۱۴۰۳.۱۲.۱۵

فرهاد قائمیان یکی از بازیگران پرکار سینمای ایران است که همواره او را در نقش‌های متفاوت و گاه پیچیده دیده‌ایم به همین دلیل شاید بارزترین ویژگی او در قامت یک بازیگر خلق کاراکترهای گوناگون و بازی در نقش‌هایی با ابعاد مختلف باشد.

او در تمام سال‌هایی که به عنوان یک بازیگر در سینما حضور دارد به شکلی باورپذیر شخصیت‌های متفاوتی را زندگی کرده است و این توانایی خود را به خوبی نشان داده است که می‌تواند در موقعیت‌ها و نقش‌های گوناگون به درستی ظاهر شود و انتخاب کاراکترهایی که از او تا به امروز دیده‌ایم به نوعی نمایانگر جسارت و اعتماد به نفس او در بازی و شخصیت‌سازی است. به عنوان مثال حضور در فیلم سینمایی «مصلحت» که اثری اجتماعی و سیاسی است و بازی در نقش کاراکتری به نام «سعید» که داستانی پرتنش به همراه مفاهیم انسانی را به تصویر می‌کشد، بازی درست قائمیان را به خوبی نشان می‌دهد. این بازیگر توانسته در قالب شخصیتی که با تضادهای اخلاقی مواجه است، این تضادها را به گونه‌ای در معرض دید مخاطب خود قرار دهد تا به شکل محسوسی باورپذیر باشد. رسیدن به چنین باورپذیری نیز نیازمند درک درونی بازیگر از نقشی که درحال ایفای آن است، دارد و قائمیان به خوبی توانسته از پس نمایش ابعاد مختلف روانی این کاراکتر برآید آن هم زمانی که سعید در مواجهه با بحران‌های اخلاقی و اجتماعی باید سخت‌ترین تصمیم زندگی خود را بگیرد.

توانایی این بازیگر در آفرینش شخصیت‌هایی با ابعاد روان‌شناختی پیچیده و در عین حال ملموس از او یک بازیگر منحصر به فرد ساخته است که در هر نقش تماشاگر را به چالش می‌کشد و او را در دنیای درونی شخصیت‌هایش غوطه‌ور می‌کند.

«حسین» در فیلم «تارا و تب توت فرنگی» مردی را به مخاطب معرفی می‌کند که در زندگی روزمره خود با چالش‌های شخصیتی و اجتماعی مواجه می‌شود. این شخصیت بیشتر به فردی نیکوکار و دارای احساسات انسانی گرایش دارد که قائمیان این احساسات انسانی را به درستی به مخاطب ارائه می‌دهد.

«کیومرث» در «مرگ کسب و کار من است» شخصیتی سیاه دارد که گاهی پا در طنز تاریکی می‌گذارد، فردی که در دنیای سیاه و پرتنش جرم و جنایت سرگردان است. شخصیتی که با مشکلاتی از جنس فریب و فساد دست و پنجه نرم می‌کند و قائمیان در پیچیدگی این شخصیت منفی را در کنار تصاویر سفید و مثبتی که بیشتر از او در ذهن داریم به خوبی در ذهن ما حک می‌کند.

قائمیان در قامت «مدیر امنیتی» فیلم «بادیگارد» نیز یکی از برجسته‌ترین نقش‌های خود را به نمایش گذاشته است، چراکه کاراکتر پیچیده‌تری را از این بازیگر شاهد هستیم، فردی که از سرمای واژه واژه دیالوگ‌هایش دوستش نداریم اما ذهن تیز و آماده او به عنوان یک نیروی امنیتی که نیاز به چهره عبوس و فیزیکی قوی دارد این اطلاعات را به مخاطب می‌دهد که این کاراکتر با دغدغه‌های امنیتی و سیاسی اصلا شخصیت آسانی برای فرهاد قائمیان نداشته است.

و حتی «شاهرخ» بسیار بسیار معمولی «شهر زیبا» که نه قهرمان یک قصه است و نه ضدقهرمان فیلم، تنها یک انسان معمولی است که در موقعیتی خاص از زندگی خود قرار می‌گیرد و تلاش می‌کند تا از مشکلات زندگی خود عبور کند. قائمیان در خلق یک انسان معمولی هم به خوبی پیش رفته است تا اندازه‌ای که به خوبی نحوه تعامل این کاراکتر با دنیای پیرامون خود را در قالبی تاثیرگذار به نمایش گذاشته است.

 تمامی نقش‌ها و کاراکترهایی که از فرهاد قائمیان مرور کردیم نشان‌دهنده این است که این بازیگر تا چه اندازه می‌تواند در خلق شخصیت‌های گوناگون موفق باشد، با همان صدای گرم و نگاه عمیق همیشگی‌اش که امضای او در هرنقشی محسوب می‌شود اما هربار با یک نام جدید در اثری جدید، زندگی تازه‌ای را تجربه می‌کند و این تجربه تازه را به خوبی به مخاطب خود منتقل می‌کند، شخصیت‌های متفاوتی که از نظر سادگی و پیچیدگی‌های درونی از یکدیگر بسیار دور هستند اما صدایی آشنا به آن‌ها جان می‌بخشد.

قائمیان با هریک از نام‌هایی که در آثار خود داشته است به ما یادآوری می‌کند که سینما هنری برای انتقال روح انسان است و این بازیگر با هر نقشی که ایفا کرده، نشان داده است تا چه اندازه می‌تواند آن کاراکتر را از لایه‌های سطحی شخصی به عمق برده و پا به دنیای درونی آن شخصیت بگذارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha