کتاب گفت: ما در مستندنگاری میدانیم که قصه لو رفته است. یعنی تهِ داستان میدانیم که فرد به شهادت میرسد. اما در این کتاب چراییها و چگونگیها جذاب است. اینکه فرد چه کار کرد و چگونه بود که زندگی او به شهادت منتهی شد. در فضای مستندنگاری کار سختی داریم چون آخر قصه لو رفته و نویسنده باید با هنرمندی قصه را تدوین کند. ما برای اینکه یک شهید را بشناسیم یک صفحه از دفترچه او کافی است.
وی با توصیف شخصیت و مهارت حمید حسام در نگارش زندگینامه شهدا بیان کرد: به تعبیر علیرضا کمرهای اگر فقط ادبیات دفاع مقدس دستنوشتههای شهید احمدرضا ملایری را داشت، میتوانست بین گونههای ادبیات ضریب بگیرد و همین کفایت میکرد. غلبه روح شهید آنقدر در کتاب زیاد است که فرد در کتاب غرق میشود. منابع کتاب آنقدر مهم بوده که اول کتاب ذکر شده که با ۸۴ نفر صحبت کرده است. شاید نسل جوان این شهید را دستنیافتنی میبیند. انتخاب زاویه دید اول شخص ترکیب مناسب و دلچسبی از شهید ایجاد کرده است. مطمئنم دوستان همدان با وسواسی که دارند کار را با دقت موشکافی کردهاند. به استاد خسته نباشید عرض میکنم.
قاضی در ادامه به بیان انتقادات خود از کتاب پرداخت و افزود: یکی از ویژگیهای پررنگ کتاب این است که رزمنده را فقط در دل جنگ نمیبینیم. نقش علمای بزرگ و آثار آنها بر روحیه رزمندگان را میبینیم. اما نقدی به کتاب دارم این است که دیالوگ کتابها همدانی نیستند. یک جایی فقط یک لهجه ملایری میبینم. شاید اگر کسی غیر از حمید حسام این کتاب را مینوشت نتیجه طور دیگری میشد. شاید من کمی از سفیدی این شهید میکاستم تا جوانان به این شهید نزدیک شوند اما این کتاب محصول سالها تجربه و زیست خود استاد در جنگ است.
این نویسنده حوزه ادبیات پایداری عنوان کرد: علیرضا کمرهای تعبیری در مورد حمید حسام دارد با این عنوان که وی محرم جنگ هستند. اگر یک عبارتی از جنگ وجود داشته باشد حمید حسام میتواند درباره آن حرف بزند. این کتاب یک روایت حسامگونه از شهید حسن ترک است.
بیشتر بخوانید:
نظر شما