به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، رمان «نبودن» مهدی زارع درباره رزمنده سمنانی است که پایش قطع شده و آن را به دوستش برای دفن در گلزاری شهدای سمنان میفرستد که در راه دوستش شهید شده و در حین تفحص پیکرش به همراه سه پا پیدا میشود. پس از جستوجو صاحب آن یعنی «منصور شمس» را پیدا میکنند. او که گذشته خود را فراموش کرده است، با پیدا شدن پا دوباره به گذشته باز میگردد.
مهدی زارع که نویسنده این رمان است در بیست و دومین جلسه از «دوشنبهها به وقت کتاب» گفت: اگر چیزی به نام موقعیت برایم متصور شد دلیلش این است که به شاگردبودن افتخار میکنم نه به شاگرد کسی بودن بلکه من به شاگرد ادبیات بودن افتخار میکنم و همیشه دنبال یادگیری بودم به همین دلیل هم این جلسه قطعا برایم من بسیار مفید و آموزنده است.
وی ادامه داد: ایده رمان نبودن از اینجا آمد که در جایی خواندم که در تفحص کسی را پیدا کردند که سه پا داشت و بعد دیدند که کسی آن طرفتر افتاده بود. حوزه هنری پروژه رمان تعاملی داشت و در دوره اول قرار شد که من در آن شرکت کنم و من یاد این ماجرا افتادم. آن زمان در مقطعی بودم که نبودنها آزارم میداد و از برخی فضاها فاصله میگرفتم. مجموعه این شرایط و حس و حال پکیجی از طرح اولیه این اثر شد.
زارع درباره نحوه آمادهسازی این طرح تشریح کرد: در «نبودن» ایده را داشتم بعد یک فقدانی را در خود احساس میکردم و به مضمونی رسیده بودم که کلی و انتزاعی بود و آن هم نبودن، مسئله لعنتی این است بنابراین خواستم تا درباره نبودن بنویسم. من ساعتهای طولانی با خودم گفتگو میکنم و تفریحاتم هم رفتن و قدم زدن در بیابان است و در آنجا به خود مباحثه میکنم. این رمان هم مباحثه با خودم بود. تعاریفی که برای هزاران سال پیش است گفتگوهایی بود که با خود داشتم و بعد یک شاکله شکل گرفت که در آن یک نفر متوجه جای خالی میشود و نبودنها ذره ذره ایجاد میشود و یکباره جای خالی ایجاد میشود و حالا قرار است دنبال نبودها برود و در این میان دیگران اصرار دارند که بگویند چیزی وجود دارد . این پیکره برایم شخصیت و شخصیت برایم پیش زمینه ایجاد کرد و بعد مضمون بر من عارض شد و بعد درباره آن گفتگو و پرسش و پاسخ کردم که و سپس شخصیت دارای عقبه شد و با ادامه دادن و جمع کردن رمان، تکمیل شد.
تاثیر مستندها و مصاحبهها در شکلگیری «نبودن»
وی خطاب به داستاننویسان حاضر در این نشست بیان کرد: گاه از یک شخصیت مضمون، ماجرا، فضا خوشتان میآید و میخواهید درباره آن اثری بنویسید بنابراین از آن در شروع کار استفاده میکنید و در گام دوم یا سوم شخصیت را وارد داستان میکنید. من برای کتاب «نبودن» تحقیق نکردم چون این یک رمان است و بدون شک مصاحبه و مستندهایی که دیدم در شکلگیری شخصیتهای «نبودن» دخیل بوده ولی هیچ یک شخصیتهای مستند نیست.
نویسنده «نبودن» در این نشست به واقعی بودن وقایع و اسطورههایی چون امامزاده چهل تن اشاره کرد و گفت: ما چیزی به نام داستان بلند نداریم بلکه گونههای روایی داریم که یا داستان کوتاه است یا رمان. معتقدم معیار متمایز کردن و شناخت یک اثر به عنوان رمان یا استوری یا... بر اساس گسترش طرح است اینکه چقدر محدودیت زمان، محدودیت زمان و احساس ماجرا وجود دارد و اینکه چقدر ارتباط میان آنها پیچیدگی دارد یا همدیگر را تکمیل میکند، مهم است. «نبودن» از ۲۵ هزار کلمه بیشتر است و طرح ۱۲ مرحلهای است که تعدد شخصیت با مدلهای مختلف دارد پس میتوان آن را رمان دانست.
وی افزود: «نبودن» تنها اثرم است که به دو دلیل اگر امروز مینوشتم شاید ۳۰یا ۴۰ صفحه بیشتر میشد. دلیل آن هم یکی بخاطر شخصتی «پروین» است که معتقدم در پکیج نبودن، اثر نبودن «پروین» وجود دارد و ای کاش خود «پروین» هم بیشتر میبود. همچنین نبودن وضعیتی که من طی ۴ یا ۵ سال اخیر آن را تجربه کردهام.
«نبودن» را بازنویسی نکردم
زارع عنوان کرد: من بعد نوشتن کتاب «نبودن» پدر را دیدم و اگر بعد از درگذشت پدرم این کتاب را مینوشتم فقدان پدر نوع نبودن پدر را تغییر میدادم یا از دست دادن مادر و فقدان وی در اثر پررنگتر میشد. به عبارتی دیگر تجربه زیسته ما امکان درک نبودنهای بیشتر را بوجود میآورد.
وی در ادامه به لذت نوشتن اشاره کرد و اعلام کرد: من هر روزی که از نوشتن لذت نبرم نوشتن را کنار میگذارم و یکی از معیارهایم در تصمیمگیری لذت بردن است. زارع در پاسخ به سوال یکی از نویسندگان حاضر در نشست مبنی بر بازنویسی اثر عنوان کرد: من «نبودن» را بازنویسی نکردم بلکه ویرایش کردم چراکه تغییر اساسی مثل زاویه دید یا لحن در اثر ایجاد نکردم. من معتقدم اگر نویسنده مسیر درست رود نیاز به بازنویسی اثر نخواهد داشت.
«نبودن» ربطی به جنگ ندارد
وی بیان کرد: کتاب ربطی به جنگ ندارد وکار دفاع مقدسی نیست. جنگ فقط بخشی از موقعیت این رمان است که باعث کنده شدن پای شخصیت داستان شده است. این رمان اثری دفاع مقدسی نیست و اینجا بحث مقدس دفاع مطرح نیست و رمان تبعات حاصل از یک اتفاق است که من آن را به جنگ نسبت دادهام.
یکی از حاضران در این نشست ضمن اشاره به میزان اثرگذاری رمان «نبودن» به ابهامهای زبانی این اثر پرداخت و گفت: در جایی حس میکردم باید برخی چیزها مثل بیماری مادر بیشتر تشریح میشد. راوی همچون نویسنده بیشتر با خود و در ذهنش صحبت میکند و هیچ اشارهای به زمان یا مکان دیده نمیشود و من فکر میکنم این رمان نیاز به دقیق خواندن و با دقت خواندن دارد.
یکی دیگر از داستاننویسان حاضر در این نشست اظهار کرد: فضاسازی شهر سمنان در رمان برایم خیلی جذاب بود و ابهامها و پایانبندی نداشتن شخصیتها از دیگر نکات جالب توجه رمان «نبودن» بود و من را مجبور کرد تا بپذیرم که برخی وقتها آدمها پایانی ندارند.
یکی دیگر از حاضران ضرورت اشاره به بودنها برای درک فقدان را مطرح کرد و تاکید کرد که در این رمان چیزهای شگفتانگیزی در کتاب وجود دارد که چندان به آن پرداخته نشده است.
«نبودن» به پیامد جنگ میپردازد
حمید بابایی که اجرای این نشست را برعهده داشت نیز گفت: «نبودن» به پیامد جنگ میپردازد و مهمترین مسئله کاراکتر رمان فقدان پایش است. مسئله دوم این است که کاراکتر برای اثبات خود با اینکه یک آقازاده است به جنگ میرود و اسیر میشود. بر همین اساس «نبودن» درباره پیامدهای بعد از جنگ است. این شخصیت هویت و بخشی از خاطراتش را از جنگ میگیرد و اگر جنگ از رمان گرفته شود بخشی از رمان فرومیریزد.
وی درباره نوع اطلاعات دادن مهدی زارع در رمان «نبودن» بیان کرد: این سبک انتقال اطلاعات در داستان کوتاه رایج است. او اطلاعات را در جایی داده و رد شده و میگوید این مخاطب است که باید حواسش باشد و «نبودن» را با دقت بیشتر بخواند.
بابایی در بخشی از این نشست به نوع توزیع کتاب انتشارات سوره مهر انتقاد کرد و دیده نشدن آثار منتشر شده را یکی از نواقص کارکردی این انتشارات دانست.
نظر شما