به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، این نشست طبق روال همیشگی با غزلخوانی حشمتالله نوروزی آغاز شد. محمدرضا سنگری در ادامه به محتوای این شعر که جانمایه عرفان است و به مفهوم روی گرداندن از هر آنچه جز خدا اشاره داشت، پرداخت.
با توجه به وقفه چند هفتهای که در برپایی کلاس مثنویخوانی ایجاد شده بود، دکتر سنگری به چندین بحث مقدماتی اشاره کرد و با یادآوری داستان شیر و نخجیران که حکایت شیر و خرگوش در مثنوی معنوی مولانا است، موضوع آزادگی و قدرت انسانی و جبر را مطرح کرد.
وی غایت و سرانجام تسلیم شدگان جبر را نابودی و قربانی شدن دانست و افزود: مولانا با پرداختن به این حکایت، رندانه و زیرکانه ما را از خطری که انسان به آن دچار میشود، آگاه کرده است.
این مولاناپژوه گفت: گاه انسان مرز مباحث و مسائل دوگانه که به ظاهر در تضاد و تعارض با هم هستند را تشخیص نمیدهد برای مثال ممکن است مرز تواضع و گستاخی را نداند کجاست یا در جایی دیگر مرز شجاعت و بیمهابا و بدون و فکر به استقبال خطر رفتن را تشخیص ندهد.
وی افزود: وقتی میخواهیم زشتی یک موضوع را نشان دهیم چارهای نداریم جز اینکه به تمثیلهایی پناه ببریم که مظهر زشتی هستند. در این میان مولانا برخلاف دیگر افراد همه چیز را ابزار میداند و تاکید دارد که بجای توجه به ظاهر به اصل و محتوای کلام توجه کنیم. برخی چیزها که تابو هستند شاید در دورهای یا در منطقهای استفاده از آن بسیار عادی بوده و در راستای درک این بحث قصهای را مطرح میکند که تمام عناصر آن پست هستند چراکه او متوجه آفتی خطرآفرین برای ما میشود.
دکتر سنگری ادامه داد: مولانا معتقد است کوچکها را نباید کوچک دانست یا دست کم گرفت چراکه همچون حکایت شیر و خرگوش، ممکن است موجود کوچک کار بزرگی انجام دهد. از سویی مولانا میگوید کوچکها نباید خود را جزو انگاره بزرگ تصور کنند و این موضوع پارادکسی برای ما ایجاد میکند چراکه در جایی او انسان را همه چیز و در جایی دیگر انسان را هیچ میبیند و در اینجا باید بدانیم که جایی که نسبت من یعنی انسان با محبوب مطرح میشود من هیچ هستم و در جایی که من در مسیر الهی قدم برمیدارم، او میشوم و من همه چیز هستم. وقتی در مسیر حق قرار گیریم به اندازه جهان بزرگ میشویم.
وی با اشاره به سه عنصر که برای نشان دادن حقارت و کوچکی از سوی شاعران مورد استفاده قرار گرفته، یادآور شد: گاه فکر میکنیم انسان بزرگی هستیم ولی چون مگس (نماد موجود کوچک، آلودگی و پستی) هستیم که فکر میکنیم ناخدا و دریادار هستیم و این انگاره غلط انسان است که در بافت زندگی او اثرگذار است برای مثال اینکه من فکر کنم از دیگری بالاتر هستم در نوع روابط ما و روی انتظارات ما از افراد تاثیرگذار است. مولانا میخواهد در بخشی از مثنوی این غرور کاذب انسان را بشکند.
در بخش دوم هشتاد و هشتمین کلاس مثنویخوانی ابیاتی از این اثر ماندگار خوانده شد.
محمدرضا سنگری در این بخش به این نکته تاکید کرد که گاه برای دچار نشدن به یک مسئله، نباید به آنچه هستیم نگاه کنیم.
مدرس کلاس مثنویخوانی در ادامه افزود: برای موجودات کوچک اندکها بزرگ به نظر میآیند و به عبارتی جهان هرکس به اندازه اندیشهاش است. همچنین اگر فرد اسیر برداشت ناروا و نسنجیده نباشد تبدیل به همای و مظهر ارزشمندی، سعادت و خوشبختی خواهد شد.
دکتر سنگری در بخش پایانی این نشست تاکید کرد: مولانا میگوید هر انسانی که خود را از دام چاله خود بزرگبینی رهایی بخشد، همای میشود بنابراین او را با صورت و کوچکیاش قضاوت نکنید.
نظر شما