به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، این جلسه از کلاس مثنویخوانی با غزلی از مولانا درباره مولا علی (ع) آغاز شد.
محمدرضا سنگری با اشاره به ابیاتی که خوانده شد گفت: همه وقتی میخواهیم کاری انجام دهیم مقصدی برای خود ترسیم میکنیم و همه تلاشمان در جهت رسیده به آن هدف تعیین شده است. هرچند برای خدا نمیتوان هدف تعیین کرد ولی اگر این پرسش مطرح شود که خدا برای چه این جهان را آفرید؟ یک پاسخ کلی این است که خدا وقتی خداست که بیافریند و وجوب با واجب پیوستگی دارد. همچنین اگر از خدا بپرسیم میفرماید همه هستی را برای انسان آفریدم، همه هستی را برای انسان آفریدم تا او به کمالی که باید، برسد. بر همین اساس هم گفته میشود خداوند انسان را برای احسن عمل آفرید برای زیبایی و هنر خود نشان دادن.
وی در ادامه به کلام مولانا اشاره کرد و افزود: مولانا تمام انبیا را در شعرش آورده و میگوید همه اتفاقات برای علی (ع) بود و کل هستی مقدمهای است تا حضرت علی (ع) بر شاخه هستی شکل گیرد.
سنگری در ادامه به زیارت غدیریه امام هادی (ع) اشاره کرد که به ۲۰۶ ویژگی حضرت امیر (ع) پرداخته و زیارتنامهای خواندنی است.
این پژوهشگر همچنین با تاکید بر اینکه علم از علی (ع) سرازیر میشود گفت: مولانا به حکمتآموزی توجه ویژه داشته و گفته است اگر کسی در پی حکمت یا علم باشد خود حکیم میشود.
وی ادامه داد: ما یک علم داریم و یک حکمت یا به عبارتی دیگر ما یک علیم داریم و یک حکیم. علیم کسی است که مجموعهای از اطلاعات را در خود جمعآوری کرده و از یک مجهول به سمت معلوم حرکت کند. همچنین حکمت را در فارسی فرزانگی یا علم فرزان یا علم برین نامیدهاند و ریشه اصلی آن از حکم به معنای منع و بازدارندگی است.
سنگری با اشاره به اینکه آنچه میتواند خط و مرز میان دانایی و جهل و میان درستی و درشتی تعیین کند، حکم است گفت: برخی گفتهاند حکمت در فارسی اوستایی از دو بخش «حک» به معنای حق و «مت» به معنای همنشینی و همراهی است و به عبارتی آنچه حقیقت با آن همراه است حکمت است.
ویژگی حکمت
وی درباره ویژگی حکمت نیز تشریح کرد: حکمت باید دقیق و درست باشد، با واقعیت قابل انطباق باشد، پیش برنده و تضمین کننده رشد و سعادت باشد، بین حق و باطل قضاوت کند و درست و غلط را بگوید و به عمل پیوسته باشد.
سنگری درباره کارکرد سهگانه حکمت نیز به این نکته اشاره کرد که حکمت ذهن را بارور میکند، دل را نورانی میکند و عمل را صالح گرداند.
این پژوهگر در ادامه تاکید کرد: لازمه برخورداری از حکمت را همراه بودن با اصول اخلاق، آگاهانه و ملاحظات اجتماعی دانست و یادآور شد: از حکیم بودن خداوند این است که کار را محکم انجام میدهد و در آن اشکالی وارد نیست.
وی افزود: بسیاری از دریافتها و اندوختههای انسانی ممکن است ربطی به علم نداشته باشد و هر آنچه با تردید مطرح شود حکمت نیست بلکه علمی که برای همیشه دقیق و درست است و در آن تردید وجود ندارد حکمت است.
در بخش دوم از هشتاد و ششمین کلاس مثنویخوانی سنگری یادآور شد: حکمت بدستآوردنی نیست و هرکس دانش فراوان داشته باشد آدم موفقی نمیشود بلکه افرادی که علم و عمل توأمان را داشته باشند، به این مرتبه نائل میشوند و خداوند به چنین کسی حکمت میدهد بنابراین ممکن است کسی که حکیم است چندان درسی نخوانده باشد.
وی با تاکید بر اینکه علم باید از درون، انسان را روشن و نورانی کند اظهار کرد: مولانا در مثنوی به این نکته پرداخته که انسان در یک مرحله در حال دریافت هستی است و گاه به جایی میرسد که خودش علم و حکمت میشود و هر علمی که با عمل همراه شود فراموشی هم ندارد.
این مولاناپژوه در ادامه خوب گوش دادن، خوب به خاطر سپردن، بیان کردن علم و عمل کردن به آن را ۴ مرحله علم دانست و گفت: ما در آغاز شاگردی عقل را میکنیم و اگر به مرحله حکمت رسیدیم عقل را به دنبال خود همراه میکنیم.
وی همچنین با اشاره به مرزبندی بین عل و عشق تاکید کرد: مولانا لایههای روانشناختی انسان را میکاود و سپس آن را مطرح میکند بنابراین اگر خواستید تحلیل وجودی از کسی کنید به این توجه کنید که آن فرد چقدر با جبر بازی میکند. فردی که بیحوصله است و معتقد است هر کاری فایدهای نخواهد داشت و از نمیشودها سخن میگوید، دچار جبر شده است. به عبارتی دیگر کسی که از نمیشودها مدام میگوید انسان کاهلی است که همیشه دچار جبر میشود. بر اساس سروده مولانا اصل معنای شکر کاربرد درستِ داده است. وقتی از دادهها درست استفاده شود انسان شکر خدا میگوید.
وی ادامه داد: کسانی که جبر پیش میگیرند خود را بدبخت میکنند چراکه ناکامیهای فراوانی خواهند داشت. اندیشه جبر هم مرگ زودرس و افول را به دنبال دارد. تمارض و دروغ مثل چراغی است که فرد را به سمت خاموشی میبرد.
نظر شما