سمیه دهقان زاده- خبرنگار: حسین فداییحسین، نویسنده، پژوهشگر و مدرس تئاتر گفت: نمایش دینی به نمایش مناسبتی معروف شده است، در حالی که اگر تفکر دینی پشت تولید یک اثر دینی باشد، همیشه قابل اجراست و محدود به زمان خاصی نمیشود. «بررسی تجلی دین در نمایش شرق و غرب» در حقیقت به منظور یافتن تفاوتها و اشتراکات میان سه گونه مهم نمایشی تئاتر مذهبی قرون وسطی، تعزیه و تئاتر نو (No) برخاسته از سه دین بزرگ غربی و شرقی، مسیحیت، اسلام و بودیسم صورت میگیرد، این برشی از کتاب «تجلی دین در نمایش شرق و غرب» به قلم حسین فداییحسین از انتشارات سورهمهر است. این کتاب، به تفاوت تفکر دینی در شرق و غرب، شخصیتها، مضامین و حتی شکل و قالب آثار نمایشی نشئت گرفته از مسیحیت، اسلام و بودیسم که باعث تفاوت در مضمون و عناصر مختلف شکلدهنده تئاتر مذهبی قرونوسطی در اروپا، تعزیه ایران و تئاتر نو در ژاپن میپردازد. «دین، هنر و هنر دینی»، «ادیان مورد تحقیق، دلایل و ضرورتها»، «نگاه تطبیقی به ادیان»، «رابطه دین و هنر؛ هنر دینی»، «نمایش دینی»، «مقدماتی پیرامون نمایش دینی»، «نمایش دینی، ویژگیها و عناصر»، «نمایش دینی در غرب و شرق»، «مسیحیت و نمایش در قرون وسطی»، «تعزیه، نمایش قدسی- ایرانی» و «ذن- بودیسم و تئاتر نوی ژاپن» از سرفصلهای این کتاب است؛ کتابی پژوهشی که دانستن بیشتر درباره آن از زبان نویسندهاش زوایای بیشتری از موضوع مورد بحث را آشکار میکند، از این رو با «حسین فداییحسین» به گفتگو نشستیم تا درباره این کتاب و نحوه پژوهش نمایش دینی در ادیان مختلف برایمان صحبت کند. مشروح این گفتگو در ادامه میآید.
لطفاً درباره پژوهش نمایش دینی و اینکه چطور سراغ نوشتن کتاب «بررسی تجلی دین در نمایش شرق و غرب» رفتید، برایمان توضیح دهید.
اواسط دهه۸۰ و دوران دانشگاه، چند سالی بود که فعالیت خود را در زمینه حوزه دینی و نمایشنامههای مذهبی آغاز کرده بودم. این در حالی است که در آن زمان وقتی صحبت از پژوهش در زمینه نمایش دینی پیش میآمد، کمتر پژوهشگری بود که در این باره کاری انجام داده باشد. فقط از سالها قبل پژوهش آقای بهرام بیضایی در زمینه تئاتر نوی ژاپن وجود داشت و چند پژوهش هم در مورد تعزیه، ولی در مورد تئاترهای مذهبی قرون وسطی پژوهش خاصی مطرح نبود یا حداقل در ایران منتشر نشده بود. در واقع، در ایران پژوهشی درباره تئاترهای مذهبی که مشخصاً از دین نشئت گرفته باشند، صورت نگرفته بود و من فکر کردم بنا بر این ضرورت پژوهشمان را روی این مسئله متمرکز کنیم. در کتاب «بررسی تجلی دین در نمایش شرق و غرب» چند قالب اجرایی نمایشی، اسلام، مسیحیت و بودیسم را باهم مقایسه کردیم. روند گردآوری و پژوهش برای این کتاب، کتابخانهای بود چراکه جز تعزیه امکان پژوهش میدانی برای دو گونه نمایشی دیگر وجود نداشت و مهمترین اهمیت این پژوهش این است که تمامی نمایشهای نام برده شده ریشه در دین و اعتقادات مردم دارند.
این کتاب برای چه گروه سنی مناسب است؟
با توجه به محتوای مبنایی و پژوهشی کتاب، این اثر برای افراد بزرگسال علاقهمند به حوزه نمایش دینی مناسب است.
به نظر شما به عنوان یک پژوهشگر و فعال تئاتری چرا اقبال عمومی از نمایش دینی در کشور ما در سطح قابل توجهی قرار ندارد؟
روندی در ایران وجود دارد که خیلی هم خوشایند نیست؛ اینکه همواره نمایشهای دینی در ایام خاص مذهبی اجرا شده و تئاتر دینی در روند جریان عمومی تئاتر نتوانسته است خود را مطرح کند، چراکه همیشه یا باید مناسبتی میبوده یا سفارشی تا اثری خلق شود و به اجرا دربیاید، البته این مسئله سفارش، نسبتاً تازگی دارد. برای مثال نمایش تعزیه به عنوان یک نمایش دینی به گونهای از دل مردم بیرون آمده و رشد پیدا کرده است چراکه نمایش تعزیه در گذشته همیشه انجام میشد و گرایش درونی هنرمندان نیز آنها را به سمت نمایش دینی سوق میداد، ولی در دوران معاصر بحث سفارش و مناسبت پررنگ است و همین دو مورد باعث میشود اقبال عمومی چندانی هم در کار نباشد. نکته دیگر اینکه نمایش دینی هیچ وقت نتوانسته است روی پای خودش بایستد و خودش از خودش ارتزاق کند و جریان مستمری باشد که مردم هر وقت اراده کنند، آن را به تماشا بنشینند، در حالی که امروزه افراد، رایگان یا با دعوت به دیدن نمایشهای دینی میروند و همه اینها دست به دست هم داده و نمایش دینی به اثر مهجوری تبدیل شده که هر از گاهی اجرا میشود، آن هم اکثراً رایگان و بدون صرف هزینه از طرف مخاطب.
چه راهکاری برای افزایش این اقبال عمومی و در اولویت قرارگرفتن این نوع نمایش وجود دارد؟
اگر دنبال راهکار برای برونرفت از این شرایط هستیم، میتوان دلایل مذکور را بررسی نمود و دلایل دیگر را پیدا و آنها را برطرف کرد. در حقیقت، نمایش دینی به نمایش مناسبتی معروف شده است، در حالی که اگر تفکر دینی پشت تولید یک اثر دینی باشد، همیشه قابل اجراست و محدود به زمان خاصی نیست. ما میتوانیم برای نمایش دینی شرایطی فراهم کنیم که در هر زمانی قابل اجرا باشد و هنرمند را هم توجیه کنیم که اگر میخواهی یک اثر دینی خلق کنی، متن آن را طوری ننویس که فقط قابلیت اجرا در زمان و مناسبت خاصی را داشته باشد، بلکه طوری بنویس که مسائلی که در آن مطرح میشود، یک مسئله عمومی جامعه با رویکرد دینی باشد تا مخاطب در هر زمانی به آن احساس نیاز کند و به تماشای آن بیاید.
به نظر شما با چه رویکردی میتوان نمایش دینی به ویژه مسائل عاشورا را برای کودکان ارائه داد تا در کنار آگاهی، این واقعه با کمترین تلخی به این گروه سنی منتقل شود؟
هنرمند نمایش دینی باید علاوه بر نگاه تاریخی، نگاه تحلیلی داشته باشد. او باید هنرمندانه به واقعه عاشورا نگاه کند و طرح و ایده نو ارائه دهد و این مسئله درباره آثار با مخاطب، هم کودک و هم بزرگسال صدق میکند، اما از طرف دیگر وقتی نمایشی مخاطب کودک دارد، حتی با نگاه تحلیلی هم هر مبحثی قابل طرح نیست، گرچه بچهها در این دوران با رسانهها عجین هستند و هیچ چیز را نمیتوان از آنها پنهان کرد و حتی ردهبندی سنی هم چندان فایدهای ندارد.
در روایت معروفی آمده است: بعد از واقعه کربلا حضرت زینب (س) میفرمایند: «چیزی جز زیبایی ندیدم»، این مفهومی عمیق و بسیار قابل تأمل است و به نظرم کسی چندان به این مفهوم برای تولید نمایش دینی چه برای بزرگسال و چه کودک توجه نمیکند و تمرکز ما بیشتر در نمایشهای دینی روی مصائب بوده است، در حالی که ما میتوانیم از نکات امیدوارکننده و زیبایی واقعه عاشورا در اثر دینی صحبت کنیم.
نظر شما