۱۴۰۳.۰۶.۱۵

محمدامین بختیاری- کارشناس ادبیات کودک و نوجوان اندیشکده امید، برای کسی که دوست دارد یک دوره تاریخ روان و سریع و اجمالی از قرن پانزدهم میلادی به بعد بداند، مجموعه سرگذشت استعمار گزینه‌ بسیار مناسبی است. به خصوص نوجوانانی که می‌خواهند دنیا را بشناسند.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، مهدی میرکیایی در این اثر سعی کرده با بهره‌گیری غیرمستقیم ارجاعات مستند، تاریخ‌خوانِ عمومی را خسته نکرده و توجه او را به کتاب خود جلب کند؛ برای همین در کنار ذکر چارچوب‌های اصلی وقایع و جریان‌های تاریخی، از ذکر مصادیق کوچک و داستان‌گویی‌ها ابایی نداشته است. همین باعث شده این مجموعه کتاب خیلی برای مخاطب خود دارای جذابیت زیادی باشد.

کتاب «گرگ‌ها باچشم باز می‌خوابند» جلد دوم از مجموعه پانزده جلدی سرگذشت استعمار است، و شیوه‌ ورود کشورهای جدید استعمارگر به فرایند اشغال سرزمین‌ها را بیان می‌کند. هنگامی که از تاریخ استعمار و کشورهای غربی سخن می‌گوییم، ذهن آدم‌ها به سمت داستان‌هایی می‌رود که در آن کشوری استعمارگر، به تصاحب یک کشور ضعیف می‌پردازد و از افراد و امکانات کشور ضعیف‌تر در راستای اهداف اقتصادی خود بهره‌کشی می‌کند. اما در کتاب «گرگ‌ها با چشم باز می‌خوابند» مهدی میرکیایی کشورهای استعمارگر را طوری دیگر روایت می‌کند. در این کتاب علاوه بر رابطه میان دولت‌های استعمارگر و سرزمین‌های استعمارزده، ماجرا را از نظر رقابت‌ها و تنش‌هایی که میان کشورهای استعمارگر وجود داشته بررسی می‌کند. مجموعه سرگذشت استعمار برای مخاطب سیزده سال و بالاتر مناسب است، هرچند در پویش هیسطوری که بیش از صد هزار نفر از دانش‌آموزان سراسرکشور در آن شرکت کردند، حضور فعالانه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی نیز مشاهده می‌شد.

 در ادامه این مرور نویسی به چند مورد از آن‌ها اشاره خواهد شد.

  • بهره‌کشی تاجران انگلیسی از جوانان کشورشان

شاید برایتان جالب باشد که دولت‌های استعمارگر نه تنها به دنبال بهره‌کشی از بومیان مناطق کشف شده و جدید بودند، بلکه برای جوانان و نیروی کار کشور خودشان هم در راستای منافع استعماری برنامه‌ریزی می‌کردند. برای مثال وقتی که تاجران انگلیسی مناطق جدیدی را کشف می‌کردند، برای بهره‌برداری بیشتر نیاز به مهاجرت نیروی کار جوان به مقصد مناطق تصرف شده داشتند. از این رو به هر قیمتی به دنبال اعزام مردان انگلیسی به مهاجرنشین‌ها بودند، کار به جایی رسید که در کافه‌ها و کوچه‌ها به کمین جوانان انگلیسی می‌نشستند، در کافه، کنار دست جوانی می‌نشستند و با او شروع به صحبت و شوخی می‌کردند. بعد پی‌درپی مشروبات الکلی سفارش می‌دادند و هنگامی که جوان کاملا هوشیاری‌اش را از دست می‌داد زیر بغل او را می‌گرفتند و از کافه خارج می‌شدند. از نزدیک‌ترین راه خود را به ساحل می‌رساندند و جوان را به یکی از کشتی‌هایی که عازم آمریکا بود، می‌بردند. جوان مست هنگامی به خودش می‌آمد که کشتی کیلومترها را روی اقیانوس پیموده بود. آن‌ها قراردادی را نشانش می‌دادند که در مستی امضا کرده بود و متعهد شده بود که در برابر حقوق مشخصی برای شخص تاجر در منطقه مهاجرنشین‌ها کار کند.

  • منازعه فرانسه و اسپانیا با انگلیس در سرزمین‌های استعماری قاره آمریکا

نویسنده به جنگ‌های بین انگلستان و اسپانیا می‌پردازد. و تغییر سرنوشت قاره بزرگ آمریکای شمالی در اثر این جنگ‌ها را بیان می‌کند. بعد از آن شاهد ورود انگلستان به هند و رقابت این کشور در آن‌جا با استعمارگران قبلی به‌خصوص فرانسویان هستیم. این کشمکش‌ها در نهایت به جنگ‌های ۷ ساله در دو سوی اقیانوس میان دو کشور فرانسه و انگلیس منجر می‌شود که سرنوشت کل جهان را تغییر می‌دهد.

در قاره آمریکا، انگلیسی‌ها از سویی‌ باید کوچ‌نشین‌های فرانسوی را که در همسایگی مهاجرنشین‌های انگلیسی بودند، تصرف کنند و از طرفی سرزمین وسیع کانادا را با گردآوردن شصت هزار سرباز، آماده رسیدن به اهداف خود کنند. اما نیروهای فرانسوی روی هم رفته ده هزار و سیصد نفر بودند. فرانسوی‌ها با همین افراد باید از هزار پانصد کیلومتر مرز و بیست قلعه محافظت می‌کردند. از طرفی دیگر محاصره دریایی انگلیسی‌ها اجازه نمی‌داد که گوشت و گندم به کانادا برسد. به همین علت قحطی و گرسنگی در میان فرانسوی‌ها آن‌ها را به خوردن گوشت اسب‌هایشان مجبور کرده بود.

پس از شکست‌های پی‌درپی، فرانسوی‌ها در فوریه ۱۷۶۳ میلادی حاضر شدند معاهده صلحی را با انگلیسی‌ها در پاریس امضا کنند. پادشاه فرانسه، تمام کانادا و همه مناطقی را که در ساحل غربی رودخانه می‌سی‌سی‌پی در اختیار داشت را به انگلیسی‌ها واگذار کرد.

  • رقابت انگلیس و اسپانیا بر سر غنیمت‌های استعماری

در این کتاب ما با کشور انگلستان و ملکه‌ معروف آن، الیزابت، بیشتر آشنا می‌شویم؛ کسی که تقریبا تمام هزینه‌ دربارش، بوسیله‌ دزدی از کشتی‌های اسپانیایی که از مستعمرات باز می‌گشتند، تامین می‌شد.

انگلیسی‌ها طلا و نقره اسپانیایی‌ها را می‌دزدیدند و دلیل‌شان هم این بود که اسپانیایی‌ها هم آن‌ها را از سرخپوست‌ها دزدیده‌اند. یکی از ملوانان «فرانسیس دریک» در خاطرات خود درباره یک اسپانیایی می‌نویسد که در ساحل پرو در خواب رفته بود در حالی که سیزده شمش نقره در کنارش بود: ((نوزدهم ژانویه: همین‌طور که در امتداد ساحل پیش می‌رفتیم و در جست‌وجوی مسیرهای تازه بودیم، در منطقه‌ای به نام تاراپاکا به یک اسپانیایی رسیدیم که کنار ساحل به خواب رفته بود. کنار مرد اسپانیایی چهارده شمش نقره قرار داشت که تقریبا چهارده هزار دوکای اسپانیایی می‌ارزید. ما نمی‌خواستیم چرت او را پاره کنیم، اما می‌خواستیم از بار سنگین نقره‌ها خلاصش کنیم. به همین خاطر کاری کردیم که دنباله خوابش را در دنیای بهتری ادامه دهد. بعد نقره‌هایش را برداشتیم که راستش را هم بخواهید متعلق به او نبود.))

این‌ها تنها مرور کوتاهی بر سه مورد از اتفاق‌هایی بود که در این کتاب روایت می‌شد. برای مطالعه اتفاق‌های شاخص دیگر مانند منازعه تاجران انگلیسی و ادویه فروشان هلندی، ماجرای تاسیس کمپانی هند شرقی، رابطه دربار ملکه انگلیس با دزدی به نام «فرانسیس دریک» و... می‌توانید به کتاب «گرگ‌ها با چشم باز می‌خوابند» را مطالعه کنید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha