«نمیدانم چه شد که خودم را توی بغلت رها کردم و زدم زیر گریه. گفتی: چرا گریه میکنی؟ وسط گریههایم گفتم: برای تو... دست کشیدی روی موهایم و پیشانیام را بوسیدی. دستم را گرفتی و گذاشتی روی سینهات. گفتی: دارم میسوزم، جگرم داره میسوزه، جای من اینجا نیست «بنین».... میفهمی من رو. سر تکان دادم و جای قلبت را که تند تند زیر انگشتان من بالا پایین میشد، نوازش کردم.
گفتی: میخوام برم، جای من اینجا نیست. من جای ملات سیمان باید اسلحه دست بگیرم. خاک بر سر من که این قدر بیفایده شدهم، چه روزگار خسارت باری دارم باید برم مسلموناند اینا. بچههای غزه یا افغانستان، چه فرقی میکنه، میفهمی من رو. خیره شدم توی چشمهایت، ترسیدم یک آن علی رضا. گفتم: «بلند بشی بری غزه؟ باکی؟ چطوری؟ اسرائیله؛ شوخی که نیست. یک قدم ایستادی عقب، گفتی: اگه راهی باشه پیدا میکنم. راه افتادی طرف در. گفتم: علیرضا ...، برگشتی، گفتی نگرانم نشو تو بخواب بر میگردم»
این، برشی از کتاب «به جرم خمینی»، روایتی از زندگی شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون است که فریناز ربیعی آن را به رشته تحریر درآورده و در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
اما فراز و فرود فراهم کردن اطلاعات و به دست آوردن مطالب این کتاب ماجرایی فراتر از خاطره نگاریهای معمول دارد، تا آنجا که فریناز ربیعی با صرف حدود ۶۵ ساعت مصاحبه با ۱۶ نفر از افراد مرتبط با ابوحامد نوشتن کتاب را کلید میزند، در کنار آن انبوهی از نامهها و دفترها و نوشتهها و مدارک نیز هستند که به خروجی مصاحبهها اضافه میشوند.
اما در کنار این مصاحبهها، ربیعی برای تکمیل و استناد دقیق به اتفاقات دوران کودکی علیرضا توسلی که در جغرافیای افغانستان رخ داده، سفرهای متعددی را به این کشور انجام میدهد تا از نزدیک محلهای مورد اشاره در زندگی این شهید را در افغانستان مشاهده کرده و کتابی موثقتر را به مخاطب ارائه دهد.
ربیعی سرانجام بعد از دو سال که به نگارش داستان کتاب مشغول است، همه آنچه نوشته را، کنار میگذارد. شاید دست به قلمان بگویند خواسته خواب نوشتههایش بگذرد و بتواند نگاه دقیقتری به آن داشته باشد، اما آن طور که خود اشاره کرده در این وقفه خود خواسته، صبر کرده که دلش با داستان علیرضا همراه شود و پس از ۳ سال تلاش دوباره برای نوشتن صفر تا صد داستان زندگی شهید علیرضا توسلی، خروجی کارش را در آبان ۱۴۰۰ به انتشارات سوره مهر تحویل میدهد و بعد از ۷ سال، سرانجام کتاب «به جرم خمینی» برای عموم به ویژه علاقهمندان به شهدای مدافع حرم، منتشر میشود.
از سیر تهیه دادههای این کتاب برای روایت داستانها که بگذریم، دوم شخص بودن زبان کتاب قابل توجه است، آن هم دوم شخصی که همسر شهید بار روایت آن را به دوش میکشد.
روایتی گرم و صمیمی که عشق جاری در زندگی علیرضا و همسرش را بسیار شفاف و دور از بیرون زدگی به نمایش میگذارد، خاکستری بودن شخصیت شهید، عاشقانه های خاص علیرضا نسبت به امام حسین(ع) و ارادت خاص به مرام و مسلک امام خمینی، واکنش افراد بعد از آشنایی عموم مردم با لشکر فاطمیون و صداقت در روایت در مواجهه با این موضوع، از مواردی است که داستان خوش خوان «به جرم خمینی» را به اثری قابل تامل و قابل اطمینان تبدیل میکند که خواندنش در آستانه سالگرد شهادت این کتاب خالی از لطف نخواهد بود.
در آخر نیز، «به جرم خمینی» که عنوان این کتاب است بسیار هوشمندانه انتخاب شده، عنوانی که با عبارتی ضد گزارشی و پرادوکسی خود جاذب مخاطب است و حتی جلد ساده و به دور از پیچیدگی را نیز قابل پذیرش میکند.
یادداشت از سمیه دهقان زاده- خبرنگار
نظر شما