پارسا پیروزفر لیلا حاتمی روز پرستار فیلم سینمایی شیدا سازمان سینمایی سوره حوزه هنری
۱۴۰۳.۰۸.۱۴

سمیه دهقان زاده- خبرنگار؛ پرستار، واژه ایست که حضرت زینب (س) بعد از واقعه عاشورا به آن اعتباری و مفهومی شگرف داد، مفهومی که در پرده نقره‌ای و قاب تصویر نیز گاهی گوشه‌ای از آن به نمایش درآمده و ما از «شیدا»ی کمال تبریزی تا «پاکبازان» در خاکریز کرونا شاهد آن بوده‌ایم.

جامعه ایران، مسلمانان و حتی فراتر از آن، هر که تا کنون اسمی از عاشورا شنیده باشد بی‌شک از حضرت زینب (س) و فداکاری‌های ایشان نیز شنیده است. بانویی که در طول عمر پربرکتشان پرستار پدر، برادران و برخی برادرزادگان بزرگوارشان بودند و در ایام بیماری از آنان مراقبت کردند. 

اما نقطه عطف این ایثار و فداکاری به بعد از واقعه عاشورا برمی‌گردد آنجا که حضرت زینب (س) علاوه بر  تبلیغ  نهضت حسینی، پرستاری برادرزاده بیمار خود، امام سجاد (ع) و بازماندگان و مجروحان کربلا را نیز برعهده گرفتند و به واژه پرستار و پرستاری اعتباری شگرف دادند.

از این رو در تقویم رسمی کشورمان پنجم ربیع الاول مصادف با ولادت حضرت زینب(س) به نام روز پرستار سند خورده و هر سال حداقل در این روز هم شده به این قشر از کادر درمان نگاه بیشتر و بهتری می‌شود.

حال ما نیز در آستانه این روز مبارک، به سراغ برخی آثار سینمایی و مستند تولید شده با این محوریت رفتیم تا پرستارها را این بار نه در بیمارستان که در قاب تصویر به تماشا بنشینیم.

«شیدا»؛ پرستاری از جنگ تا عاشقانه‌ای آرام

بیایید از فیلم «شیدا» شروع کنیم، عاشقانه‌ای آرام در دل ناآرام جنگ تحمیلی. فیلمی از تولیدات حوزه هنری به کارگردانی کمال تبریزی که در آن جایی که کار رزمنده‌ایی به اسم فرهاد با گذشتن ترکشی از قلبش به بیمارستانی شبه صحرایی می‌کشد.

 چشمان فرهاد موقتا آسیب دیده و آن را بسته‌اند. درد سراسر وجودش را گرفته، اما دم نمی‌زند. همرزم و دوستی نیز در تخت کناری‌اش روی شکم خوابیده و از قضا بذله‌گو و خوش زبان است، اما موضوع اصلی با ورود  شیدا، پرستار محجوب و کم حرف بیمارستان شروع می‌شود او که با خواندن آیاتی از سوره مزمل آرامش و تسکین را به روح و قلب فرهاد وارد می‌کند.

آرامشی که از دل آن عشق آفریده می‌شود و فرهاد که از خانواده‌ای ثروتمند، داوطلبانه نامه‌رسان جبهه شده، حالا با ورژنی قوی‌تر و صبورتر ازخود آن هم در قامت زنی پرستار آشنا می‌شود، پرستاری که علاوه بر امور درمانی با کلام خدا شفا و آرامش را به جان او نشانده و عشق را به او هدیه داده است.

و اکنون «آمبولانس» وارد می‌شود

 بعد از یک فیلم سینمایی با چنین مختصاتی، بد نیست فیلمی ۱۰۰ ثانیه‌ای را هم مرور کنیم، اثری به کارگردانی محسن جهانی و از تولیدات حوزه هنری که بیشتر از ۹۰ ثانیه‌اش دلهره‌ است بین آتش و گلوله‌باران.

ماجرا از آمبولانسی پر از شهدا و یک مجروح شروع می‌شود که در محاصره گروهک کومله گرفتار شده‌ است. دراین میان یک  پرستار زن هم وجود دارد که با بی‌سیم از او می‌خواهند آمبولانس را ترک و جانش را نجات دهد. 

اما زن، اصرار دارد که هر طور شده جوان رزمنده مجروح را هم با خود ببرد و او را  نجات دهد. کاری که در آن شرایط برایش غیر ممکن است. او در تردید ماندن و رفتن است که رزمنده نفسی عمیق می‌کشد و دیگر تکان نمی‌خورد. پرستار به خیال شهید شدن جوان رزمنده، او را بین شهدا می‌گذارد و خود می‌رود و ما در صحنه پایانی می‌بینیم رزمنده چشمانش را باز کرده و رفتن پرستار را با لبخند تماشا می‌کند. تصویری از ایثارگری و فداکاری که از پرستار تا رزمنده تجلی پیدا کرده و پلان سکانسی تکان دهنده را رقم زده است.

«میهمان داریم» و دیگر هیچ

از جنگ تا پساجنگ که بیایید، «میهمان داریم» ایستگاه بعدی شما برای تماشای یک پرستار دیگرو معنای متفاوت آن در قالب یک اثر سینمایی است. اثری که محمدمهدی عسگرپور هنرمندانه در آن خانواده‌ای ۶ نفره را به تصویر می‌کشد، خانواده‌ای که مرد و زن آن، سه فرزندشان در جنگ تحمیلی به شهادت رسیده است و پسر دیگرشان نیز جانبازی است که توان انجام کارهای خود را ندارد و خسته است. 

او را از آسایشگاه به خانه می‌آوردند تا هم دلتنگی‌اش کمترشود، هم خودشان از او پرستاری کنند و هم میهمان ویژه‌شان او را هم بییند.

ولی بازماندگان این خانواده خسته‌اند و کارگردان در لحظه‌ای حساس، دریچه‌ای را به روی آنها باز می‌کند، همان لحظه که دیوار خانه ترک می خورد و لوله گاز نشت می‌کند، دقیقا لحظه قبل از مرگ.

در لحظه قبل از مرگ کل خانواده دوباره دورهم جمع می‌شوند و فرزندان شهید خانواده هم کنارشان حاضرهستند و دستی به سر و روی خانه فرسوده‌شان می کشند، گویی هنوز به زندگی در این خانه امید دارند.

در میان فرزند شهید بازگشته به خانه، دختر خانواده پرستار است که از لحظه بازگشت در حال تیمار برادر و دلداری مادر و پدرش است و گویی وظیفه پرستاری‌اش را از صحنه جنگ به بعد از جنگ و به خانه آورده تا التیام دل برادر جانباز و پدر و مادر پیر و خسته‌اش باشد و او به واقع یک پرستار است یک شهیده پرستار و زنده.

«پاکبازان» در خاکریز کرونا 

بعد از یک مهمان‌ داری دلنشین در عین حال دردناک، بیایید یادی از مجموعه مستند «پاکبازان» به نویسندگی و کارگردانی جواد یقموری و مهدی امینی کنیم. مجموعه‌ای ۱۰ قسمتی که محصول مرکز مستند سوره است و در هر قسمت نوعی فداکاری و ایثارگری کادر درمان به ویژه پرستاران را در دوره فراگیری کرونا به تصویر می‌کشد.

مستندی بدون چیدمان برنامه ریزی شده، نزدیک به مستند محض با روایتی صادقانه از شیفت های چندین روزه، اشک‌های در چشم حلقه زده و جاری نشده، دلهره‌های نهان و ترجیح نجات جان انسان‌های دیگر به جای رفتن به آن سوی مرزها و شاید در امان ماندن.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha