۱۴۰۳.۰۷.۲۸

سمیه دهقان زاده- خبرنگار؛ درست در بزنگاهی که هنرمندانی، هر یک با فکری مستقل از دیگری شروع به خلق تصویر از یک فرد واحد می‌کنند و در تمام آن آثار، لبخند به انضمام ابهت، عنصری جدانشدنی از اثر محسوب می‌شود، دیپلماسی لبخند و شهرت ژکوند رنگ می‌بازد و تنها لبخند سیدحسن نصرالله است که نه تنها در این تابلوها، بلکه در واقعیت، حقیقی جلوه می‌کند.

تا به حال به واژه «لبخند» دقت‌ کرده‌اید؟ این واژه که سال‌هاست در انواع محافل ادبی، فرهنگی، هنری و صد البته سیاسی دست به دست می‌شود و هر بار که کسی آن را بر چهره و صورتش می‌نشاند نشانه‌ای نشانه گرفته است برای گفتن و شنیده شدن.

حال، می‌دانید چه زمانی این ماجرا جالب‌تر می‌شود، به نظر نگارنده درست در بزنگاهی که هنرمندانی بدون مشورت با هم و عدم استفاده از هر نوع خرد جمعی، هر یک با فکری مستقل از دیگری شروع به خلق تصویر و به اقدام کشیدن تابلویی از یک فرد واحد می‌کنند و در تمام آن آثار لبخند به انضمام ابهت، عنصری جدانشدنی از اثر محسوب می‌شود، خلق اثر از کسی که تا پیش از این همه با نام سیدحسن نصرالله می‌شناختنش و امروز شهید مقاومتی است که شهادتش نه پایان که آغاز جدیدی برای حزب الله و مقاومت در راه حق است.

نه دیپلماتیک، نه ژکوند، این یک لبخند واقعی است

مثلا در عبدالحمید قدیریان، هنرمند شاخص و پیشکسوت در عرصه هنرهای تجسمی، درباره تابلویی که از شهید سید حسن نصرالله کشیده اینطور توضیح می‌دهد: «این تابلو سرشار از شادی است.لبخند زیبای سیدحسن و در کنار آن پرچم‌های زرد رنگی که با خود شعف می‌آورد را در آن جای دادم. ممکن است سوال شود الان جنگ است و تو باید خون بکشی . جواب این است که خون همان صحنه دنیایی است ولی شما اگر کمی عقب تر بایستید و نگاه کنید می بینید «ما رایت الا جمیلا»؛ این رمزی است که حضرت زینب(س) به ما یاد داد برای زمان ظهور. ما در حال رفتن به سمت زمان ظهور هستیم مدام به مشکلات این چنینی برخواهیم خورد حال چطور از این صحنه ها و این حوادث سالم بیرون بیاییم و روانمان داغون نشود، پاسخ و رمزش «ما رایت الا جمیلا» است» و به راستی چه زیباست به روایت تصویر شرح آنچه گفته شد را می‌توان دید.

نه دیپلماتیک، نه ژکوند، این یک لبخند واقعی است

البته این فقط نظر و خواست قدیریان نیست که بر بوم کشیده شده باشد، حسین عصمتی دیگر استاد و نقاش پیشکسوت نیز در شرح چرایی به تصویر کشیدن لبخند سیدحسن نصرالله در تازه‌ترین تابلویش، این طور می‌گوید: لبخند در این تصویر، گویی لبخند رضایت ست، همان طور که ایشان قبلا هم گفته بود آماده شهادت و در آرزوی شهادت است و وقتی به این آرزو رسیده، هر چند ما متاثر و ناراحت از دست دادن او هستیم، اما او در آن دنیا حتما (به قول حافظ) قهقهه مستانه‌ای می‌زند و خوشحال از این اتفاق است‌.

و این، در راستای چیزی است که ما به آن اعتقاد داریم و در نقاشی عاشورایی هم به آن می‌پردازیم، اینکه جز زیبایی 

چیزی را تصویر نکنیم. حتی  وقتی می‌خواهیم امام حسین (ع) را تصویر کنیم که به شهادت رسیده، آن صحنه‌ای را می‌کشیم که بیشتر از هر چیزی زیبایی در آن دیده و به مخاطب منتقل می‌شود و من در تابلویی که برای سیدحسن نصرالله کشیدم هم، چنین کاری کردم.

نه دیپلماتیک، نه ژکوند، این یک لبخند واقعی است

در همین راستا، استاد «کریم فزونی» در شرح جدیدترین تابلوی خود با عنوان «آغاز شهید سیدحسن نصرالله» این طور می‌گوید:« مخاطب در این تابلو، پرنده‌هایی در حال پرواز به سمت قدس می‌بیند، این پرنده‌ها در اصل برای رهایی و آزادسازی قدس می‌روند و نه روح شهدا، بلکه رزمنده‌ها هستند که حی و حاضرند همان‌طور که در تابلو مشخص است هیچ خونی روی آن‌ها دیده نمی‌شوند، حتی سید حسن نصرالله هم زنده است و ما رد خونی بر پیکره و چهره او نمی‌بینم  و مخاطب همزمان مفهوم مقاومت و «شهدا زنده‌اند» را در این اثر می‌بیند.»

این‌ها همه مثال‌هایی دست به نقد از لبخند، سرور، ابهت، ماهیت زنده بودن شهید است، که هر یک به نوعی به روایت تصویر درآمده‌اند تا شاید گواه این باشند که این لبخند پررنگ بر بوم‌ هنرمندان نه دیپلماتیک، نه ژکوند بلکه یک لبخند واقعی است از سر رضایت و به آرزو رسیدن و امید برای ادامه در راه حق.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha