۱۴۰۳.۱۱.۱۰

کتاب «عایده» که آخرین اثر از محبوبه سادات رضوی‌نیاست برشی از رنج‌های یک مادر شهید جبهه مقاومت را در رمان ۲۸۴ صفحه‌ای بازگو کرده و حالا عنوان و موضوع نشست‌ زنان مقاومت شده است. در خصوص این کتاب نظرات زیادی مطرح شده، اما از همه مهم‌تر بیانات مقام معظم رهبری و موضوع شاخص آن، رخدادهای بعد ۷ اکتبر است که «عایده» را برای مخاطب کتابخوان متمایز از دیگر کتاب‌ها با موضوع مقاومت کرده است. این کتاب محور نشست و گپ‌وگفتی است که می‌خوانید.

به گزارش روبط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، «عایده» یکی از جدیدترین کتاب‌های انتشارات سوره مهر است که چند ماهی است روی پیشخوان کتابفروشی‌ها قرار گرفته است.

کتابی که در همین مدت کوتاه به خاطر سوژه بدیع و شیوه نگارش خاص خود، سر و صدای زیادی برپا کرده است و توانسته نگاه‌ها را به سمت خود بکشاند.

عصر یک روز سرد پاییزی، سالن سلمان هراتی حوزه هنری میزبان جمعی زنان پژوهشگر و نویسنده بود تا در یک گفت‌وگوی صمیمی درباره این کتاب و موضوع اصلی آن؛ «زنان مقاومت» با یکدیگر گفت‌وگو کنند.

جلسه را هدی محمدی آغاز کرد. او که به قول خودش همیشه کتاب‌ها را سر صبر و حوصله می‌خواند، رسم همیشگی‌اش را سرِ مطالعه کتاب «عایده» کنار گذاشته و زندگی جذاب و پرفراز و نشیب هایده سرور را یک‌نفس مرور کرده است.

او بحث درباره کتاب را به این شکل شروع کرد: اثر محبوبه رضوی نیا از چند حیث کتاب متفاوت و متمایزی است. عایده مادر یک شهید مقاومت لبنانی است که در جنگ سوریه در مبارزه با داعش به شهادت رسیده است. اگر اولین کتابی نباشد که انتشارات سوره مهر درباره مسئله مادر شهید غیرایرانی منتشر کرده، به دلیل توجه و تمرکز رسانه‌ها بر آن حتماً مهم‌ترینش است. عایده سرور در زمانی که برای زیارت حضرت رضا(ع) و رونمایی کتاب به ایران آمد بود، خدمت مقام معظم رهبری رفت و در نشست بانوان با حضرت آقا صحبت کردند. مقام معظم رهبری هم درباره کتاب و درباره شخصیت ایشان صحبت کردند. مسائلی این چنینی کتاب را برای ما و مخاطب ایرانی مهم‌تر می‌کند.

دیگر مهمان این نشست فاطمه رایگانی بود. بانوی پژوهشگر و نویسنده اهل فلسفه‌ای که نکته‌سنجی هایش در طرح دغدغه‌های زنان نزد مقام معظم رهبری حتماً یادمان هست. او کتاب «عایده» را از منظر دیگری مهم می‌داند و از زاویه دیگری به آن می‌پردازد، این پژوهشگر گفت: یک ویژگی خوبی که در این کتاب وجود دارد، نزدیکی به زیست فرد است. نزدیکی که انتخاب زاویه دید اول شخص آن را بیشتر هم می‌کند. عایده تصویری از مادر شهید را به ما نشان می‌دهد، که عجیب است. مثلا من کنجکاو بودم که چطور ثمره زندگی پدر مادری که نسبتی با انگاره مقاومت ندارند، می‌شود تربیت عایده سرور. نتیجه‌ای چنین شیرین و هیجان‌انگیز کشف این منطق که بالاخره نسبت این آدم با زندگی‌اش که از دل آن همچین سلحشوری بیرون آمده و انس با مقاومت دارد، لذت‌بخش است.

او در ادامه از کتاب فاصله گرفته و درباره مفهومی وسیع‌تر صحبت می‌کند. انگاره‌ای که این روزها از شدت تکرار کلیشه شده است اما وقتی در آن عمیق می‌شوی می‌بینی که چه حرف‌هایی نگفته‌ای دارد.

«عایده»؛ تلاشی برای ترسیم انسان مقاومت

رایگانی در ادامه بیان کرد: در یکسال گذشته من مطالعه زیادی درباره تعبیر «زن و مقاومت» و «مقاومت زنانه» داشته‌ام. معتقدم مقاومت زنان به نحوی طرح شده که زن را از جای خود کنده و او را از قابی بیرون کشیده و قصد شرح او را دارد و از آن‌جا که بی‌نسبت با اجزا است، تبدیل به کار ویترینی شده است. این حس من نسبت به زن و انسان مقاومت است. این تکرار بدون عمق، ما را از معنا باز می‌دارد و احساس بسندگی ایجاد می‌کند. گویا تعبیر تنک است و صرفا به نتیجه آن توجه کردیم. یعنی وقتی درباره انسان مقاومت و زن مقاومت صحبت می‌شود درباره یک زیست صحبت نمی‌شود، بلکه درباره یک اتفاق در زندگی آن آدم صحبت می‌شود. ما به فرآیند دسترسی نداریم و فقط غایت آن را می‌بینیم. یکی از چیزهایی که از این وضعیت ما را بیرون می‌آورد و فرصت بسط معنا را به‌وجود می‌آورد، کتاب‌های شبیه «عایده» است. یعنی جایی که شما به معنای واقعی به این آدم نزدیک شوید و به انسانیت او نزدیک شدید و طرحی از زندگی می‌بینید.

این پژوهشگر در بخش دیگری از صحبت‌های خود عنوان کرد: وقتی ما در روایت انسان مقاومت به تمایزها اشاره می‌کنیم، آن انسان را بازتولید می‌کنیم و نه زمانیکه جزئیات را از او می‌گیریم و آدم‌ها را شبیه هم می‌کنیم. ما با انسان‌هایی مواجه هستیم که تکثری از زیست دارند. زمانی که ما از جزئیات صرف نظر کنیم، داستان زندگی قهرمانان ما معنای خود را از دست خواهند داد. آسیب دیگری که نوع روایت‌های ما از مقاومت را تهدید می‌کند، انسانیت زدایی سوژه است. انسانیت زدایی در آن معنا که با گرفتن وجوه انسانی، خطاها، وسوسه‌ها او را پاک و منزه روایت کنیم. پرداخت‌هایی که ما نسبت به بعضای از زندگینامه شهدا و مادران شهدا داریم، یکجور طرد مقدس در خودش دارد که با سلب کردن وجوه انسانی تصور می‌کنیم، نقل برهه‌هایی از زندگی شهید، شأن او را را پایین می‌آورد، ولی در واقع نگفتن،آن‌ها را از چرخه حیات و پیوستار زندگی بیرون می‌برد و افراد را تبدیل به عنصری مستثنی می‌کند. در حالی‌که زندگی مقاومت محصول انس است نه محصول خلق عادت و استثنا.

او افزود: من معتقدم جاهایی که شما کشمکش‌های انسانی، گذشتن مادر از فرزندش را می‌بینید، حماسه‌ساز است. گذشت این مادر از فرزندش حتی وجهی از خونسردی را به ذهن ما متبادر می‌کند. همین مادر را وقتی موقع مهدکودک گذاشتن بچه‌اش خداحافظی می‌کند، می‌گوید« قلبم دارد منفجر می‌شود»، در حد دوری مهدکودک طاقت ندارد. این دوگانه نشان می‌دهد که عایده چقدر به فرزندش وابستگی دارد و چگونه از او به خاطر عشق بزرگتری می‌گذرد. 

رایگانی در پایان گفت: انسانیت‌زدایی همین‌جا اتفاق میفتد، آنجایی که به تو گفته شود که مادر عین خیالش نیست که فرزند به میدان مبارزه می‌رود، یعنی بدانید که او اصلا هیچ تعلقی به دنیا ندارد ولو در حد مثلاً همسر و فرزند. ولی وقتی اوج تعلقش را نشان می‌دهیم و بعد گذشت او را به تصویر می‌کشیم. با یک انسان طرف می‌شویم نه یک موجود قدسی. انسان مقاومت در این صرف نظر کردن‌هایش معنا پیدا می‌کند. صرف نظر کردن در تلاقی خواستن‌ها معنا پیدا می‌کند نه بین نخواستن و خواستن. امام حسین(ع) علی اکبرش را دوست دارد به معنای واقعی کلمه در سوگ او می‌شکند و ابایی از نشان دادن این شکستن ندارد و از او که انقدر دوستش دارد صرف نظر می‌کند. این گذشت در عین علاقه به خاطر یک علاقه بزرگتر ارزشمند است.

هدی محمدی در تکمیل نکات رایگانی بیان کرد: یک نکته کلیدی که در بین صحبت‌هایتان به آن اشاره کردید، این تصور غلط است که ما باید از بین تعدادی کتاب درباره سوژه انسان مقاومت نوشته شده، گزاره‌هایی را استخراج کنیم و این گزاره‌ها بشوند معنای انسان مقاومت. ما از دل یک سری مفهوم عینی جزئی یک سری مفهوم کلی را انتزاع کنیم و بعد به‌دنبال انسان و قصه‌هایی بگردیم که این‌ها را داشته باشد. این رویه صحیح نیست.

سحر دانشور؛ نویسنده و پژوهشگر مهمان دیگر این نشست بود. او مثل همیشه پله بحث را یک گام بالاتر برد و خود مفهوم «روایت» را دستمایه صحبت‌های خود قرار داد. او با اشاره به صحبت‌های محمدی درباره نحوه استخراج الگو از سویه‌های روایت مقاومت، گفت: ما در بحث «روایت» ۴ تا عنصر را می‌توانیم نام ببریم: «من»، «مشاهده»، «سوژه روایت» و «سوالی که مرا با او مواجه کرده است.

او در تشریح صحبت‌های خود این‌گونه افزود: اولین موضوعی که وجود دارد این است که «من» چه کسی هستم و چه شاخص‌های و ویژگی‌هایی دارم؟ من قبل از اینکه به آن صحنه نگاه کنم باید درکی از خودم داشته باشم تا هم بهتر بفهمم، هم بهتر درباره‌اش حرف بزنم. من به عنوان زن ایرانی وقتی به مقاومت نگاه می‌کنم، این موضوع برایم مطرح می‌شود که آیا مقاومت در ساحت زندگی عایده با نوع مقاومت من متفاوت است؟ «جان» نقطه‌ای است که من برای بقا در زندگی می‌جنگم و «حیات» لحظه‌ای‌است که من سیاسی می‌شوم و آنجا مبتنی بر کنش‌های سیاسی دست به اقداماتی می‌زنم. آن اقدامات می‌تواند «حیات» من را به گونه‌ای که می‌خواهم شکل دهد. «جان» اما لحظه‌ای است که من باید برای بقا بجنگم. در فلسطین و لبنان مقاومت برای بقاست، اما من به عنوان زن ایرانی وقتی از مقاومت حرف می‌زنم و احتمالاً در نظرم نمی‌گیرم من در لحظه حیات دنبال مفهوم مقاومتم و آیا متوجه این تمایز هستم؟

ساجده ابراهیمی نویسنده‌ای که این روزها نامش با نمایشگاه «کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است» بیشتر از قبل می‌شنویم در این نشست حضور داشت. او کتاب «عایده» را به عنوان یک اثر ادبی مورد بررسی قرار داد و عنوان کرد: زاویه دید کتاب اول شخص است، یعنی نویسنده به صحبت‌های راوی گوش داده و به جای راوی نوشته است و گویی که نویسنده جا پای راوی گذاشته است. من می‌خواهم نکته اصلی من همین است که  انتخاب زاویه دید اول شخص آیا در نهایت به نفع کتاب «عایده» تمام شده یا به ضرر آن؟ نویسنده به دلایلی ممکن است اول شخص را انتخاب کند دلیل اول او ایجاد صمیمیت و نزدیکی است. اینکه می‌خواهد با مخاطب خود نزدیک باشد صمیمیت بیشتری داشته باشد و فاصله خودش را با سوژه کمتر کند و بتواند انتقال تجربه بهتری داشته باشد. دلیل دیگرش همین انتقال تجربه، تجربه زیسته و آن احساسات درونی است، با زاویه دید اول شخص ممکن‌تر می‌شود و راحت‌تر می‌تواند از آن حرف بزند و گویی راحت‌تر می‌تواند وجود خودش را بشکافد و به ما نمایان کند و نهایت محدود کردن دیدگاه راوی است. یعنی صدایی که در روایت اول شخص بلند می‌شود صدای خود راوی است.

او ادامه داد: خطایی که خیلی وقت‌ها در کمین این نوع روایت‌ها و این نوع خاطره‌ها این است که ما دقیقا نمی‌دانیم آیا با نگاه و با حرف‌های دقیق خود راوی مواجهیم یا نقد و نظر و دیدگاه نویسنده هم به کار اضافه شده است. یعنی درمورد صادقانه بودن روایت، درمورد اصل کار بودن روایت، ما اینجا می‌توانیم دچار تردید شویم. حالا با فرض بر چنین صداقتی در انتقال روایت و این‌ نکته وجود دارد که آنچه نویسنده ایرانی می‌پرسد، برای نویسنده ایرانی مهم است. به عبارتی او آن چیزی را می‌پرسد که خودش می‌خواهد جوابش را بگیرد و در نهایت یک تصویر کلیشه‌ای از «عایده» هم به ما نشان می‌دهد و اتفاقاً نویسنده ما را به سمتی می‌برد که روایت مادر شهید ایرانی از «عایده» به ما دهد. نویسنده خیلی جاها که می‌تواند گلوگاه‌های اصلی روایت کتاب باشد به ما چیزی نمی‌گوید.

او در ادامه گریزی به صحبت‌های فاطمه رایگانی زد و گفت: این فرآیند و اینکه چطور از دل این خانواده که نسبتی با مقاومت ندارند، عایده بیرون می‌آید؟ چطور می‌شود عایده‌ای که با رفتن پسرش به مهدکودک مشکل دارد و گریه می‌کند و مثلاً بی‌قرار است یکباره برای شهادتش دعا می‌کند؟ و او را راهی می‌کند تا به حزب‌الله بپیوندد، در کتاب به آن پرداخته نمی‌شود. چیزهایی شبیه این فرایندها اتفاقاً مهم است و به نظرم جاهایی که آدم‌ها انتخاب می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که از یک چیزی بگذرند و عبور کنند مهم است. این‌ها چیزهایی است که نه راوی به آن اشاره‌ای داشته و نه خود نویسنده به سراغ این مسئله رفته.

«عایده»؛ تلاشی برای ترسیم انسان مقاومت

ابراهیمی ادامه داد: زاویه دید اول شخص این کتاب ما را به تجربه‌های عایده خیلی محدود کرده. به این معنا که ما با صرفاً روایت احساسی عایده از ماجرا روبه‌رو هستیم و برای من ایرانی اینجا اهمیت پیدا می‌کند که شاید فضای متفاوت زیست یک زن لبنانی را هم درک کنم. علاوه بر این‌ها روایت کتاب یک دست نیست و ما در جایی با جزئیات بسیار زیادی از اینکه مادربزرگ در باغچه چه چیزی می‌کارد مواجهیم، اما جلوتر که می‌رویم اصلاً نمی‌فهمیم که این آدم که این همه علاقه داشت با یک آدم اهل مقاومت ازدواج کند چه شد که شوهرش بعد از ازدواج محو می‌شود؟ نکته بعدی این است که آیا کتاب و آیا نویسنده در انتقال حس و حتی تجربه یک مادر شهید، موفق بود یا نه؟ من درباره این احتمالاً نمی‌توانم نظر خودم را بگویم، چراکه برداشت‌ها و نظرها می‌تواند متفاوت باشد. یک نفر می‌تواند بگوید که به نظر من خیلی عالی عمل کرده، یک نفر می‌تواند بگوید که به نظرم مثلاً خوب نبوده یا هر چیزی، اما چیزی که می‌دانم این است که ما بین اینکه روایت را از یک مادر خونسرد ارائه بدهیم با اینکه از مادری که داغ فرزند دیده اما تصمیم به صبر کردن می‌گیرد، گیر کرده‎ایم. روایتی که عایده به ما می‌دهد یک زن خونسرد است. تصویری هم که کتاب از عایده نشان می‌دهد برای ما کمک‌کننده نیست.

این نویسنده بیان کرد: ما باید از سوژه فاصله بگیریم تا بتوانیم این آدم را بهتر ببینیم، نقص‌هایش و حتی خطاهایش را هم ببینیم. حتی ببینیم که کجا وقتی درمورد فرزندش حرف می‌زند، برایش بیشتر بولد می‌شود. بخش‌های پایانی کتاب نیز به خواب و به مقوله‌های اینچنینی وارد شده، واقعا من خیلی موافق این فضا نیستم، که مثلا ما نبودیم پسر شهیدم آمده بود برای دخترم پول گذاشته بود. یا اینکه علی مثلا گفته بود این اتفاق افتاده. البته نمی‌گویم وجود ندارد، برای مادر قطعاً وجود دارد و رنج او را هم انکار نمی‌کنم، اما اینکه در این کتاب واقعاً بخواهد دوباره به سمت این برود باز هم آن الگوی تکراری که خیلی جذاب نیست، مطرح می‌شود. فرض کنید این کتاب را یک دختر نوجوان می‌خواند و می‌گوید، من از بچگی‌ام نماز نخواندم، نماز شب نخواندم، پس دیگر نمی‌توانم.

ابراهیمی در پایان صحبت‌های خود به موضوع نشست هم اشاره کرد و گفت: وقتی از زن مقاومت حرف می‌زنیم، به گمانم منظور دقیقاً شابلون گذاشتن و یک الگوی واحد داشتن نیست، بلکه گونه‌های متفاوتی با تجربه‌های متفاوتی مدنظرند. ما در ابتدای کتاب می‌بینیم که «عایده» با مادرش چگونه گیر سربازان اسرائیلی افتادند، مادری که حجاب ندارد، نماز نمی‌خواند و اعتقاداتی ندارد با سرباز اسرائیلی درگیر می‌شود که شما زمین ما را اشغال کردید.

هدی محمدی درباره تلاش کتاب برای بومی‌سازی و میزان موفقیت او بیان کرد: در کتاب خلاقیت‌هایی برای چند رسانه‌ای شدن و نزدیکی به فرهنگ و بستر فرهنگی سوژه انجام شده که کمتر در کتاب‌های دیگری دیده‌ایم. اما باید تلاش بیشتری برای این بومی‌سازی صورت می‌گرفت. مثلا همین نکته‌ای خانم ابراهیمی اشاره کردند؛ در فرهنگ لبنانی و کلاً در فرهنگ عرب، خواب خیلی پررنگ است. ولی دقیقاً چون آن مسئله بومی‌سازی کامل منعقد نشده، به اینکه قرار است که برای مخاطب فارسی‌زبان کتاب نوشته شود، دقت نشده است. اما نکته بعدی بخش قابل توجهی از بازنمود این کلیشه گردن تصویر و فرهنگ ماست. اتفاقاً جدی‌ترین دروازه‌بان خبر می‌تواند خانواده شهید باشد. ما از همان اوایل دهه۶۰ داریم به او می‌گوییم که تو باید شبیه به یک قدیس زندگی کنی، مادر معمولی نیستی. حالا بعد از دوسه دهه که این را به شیوه‌های مختلف با رسانه با تعاملمان این را به او دادیم، چطور یکدفعه آن را از او سلب کنیم؟ وقتی می‌خواهیم شهیدش را نشان بدهیم، باید اینجا به خانواده شهید حق داد هم این فشار را از روی ناشر و نویسنده برداشت.

مرضیه بکان، خبرنگار و مستندساز که از حاضران نشست بود، با یادآوری شخصیت حقیقی عایده سرور گفت: وقتی خانم عایده ایران تشریف آوردند، من کاراکتر ایشان را منطبق بر توصیفات کتاب دیدم. در تعامل کوتاهی که برای کاری با ایشان داشتم، همین چیزهایی که در کتاب بود و آن‌ها را کلیشه قلمداد می‌کنیم، دقیقا در ایشان وجود داشت.  و زیست او همین‌گونه بود. انگار این رفتار و کنش‌ها در آن‌ها نهادینه شده و برایشان عادت شده یا این کلیشه در آن‌ها وجود دارد که باید بیایند و راجع به این چیزها صحبت کنند.

بحث گل انداخته و حالا همه حاضران با یکدیگر هم‌دما شده‌اند. نشست «زنان در مقاومت» بیشتر فرم گفت‌وگو گرفته و مهمانان و حاضران برنامه بدون واسطه با یکدیگر صحبت می‌کنند.

فاطمه رایگانی در تایید حرف‌های بکان به فرصت گفت‌وگو چند ساعته با خانم عایده سرور در بیت رهبری اشاره می‌کند و می‌گوید: من هم این ترسیم را از او دور نمی‌بینم. این‌ها واقعا درادبیات خود ما وجود دارد، مثلاً یک دوست عزیزی از مادر شهدا هستند، ایشان می‌گفتند که من می‌دانستم همسرم راضی نیست که پسرم به جبهه برود و من کمک کردم که سر بابایش را کلاه بگذارد و به جبهه برود و من به واقع نمونه ایرانی این ماجرا را هم دیده‌ام.

او ادامه داد: ما معنای مقاومت رو در فرم دیده‌ایم یعنی ما تصوری که از مقاومت داریم با شهادت، مادر شهید شدن، همسر شهید شدن و اینگونه «انسان مقاومت» محقق می‌شود. من دارم یک فرم از او می‌بینم و تصور می‌کنم این فرم صرفاً محقق‌کننده مقاومت است. خطای ما این است که فکر می‌کنیم انسان مقاومت کسی است که زندگی روزمره و صفر تا صدش با انسان بیرون مقاومت فرق می‌کند، به زعم من انسان مقاومت آن کسی است که به همین فرم‌ها معنای مقاومت می‌بخشد. حال من چرا می‌گویم تکثر و تنوع مهم است، چون مبارزه برای هرکسی در جایی از زندگیش معنادار می‌شود، مثال اینکه اگر جنگ هم نبود، این زن‌ها به‌خاطر فلسطینی بودنشان مقلوبه می‌پختند و حالا به این فکر می‌کنند که همین مقلوبه پختنشان را در جنگ چطور تبدیل به مبارزه کنند.

این پژوهشگر در پایان گفت: نویسنده‌های ما می‌خواهند بار جذابیت کارشان را سوژه بکشد، شما بیایید این را هر مدلی که می‌خواهید ترجمه کنید، آیا ما می‌توانیم در غیاب آن جذابیت سوژه، خلق روایت معناساز انجام دهیم؟ ما چه بخواهیم، چه نخواهیم زمانی مقاومت از شکل مدام در جنگ و پاسدار جان، صرفاً تبدیل به یک نحوه زندگی تثبیت شده می‌شود که ما بتوانیم از آن صحنه حاد عقب‌تر بیاییم و این معناسازی را در جزئیات بقیه زندگی‌مان منعکس کنیم.

«عایده»؛ تلاشی برای ترسیم انسان مقاومت

نشست و جمع صمیمانه به پایان می‌رسد به بهانه گفت‌وگو درباره کتاب«عایده» حرف‌های مهمی زده شد و حالا یک سال و نیم بعد از طوفان الاقصی سوالی در گوش ما زنگ می‌زند: «چگونه زندگی روزمره و انتخاب‌های ساده مقاومت را به‌وجود می‌آورد؟ چگونه عایده و عایده در پس همین انتخاب‌های ساده و روزمره به قهرمانانی برای تمام تاریخ تبدیل می‌شوند؟»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha