کارِ جنگ گره خورده. بعد از فتح خرمشهر، ایرانیان دستاورد قابل ذکری در جنگ با دشمن نداشتهاند. بیش از یک سال است که دستِ جبههی ایران خالیست و عملیاتها به پیروزی نمیرسند. انگار همهی عملیاتهای روی زمین، محکوم به شکستاند. در چنین احوالاتی، یک فرمانده جوان عربتبار، طرحی عجیب روی میز فرمانده سپاه میگذارد: عملیات در هور.
قلق «هور» را فقط اهالی منطقه میدانند. قدم گذاشتن به این جنگل آبی بزرگ آنقدر خطرناک و پرریسک هست که وارد شدن به آن حتی برای تردد روزمره هم دشوار به نظر میرسد؛ دیگر چه برسد به عبوردادن هزاران نیرو از هور و انجام عملیات نظامی. برای همین است که از ابتدای جنگ، هیچکدام از دو طرف برنامهای برای استفاده از هور در دل جنگ نداشتند. هور در دو قدمی خط مقدم بود اما هیچ نشانهای از جنگ نداشت و روی همین حساب، ورود به آن برای جنگیدن میتوانست غافلگیرانه باشد. ایران که مدتها بود در جنگ دستاوردی نداشت، برای شکستن بنبست باید سراغِ ناممکنها میرفت. فلسفهی تاسیس «قرارگاه سری نصرت» همین بود. این شد که محسن رضایی یک حکم ماموریت محرمانه به فرمانده جوان داد. او و دوستانش رفتند سراغ هور. یک سال فقط شناسایی کردند. وجب به وجب. گذر به گذر. هور را مثل کف دست شناختند و طرح عملیاتیشان را آوردند که شد «خیبر». یکی از موفقترین عملیاتهای تاریخ دفاع مقدس، عملیاتی که ایران را به مدار پیروزی بازگرداند. ماجرای فتح خیبر در دوران جنگ، حاصل همت و تدبیر یک جوان خوزستانی بود: سردار علی هاشمی. قهرمانی که ایرانیان برای شناختنش باید بیست و چندسال انتظار میکشیدند...
یک رنج ۲۲ ساله
سرنوشت هاشمی تراژیک بود. او تا آخرین روزهای جنگ ایستاد بالاسر فتوحات عملیاتهای هور در جزایر مجنون و در جریان حملهی برقآسای عراق به این جزایر در سال ۱۳۶۷ شهید شد. اما نه شهادتش را کسی دید و نه پیکرش را. و این، شد آغاز ۲۲ سال بیخبری و فرضیهسازی و حاشیهپردازی درباره علی هاشمی. از ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۹ کسی نمیدانست علی هاشمی کجاست. زنده بود یا شهید؟ ایران بود یا عراق؟... تمام این ۲۲ سال برای خانواده او به «رنج» گذشت. رنجی آمیخته به بدگمانیها و زخم زبانهایی دردناک. در نهایت اما «ننه علی» توانست پیکر فرزندش را به آغوش بکشد. تازه از آن روز بود که میدانی برای خلق آثار هنری با محوریت حماسه علی هاشمی و قرارگاه نصرت، باز شد. یکی از اولین ثمراتش، کتابی بود به نام «قرارگاه سری نصرت» که حالا دستمایه خلق یک سریال به علاوه یک فیلم سینمایی درباره علی هاشمی شده است.
این «اشک هور» است
«اشک هور» یکی از تولیدات تازه سازمان سینمایی سوره است؛ نسخه سینمایی سریال «نصرت» که بهزودی از تلویزیون پخش میشود و قرار است راوی زندگی و زمانه سردار علی هاشمی باشد. «اشک هور» اما راوی برشی از داستان اوست؛ روایتگر ماجرای شهادتش و بعد انتظار طولانی و غمبارِ خانوادهای که سالهای سال چشمانتظار یک خبر بود. «اشک هور» پس از مدتها دوباره یک مادر شهید عزیز را به ضیافت سینمای ایران آورده است. مادری که با نقشآفرینی تماشایی رویا افشار، یاد و خاطره فیلمهای ماندگاری همچون «بوسیدن روی ماه» و «شیار۱۴۳» را زنده میکند. «اشک هور» به اقتضای موقعیت و داستان، فیلمی عمیق است که مخاطب را به سفری مدام در گذشته و اکنونِ «ننهعلی» دعوت میکند. سفری که گاه در گذشته لنگر میاندازد و رخدادهای منجر به شهادت علی هاشمی را تصویر میکند، گاه گریزی به امروز میزند و انتظار طولانی مادر علی هاشمی را قاب میگیرد. «اشک هور» آنچنان که از نامش پیداست، راوی یک «غم» است؛ غمی متراکم و نشسته در برگبرگِ صفحههای تقویم زندگی یک خانوادهی مقاومِ خوزستانی...
امروز که ۱۴ سال از بازگشت پیکر علی هاشمی میگذرد، نام او برای بسیاری از مردم ایران آشناست. حالا خیلیها او را میشناسند، بسیاری از دانشجویان در اردوهای «راهیان نور» به مزار او ادای احترام میکنند و قصهی بنبستشکنیاش در عملیات «خیبر» را میشنوند، و هنرمندان با آثاری مثل «اشک هور»، خاطرهی این سردار شجاع را در حافظهی جمعی مردم ایران زنده نگه میدارند.
نظر شما